29 - 05 - 2017
آموزش زبان انگلیسی با چه مشکلاتی مواجه است
کتایون خزعلی*- چرا پس از گذراندن چند ترم کلاس آموزشی زبان، بازهم نمیتوانیم نیاز خود را رفع کنیم. راحت صحبت کنیم و چرا بین صحبت کردن به دنبال واژه میگردیم؟ چرا واژهها را سریع فراموش میکنیم؟ چرا علاقه اولیه را از دست میدهیم؟
اینها نمونه سوالاتی هستند که ذهن یک زبانآموز را درگیر میکنند. واقعا دلیل و علت اصلی در ایجاد این مشکلات چیست؟
اولین مشکل در یادگیری زبان دوم، جنبه روانی آن است. عدم تطابق فرهنگ کشور ما با فرهنگ و مدل زندگی کردن در کشورهای غربی، بسیار مهم است. نظام آموزشی در کشور ما، بستر مناسبی برای یادگیری زبان دوم را در قالب کتب آموزشی، فراهم نکرده است. مهمترین مشکل در کشور، نبودن محیطی است که زبانآموز بتواند آموختههای خود را در آنجا به کار گیرد و مورد استفاده قرار دهد. ما به تحولی ساختاری نیازمندیم که بتوانیم موانع و مشکلات را از سر راه برداریم. مطالب موجود در کتابهای آموزشی زبان انگلیسی، باید بر مبنای نیاز هر شخص باشد تا بتواند نیازهای اولیه خود را با یادگیری این زبان، برآورده سازد.
برای خردسالان، کتاب زبان باید جذابیت خاصی داشته باشد. باید شامل عکس و نقاشی و سیدی موسیقی و... باشد تا بتواند بچهها را جذب کند و انگیزه لازم را در آنان ایجاد کند. فیلمهای کوتاه زبان اصلی نقش بسزایی در مهارت شنیداری کودکان ایفا میکنند که باید مورد توجه کارشناسان زبان قرار گیرند و حتما در کلاسهای آموزشی از این نوع فیلمها، متناسب با سن و سال کودکان استفاده شود.
در واقع هنگام تعیین سطع باید نیازهای اولیه زبانآموز، توسط کارشناس آموزش زبان شناسایی شود.
سوال اصلی این است: این کتابهای آموزشی چقدر با فرهنگ فارسی عجین هستند و چقدر زبانآموز را ارضا میکنند؟
ارتباط زبان دوم با زندگی روزمره زبانآموز بسیار اهمیت دارد. نیازهای افراد متفاوت است. اگر نیاز زبانآموز برآورده نشود، به مرور انگیزه خود را از دست میدهد. اگر زبانآموز دقیقا چیزی را فراگیرد که به آن نیاز دارد، یقینا انگیزه او برای ادامه چند برابر میشود. بعضی برای یادگیری نکات گرامری و دستوری به کلاسهای آموزشی مراجعه میکنند و بعضی برای یادگیری مکالمه. سطوح یادگیری مکالمه هم متفاوت است. نباید با آموزش نکات غیرضروری به خردسالان، ذهن آنها را درگیر کنیم. مثلا لغاتی که عملا کاربردی ندارند را نباید به آنها آموزش دهیم. نقش کلیدی زبان، برقراری ارتباط است. دید تکبعدی آزمونمحوری برای آموزش زبان نادرست است.
گاهی دیده شده در بعضی کلاسهای آموزشی زبان، آزمون پایان دوره، بسیار سخت برگزار شده و زبانآموز را نسبت به سطحِ یادگیری خود، بیاعتماد کرده است. این موارد در بسیاری از کلاسهای آموزشگاههای زبان، دیده شده و باعث دلسردی زبانآموزان شده است. اگر نسبت به طرح سوالات در آزمون پایان دورهای، وسواس کمتری داشته باشیم و به جای آن زبان را به شکل کاربردی به زبانآموز، آموزش دهیم، یقینا بازدهی بهتری خواهد داشت.
زبان دوم فقط با ایجاد انگیزه و علاقه، کاربردی میشود. آزمونهای بینالمللی مثل IELTS نمیتوانند بهطور قطعی مهارتهای زبانآموز را بسنجند.
تنها راهکار، ایجاد هماهنگی و بالانس بین این دو مقوله است: یکی آموزش زبان به شکل کاربردی و ایجاد انگیزه و علاقه و دیگری آزمونهای پایاندورهای منوط به استاندارد بودن آنها.
* دبیر زبان انگلیسی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد