26 - 10 - 2019
بایدهای حیات و مرگ بنگاهها
بنگاههای کوچک و متوسط به عنوان تامینکنندگان اصلی اشتغال نقش تراز اول فعالیتهای اقتصادی کشور را برعهده دارند. این مهمترین ارکان بازار اقتصادی کشور در طول حیات اقتصادی خود با موانع و چالشهای بسیاری دست و پنجه نرم میکنند که عمده آن منتج از قوانین و مقررات دست و پاگیر دولتی است. آنچه در خصوص ادامه فعالیت این بنگاههای صنعتی اهمیت دارد، عدم برخورداری از حمایتهای لازم از سوی دولت و سیاستگذار اقتصادی است، به طوری که بخش اعظم این بنگاهها پیش از رسیدن به نیمه حیات اقتصادی خود به ناچار چرخه اقتصادی کشور را ترک میکنند تا خود را از زیانهای احتمالی در آینده رها کنند. دولت در این بین نقش تاثیرگذار و سازندهای در حفظ تمامیت این بنگاههای صنعتی بر عهده دارد. با این حال بیشتر توجه دولت معطوف به بنگاههای بزرگ صنعتی است. از همین رو شاهد توقف فعالیت بسیاری از بنگاههای کوچک و متوسط و خروج دستهجمعی تعدادی از فعالان اقتصادی خواهیم بود که سیاستگذار گامی در راستای تقویت بنیه اقتصادی آنان برنداشته است. ادامه گفتار ششم از سری گفتارهای یازدهگانه صنعتی تحت عنوان «مطالعه بنگاههای صنعتی کوچک و متوسط استان یزد طی برنامه سوم توسعه» به بررسی علل اصلی مرگ بنگاههای صنعتی کوچک و متوسط پرداخته است.
محمدعلی فیضپور*- با اینکه در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، تحقیقات زیادی در زمینه شکست و یا خروج بنگاهها از ادامه حیات اقتصادی انجام شده، اما متاسفانه این موضوع با همه اهمیت در کشور ما تقریبا مورد غفلت قرار گرفته است. عدم دسترسی به دادههای مورد نیاز در این حوزه از یک سو و نیز توجه بیشتر به ایجاد اشتغال از طریق ایجاد بنگاههای جدید به جای حفظ اشتغال بنگاههای موجود و رشد آنها از سوی دیگر، غافل ماندن از خروج بنگاهها از چرخه فعالیت و در نتیجه از بین رفتن فرصتهای اشتغال ایجاد شده را باعث شده است. از همین رو و با توجه به شکاف اطلاعاتی موجود در کشور در این زمینه، در پژوهش حاضر ارتباط توقف فعالیت بنگاههای صنعتی با تاکید بر بنگاههای کوچک و متوسط با برخی از عوامل ممکن و موثر بر توقف بنگاه سنجیده میشود.
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه بنگاههای صنعتی به بهرهبرداری رسیده در استان یزد تا پیش از شروع برنامه سوم توسعه (ابتدای سال ۱۳۷۹) است. ویژگیهای این بنگاهها از نرمافزار ثبت اطلاعات جوازهای صنعتی اداره صنایع و معادن استان یزد استخراج شده است. به منظور تعیین بنگاههای متوقف شده طی برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۳-۱۳۷۹)، دو فهرست از اطلاعات این نرمافزار تهیه شده است:
فهرست بنگاههای صنعتی به بهرهبرداری رسیده تا پیش از سال ۱۳۷۹ و فهرست پروانههای بهرهبرداری باطل شده در فاصله سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳
عوامل مورد مطالعه شامل تعداد کارکنان، سال صدور پروانه بهرهبرداری و سال ابطال آن، سرمایه اولیه، گروه صنعت و محل استقرار بنگاه از فهرست اول استخراج شدهاند. این بنگاهها (فهرست اول) در فهرست دوم جستوجو و بنگاههای متوقف شده طی برنامه شناسایی شدهاند. دادههای این پژوهش در کل شامل ۱۵۳۹ بنگاه است که ۱۷۵ بنگاه صنعتی طی برنامه سوم متوقف شدهاند. این بنگاهها پیش از شروع برنامه سوم در استان یزد به بهرهبرداری رسیده بودند.
سه نمونه متفاوت از این دادهها مورد مطالعه قرار گرفتهاند:
کلیه بنگاههای به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳- شامل ۸۷۹ بنگاه که ۱۰۷ بنگاه در فاصله سالهای برنامه سوم توسعه متوقف شدهاند. بنگاههای با کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳- شامل ۸۵۳ بنگاه صنعتی که ۱۰۵ بنگاه در این سالها متوقف شدهاند. بنگاههای با کمتر از ۵۰ نفر کارکن به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳- شامل ۸۱۹ بنگاه که ۱۰۲ بنگاه از آنها در فاصله سالهای برنامه سوم متوقف شدهاند.
مدل تبیین حیات و توقف بنگاهها
مدل مورد استفاده در این تحقیق مدل رگرسیونی پروبیت است. این مدل و مدلهایی از این دست (مانند مدل رگرسیون لوجیت) هنگامی مورد استفاده قرار میگیرند که متغیر وابسته مورد استفاده مانند این پژوهش متغیری دو مقداری باشد (صفر و یک). با چنین تصویری میتوان مدل ذیل را با توجه به متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش و با استفاده از ادبیات موجود، همچنین با محدودیتهای متفاوت دسترسی به دادههای مورد نیاز به صورت زیر در نظر گرفت: مدل (۱)
که در آن:
:حیات بنگاه ( )یا توقف آن ( ) در سال پایان برنامه سوم توسعه (۱۳۸۳)،
: اندازه بنگاه در سال بهرهبرداری، : شامل دو متغیر سن بنگاه و سرمایه اولیه آن،
: محل قرار گرفتن بنگاه ( برای بنگاههای مستقر در شهرکهای صنعتی و برای بنگاههای مستقر در خارج از شهرکهای صنعتی)
: شامل مجموعهای از متغیرهای مجازی است که نوع صنعت موضوع فعالیت بنگاه را مشخص میکند (به عنوان مثال نمایانگر متغیر مجازی برای بنگاهی است که در صنعت با کدISIC شماره ۱۵ فعالیت میکند. در صورتی که بنگاه در صنعت دیگری فعالیت کند مقدار این متغیر صفر خواهد بود)
در مدل شماره (۱) نکات زیر قابل توجه است:
برای محاسبه متغیر اندازه بنگاه، از به جای استفاده شده است. این موضوع همان گونه که در اکثر ادبیات این حوزه متداول است به منظور کاهش چولگی توزیع و نزدیک کردن آن به توزیع نرمال صورت گرفته است.
متغیر سن برای بنگاههای متوقف به صورت فاصله بین تاریخ صدور و ابطال پروانه بهرهبرداری و برای بنگاههای فعال به صورت فاصله بین سال ۱۳۸۴ (اولین سال پس از پایان برنامه سوم) و تاریخ صدور پروانه بهرهبرداری محاسبه شده است.
از آنجا که شروع بهرهبرداری بنگاهها در زمانهای مختلفی بوده مقایسه سرمایههای اولیه آنها امکانپذیر نیست. از این رو لازم است برای نتیجهگیری صحیح و امکان مقایسه، همچنین حداقل کردن خطای ایجاد شده به علت بعد زمان، ارزش سرمایه اولیه کلیه بنگاهها به سال پایه تعدیل شود.
با این وجود، تعدیل و تبدیل سرمایه اولیه بنگاهها به سال پایه، برای آن دسته که از زمان بهرهبرداری آنها مدتی طولانی گذشته است (خصوصا هنگامی که اقتصاد از ثبات نسبی برخوردار نبوده و متغیرهای اقتصادی مانند شاخص قیمتها دارای روندهای نامنظم و نیز آمارهای متفاوت باشد) میتواند دربرگیرنده نتایجی غیرواقعی و نادرست باشد.
بر این اساس و از آنجا که بیش از نیمی از بنگاههای موجود در جامعه آماری (۵۷ درصد) پس از سال ۱۳۷۳ (سال شروع برنامه دوم توسعه) به بهرهبرداری رسیدهاند و همچنین تعداد بنگاههای وارد شده نیز در این سال نسبت به سالهای پیش افزایش قابل توجهی داشته (حدود ۵/۷ برابر متوسط تعداد ورود در سالهای قبل)، نمونه مورد مطالعه شامل بنگاههایی است که پس از سال ۱۳۷۳ به بهرهبرداری رسیدهاند. در مدل (۱)، این نمونه ۸۷۹ بنگاه را (از مجموع ۱۵۳۹) دربر دارد که از میان آنها ۱۰۷ بنگاه (۱۲ درصد) در فاصله سالهای برنامه سوم توسعه متوقف شدهاند. برای تعدیل سرمایه اولیه و به دلیل مغایرتهای موجود در رابطه با شاخص قیمت تولیدکننده بخش صنعت از سوی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی، از شاخص اعلام شده توسط بانک مرکزی (شاخص بهای تولیدکننده بخش صنعت طی سالهای ۷۸-۱۳۷۳) استفاده شده است.
اگرچه نمایشگر متغیرهای مجازی به تفکیک کدهای دورقمی ISIC است، اما در مدل شماره (۱) تنها برخی از آنها منظور شدهاند. این موضوع نیز به دلیل وجود صنایعی است که کل بنگاههای آن (با حذف بنگاههایی که پیش از سال ۱۳۷۳ به بهرهبرداری رسیده بودند) به کمتر از ۲۰ بنگاه کاهش یافته و در نتیجه متغیرهای مجازی مربوط به این گروهها از مدل حذف شدهاند. علاوه بر موارد مذکور این مدل در سه حالت مجزا مورد بررسی قرار گرفته است:
کلیه بنگاههای به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳
بنگاههای کوچک و متوسط – با تعریف کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن – به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳
بنگاههای کوچک (با کمتر از ۵۰ نفر کارکن)، به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳
این دستهبندی به دلیل اهمیت بنگاههای کوچک و متوسط و تمایز آنها از بنگاههای بزرگ و نیز ایجاد همگنی در بین دادههاست. در تحلیل نهایی نیز نتایج به صورت مجزا ارائه شده است.
نتایج و بحث
با استفاده از مدل شماره (۱) و توضیحات ارائه شده پیرامون آن، همچنین با استفاده از تکنیک رگرسیونی پروبیت مدل مذکور تخمین و نتایج آن در سه بخش ارائه شدهاند. عوامل موثر بر توقف بنگاهها در سه سطح ویژگیهای بنگاه، ویژگیهای صنعت و ویژگیهای محل استقرار بنگاه طبقهبندی شدهاند. برای بررسی تاثیر ویژگیهای بنگاه از سه متغیر اندازه(LnEMP) ، سن (AGE) و سرمایه اولیه پس از تعدیل (CAP) استفاده شده است. متغیرهای D15 تا D31 تاثیر ویژگیهای صنعت را نشان میدهند. در میان گروههای مختلف صنعت، تنها آن دسته از صنایعی در مدل استفاده شدهاند که تعداد بنگاههای به بهرهبرداری رسیده آنها پس از سال ۱۳۷۳ بیش از بیست بنگاه بوده است. ویژگی محل استقرار بنگاه (LOC) نیز به دو دسته استقرار در شهرکهای صنعتی و عدم استقرار در آن تقسیم و در مدل به کار گرفته شده است.
عوامل موثر بر توقف بنگاههای به بهرهبرداری رسیده پس از سال ۱۳۷۳ (کلیه بنگاهها)
تعداد بنگاههایی که بر اساس آمار اداره صنایع و معادن استان یزد از ابتدای سال ۱۳۷۳ تا پایان سال ۱۳۷۸ (پیش از شروع برنامه سوم توسعه) به بهرهبرداری رسیدهاند ۸۷۹ بنگاه است که از بین آنها و تا پایان برنامه سوم توسعه ۱۰۷ بنگاه از چرخه فعالیت اقتصادی خارج شده و به عبارتی پروانه بهرهبرداری آنها باطل شده است. این تعداد حدود ۱۲ درصد از کل بنگاههای مورد مطالعه را تشکیل میدهد.
نتایج تخمین مدل شماره (۱) نشان میدهد از بین متغیرهای مورد مطالعه تاثیر سن بنگاه و سرمایه اولیه، همچنین برخی از صنایع بر توقف بنگاههای صنعتی طی دوره مطالعه از نظر آماری و در سطوح مختلف اطمینان (۹۰، ۹۵ و ۹۹ درصد) معنیدار است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که با افزایش سن بنگاه احتمال خروج آن کاهش مییابد. همچنین احتمال خروج بنگاههای موجود در صنایع ساخت منسوجات، ساخت مواد و محصولات شیمیایی و سایر محصولات کانی غیرفلزی به صورت معنیداری پایینتر است. از سوی دیگر تاثیر سرمایه اولیه بر توقف مثبت است. این بدان معنی است که بنگاههای با سرمایه اولیه بالاتر، احتمال خروج بیشتری داشتهاند. برخلاف انتظار، اندازه بنگاه و محل استقرار آن بر احتمال توقف تاثیر معنیداری را نشان نداده است.
اگرچه عدم رابطه معنیدار میان اندازه بنگاه و احتمال توقف آن میتواند نکتهای درخور توجه باشد، اما ساختار صنایع و به ویژه صنایع استان یزد و به عبارتی توزیع اندازه بنگاههای صنعتی و تمرکز آنها در اندازههای کوچک و متوسط (حدود ۹۷ درصد) میتواند توجیهکننده و به عبارتی توضیحی برای موضوع فوق تلقی شود. برای بررسی بیشتر در این راستا، تحلیل عوامل موثر بر توقف بنگاههای صنعتی در دو سطح بنگاههای کمتر از ۱۰۰ و ۵۰ نفر کارکن نیز صورت گرفته است. علاوه بر آن اگرچه مناطق یا شهرکهای صنعتی (Industrial Zone) که با هدف کاهش هزینههای بنگاههای صنعتی با استفاده از صرفههای ناشی از تجمیع(Economies of Agglomeration) و مکان استقرار(Economies of Location) شکل گرفته است، میتواند باعث تاثیری معنیدار بر کاهش احتمال خروج بنگاهها از چرخه فعالیت شود (و استان یزد نیز در راستای احداث این مناطق استانی پیشتاز است)، اما با همه تلاشهای صورت گرفته در این راستا، مناطق فوق نتوانستهاند تاکنون زمینههای لازم را برای بنگاههای صنعتی مستقر به صورت کامل فراهم کنند. از سوی دیگر گاهی محل شهرکهای صنعتی باعث افزایش برخی از هزینههای بنگاههای صنعتی مستقر در آن مانند هزینههای حمل و نقل شده است. این عوامل میتواند به عنوان فرضیههایی برای توجیه عدم تاثیر معنیدار مکان استقرار بر احتمال خروج تلقی گردد.
عوامل موثر بر توقف بنگاههای واردشده به صنعت پس از ۱۳۷۳ و با کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن
اهمیت و بازشناسی بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد کشورهای مختلف، با مطالعه بسیار معروف David Birch آمریکایی در سال ۱۹۷۹ مورد بازشناسی و تاکید مجدد قرار گرفته است. این اهمیت از دید Birch و در اقتصاد آمریکا به دلیل توانایی ایجاد رشد سریعتر و در نتیجه اشتغال بیشتر توسط این بنگاههاست. پس از مطالعهBirch، مطالعات دیگری در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه صورت گرفت و در این میان مطالعات فراوانی، یافته او را مورد تایید قرار داد. اگرچه از عمدهترین دلایل توجه مجدد به بنگاههای کوچک و متوسط توانایی آنها در ایجاد اشتغال و در نتیجه حل معضل بیکاری است، اما مطالعات موجود نشان میدهد که تنها بخش اندکی از این بنگاهها قادرند به حیات اقتصادی خویش ادامه دهند. بنابراین، مقایسه دلایل توقف بنگاههای اقتصادی نیز به عنوان یکی از عوامل موثر بر نابودی شغل، بدون در نظر گرفتن اندازه آنها (و تحلیل نتایج برای کلیه بنگاهها) میتواند نتیجهگیریها را با تردید مواجه کند، چرا که بنگاههای کوچک و متوسط به انحاء مختلفی از بنگاههای بزرگ متمایزند و بنابراین لازم است به صورت مجزا تحلیل شوند.
در دنیا تعاریف متفاوتی از بنگاههای کوچک و متوسط ارائه شده است. با این وجود معیار کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن در اکثر مطالعات جهان و خصوصا کشورهای در حال توسعه، معیاری پذیرفته شده است. بر این اساس، تحلیل عوامل موثر بر توقف بنگاههای صنعتی در سطح بنگاههای با کمتر از ۱۰۰ نفرکارکن بیانگر آن است که همانند حالت قبل، تاثیر عوامل مورد مطالعه نتایج نسبتا یکسانی را نشان میدهد. این نتیجه میتواند بیانگر آن باشد که اکثریت قریب به اتفاق بنگاههای صنعتی استان را بنگاههای با کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن تشکیل دادهاند. این میزان در مقایسه دو عدد ۸۷۹ و ۸۵۳ نیز قابل مشاهده است. به عبارتی حدود ۹۷ درصد از بنگاههای صنعتی استان کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن دارند. عوامل موثر بر توقف بنگاههای وارد شده به صنعت پس از ۱۳۷۳ با کمتر از ۵۰ نفر کارکن اگرچه معیار کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن در اکثر کشورهایی که مطالعاتی در زمینه بنگاههای کوچک و متوسط انجام شده، به عنوان معیار تعریف این بنگاهها پذیرفته شده است، اما در ایران معیار کمتر از ۵۰ نفر کارکن به عنوان معیار تعریف بنگاههای کوچک و متوسط در نظر گرفته شده است.
از این رو، مدل شماره (۱) با در نظر گرفتن معیار فوق مجدداً مورد آزمون قرار گرفته است. تنها تفاوت قابل مشاهده در این حالت با نتایج قبلی، معنیدار شدن تفاوت احتمال توقف بنگاههای فعال در صنعت شماره ۲۱ (ساخت کاغذ و محصولات کاغذی) از بنگاههای فعال در دیگر صنایع (اگرچه در سطح اطمینان ۹۰ درصد) است. عدم تفاوت نتایج دوباره میتواند نشانگر تمرکز اصلی بنگاههای صنعتی استان در گروه بنگاههای با کمتر از ۵۰ نفر کارکن باشد. این بنگاهها از نظر تعداد نیز ۹۳ درصد از کل بنگاهها و ۹۶ درصد از بنگاههای با کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن را تشکیل میدهند.
جمعبندی و نتیجهگیری
تاثیر مورد انتظار متغیرهای مختلف بر توقف بنگاهها و نیز تاثیر مشاهده شده در سه گروه (همه بنگاههای وارد شده پس از سال ۱۳۷۳، بنگاههای با کمتر از ۱۰۰ نفر کارکن وارد شده پس از ۱۳۷۳ و بنگاههای با کمتر از ۵۰ نفر کارکن وارد شده پس از ۱۳۷۳) در جدول «تاثیر مورد انتظار و مشاهده شده از متغیرهای مدل بر توقف بنگاهها» خلاصه شده است.
بر این اساس، نتایج آزمون فرضیههای این پژوهش به شرح زیر قابل جمعبندی است:
۱- فرضیه ارتباط اندازه بنگاه با احتمال توقف آن در سطوح اطمینان مختلف رد میشود. این بدان معنی است که اندازه بنگاه بر احتمال توقف آن تاثیر معنیداری نداشته است.
۲- سن بنگاه با احتمال توقف آن ارتباط معکوس و معنیداری داشته و با افزایش سن، احتمال توقف بنگاه کاهش مییابد.
۳- سرمایه اولیه بالاتر، احتمال توقف بنگاه را افزایش میدهد.
۴- احتمال توقف بنگاههای تولیدی در گروههای مختلف صنعت متفاوت است. بنگاههای فعال در صنایع ساخت منسوجات، ساخت مواد و محصولات شیمیایی و سایر محصولات کانی غیرفلزی احتمال توقف پایینتری دارند. در بنگاههای با کمتر از ۵۰ نفر کارکن، همچنین بنگاههای تولیدی صنعت ساخت کاغذ و محصولات کاغذی، احتمال توقف کمتری داشتهاند.
محل استقرار بنگاه بر احتمال توقف آن تاثیر معنیداری ندارد. به عبارتی بین احتمال توقف بنگاههای مستقر در شهرکهای صنعتی و خارج از آن تفاوت معنیداری مشاهده نمیشود.
با توجه به تاثیر سن بر توقف بنگاه، در صورتی که بنگاهی بتواند چند سال اول ورود را سپری کند، میتواند مدت بیشتری به حیات خود ادامه دهد.
از طرفی همانگونه که مشاهده شد تامین سرمایه اولیه بالا (خصوصا هنگامی که این سرمایه از محل وامهای بانکی تامین شود) بنگاهها را با مشکل مواجه خواهد کرد.
بنابراین حمایتهای مالی دولت برای بنگاههای نوپا اهمیت بیشتری مییابد. علاوه بر حمایتهای مالی، حمایتهای غیرمالی میتواند بنگاهها را برای پشت سر نهادن مشکلات دوران اولیه ورود یاری دهد.
*عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه یزد
ادامه دارد …
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد