9 - 07 - 2018
آخرین ترانه
ویکتور خارا در روستایی فقیر در شیلی به دنیا آمد. مادرش شعرهای بومی میسرود و بدین ترتیب خارا از کودکی با ترانههای روستایی آشنا شد. با نقل مکان خانواده خارا به شهر سانتیاگو، او با محیطی متفاوت از جامعه روستایی آشنا شد. خارا پس از مرگ مادرش دچار خلأ عاطفی شد و به مدرسه دینی رفت اما پس از دو سال آنجا را ترک کرد و عازم دوره اجباری نظامی شد. پس از پایان دوره سربازی خارا به دانشگاه رفت و در آن جا به مطالعه موسیقی بومی شیلی پرداخت.
او در سال ۱۹۶۹ همزمان با سالهای پرالتهاب در شیلی، نخستین آلبوم خود را به بازار فرستاد. آشنایی با تفکرات سوسیالیستی تاثیر مهمی در افکار و زندگی او به جا گذاشت و هویتی ضد امپریالیستی به موسیقی او بخشید.در سال ۱۹۶۹ حزب کمونیست، سوسیالیستها و دیگر گروههای چپ شیلی ائتلافی به نام «جمعیت مردم» تشکیل دادند که یک سال بعد با معرفی سالوادور آلنده به عنوان کاندیدا وارد رقابت انتخاباتی شد. در این زمان خارا در استادیوم شیلی شهر سانتیاگو کنسرت بزرگی برپا کرد.پس از پیروزی حزب «اتحاد مردم» در انتخابات، خارا طی سالهای ۷۰ تا ۷۳ به سراسر شیلی سفر کرد و برای کارگران معدن و کارخانهها، دانشجویان و دانشآموزان کنسرت برپا کرد و در این مدت چهار آلبوم منتشر نمود.در سال ۱۹۷۳ با وقوع کودتای پینوشه بسیاری از انقلابیهای پیشرو از جمله آلنده به قتل رسیدند و بسیاری دیگر نیز بازداشت شدند. خارا نیز در جمع دانشجویان دانشکده فنی دستگیر شد و به همراه تعداد زیادی از دانشجویان به استادیوم سانتیاگو منتقل شد. در آنجا استخوانهای دست و انگشتهای او را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشتشدگان آواز بخواند و او ترانه «ما پیروز خواهیم شد» سرود مخصوص حزب اتحاد مردمی را خواند. در روز ۱۶ سپتامبر جسد تیرباران شده او را در کنار خیابان پیدا کردند.
آخرین ترانه او که حکم وصیتنامهاش را داشت، بر روی تکهای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جان به در برد، به دست همسرش رسید.
پنج هزار نفر این جاییم
در این بخش کوچک شهر
چه دشوار است سرودی سرکردن
آنگاه که وحشت را آواز میخوانیم
وحشت آنکه من زندهام
وحشت آنکه میمیرم من
خود را در انبوه این همه دیدن
و در میان این لحظههای بیشمار ابدیت
که در آن سکوت و فریاد هست
لحظه پایان آوازم رقم میخورد.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد