5 - 11 - 2019
آشفتگی دو همپیمان
فاطمه رحیمی- ترامپ، رییسجمهوری آمریکا و بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا یک هفته پر مخاطره را که میتواند پایانی بر حیات سیاسی آنها باشد و آنها را از قدرت کنار بزند، پشتسر گذاشتند. آغاز فرمان استیضاح ترامپ در آمریکا رسما کلید خورد و نخستین گام برگزیتی جانسون در بریتانیا با شکست مواجه شد و دیوان عالی بریتانیا فرمان تعلیق پارلمان غیرقانونی اعلام کرد. ترامپ و جانسون در بد مخمصهای گرفتار شدهاند، هر دو روزهای بدی را در نشست مجمع عمومی سازمان ملل پشتسر گذاشتند.
دو رییس دولت نژادپرست و راستگرا در جهان، با بحرانهای سیاسی بزرگی مواجه هستند که میتواند آنها را از قدرت کنار بزند؛ ترامپ که در مقابل تحقیقاتی در مورد قانونشکنی او در جریان رقابت با جو بایدن و همکاری با رییسجمهور اوکراین قرار گرفته است و بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا که با نقض قانون اساسی، تلاش کرد بدون هیچ توافقی، این کشور را از اتحادیه اروپا خارج کند.
شباهتهای زیادی میان دونالد ترامپ و بوریس جانسون وجود دارد، البته این شباهتها صرفا در رنگ مو و چهره و یا تولد هر دو در نیویورک خلاصه نمیشود بلکه تیپ شخصیتی، رفتاری و خلق و خوی آنها هم بسیار به یکدیگر نزدیک است. افکار و اندیشههای آنها شباهت عجیبی به هم دارد. هر دو مواضع نژادپرستانه سرسختانهای در قبال مهاجران و مسلمانان دارند. نقاط مشترک آنها از رویکردهای سیاسی آتشین حاوی اهانتهای نژادپرستانه یا دینی گرفته تا وعدههای گسترده درباره عظمت و شکوفایی و علاقه شدید هر دو به چرچیل و نیویورک، کراواتهای بلند و رسواییهای مربوط به خیانت در زندگی زناشویی، نمایهای از پوپولیسم را نمایان میکند.
به عنوان مثال، در حالی که جانسون قبلا به باراک اوباما به خاطر اصالت آفریقاییاش تاخته بود و اسلام را عامل عقبماندگی جهان برای قرنها دانسته بود، ترامپ نیز اخیرا با حمله به نمایندگان زن دموکرات از آنها خواسته است به کشورهای ورشکسته خود بازگردند. هر دو متحدانی برای ایجاد اختلال بوده و ترامپ بارزترین پوپولیستی است که با افتخار به دوستش جانسون لقب «ترامپ انگلیس» داده است.
در حالی که جانسون به پایان کار خود در کسوت نخستوزیری بریتانیا نزدیک میشود، انتظار نمیرود که نانسی پلوسی بتواند ترامپ را سرنگون کند چرا که شروع تحقیقات در مورد رییسجمهور ایالات متحده، بدین معنا نیست که شانس برکناری او بسیار است و این برکناری مستلزم موافقت یکسوم اعضای کنگره است که در حال حاضر، اغلب جمهوریخواه هستند. در هر صورت، ترامپ مانند همپیمان خود، جانسون، در طول این کش و قوسها شدیدا تضعیف میشود به ویژه آنکه این افتضاح برای او، تنها ۱۴ ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری به وجود آمده است.
نشریه اکونومیست در آخرین شماره خود در دو سرمقاله جداگانه به بحرانهای سیاسی داخلی واشنگتن و لندن پرداخته که میتواند آغاز دورهای جدید برای رهبران آنها باشد.
وعده و خطرات استیضاح
در آمریکا نانسی پلوسی علیه دونالد ترامپ، رییسجمهور این کشور وارد عمل شده است و این اصلا لحظهای برای شاد شدن نیست.
آمریکا تقریبا رییسجمهوری نداشته است. مردانی که در سال ۱۷۸۷ در کنوانسیون قانون اساسی حضور داشتند، وحشت سلطنت را با خود آوردند. در نبود شخصیت جورج واشنگتن ممکن بود این کشور جوان یک سیستم پارلمانی دولتی را به کار ببندد. با این حال این بنیانگذاران در پی تشکیل دولت باید راهی را برای برکناری روسای جمهوری تعرف میکردند که از موقعیت خود سوءاستفاده میکردند- همه مردم که واشنگتن نمیشوند. آنها این مکانیسم را تعریف کردند: رای استیضاح در مجلس نمایندگان و در پی آن محاکمه در مجلس سنا. تشخیص اینکه یک رییسجمهور دقیقا به چه دلیل باید استیضاح شود- خیانت، رشوه یا سایر جرایم و تخلفات- عمدا به کنگره سپرده شد.
با این حال، گرچه استیضاح در یکی از مفاد قانون اساسی است، یک کمپین سیاسی هم محسوب میشود. این کمپین هفته گذشته زمانی که نانسی پلوسی همکاران دموکرات خود در مجلس نمایندگان را به آغاز جلسات استیضاح دونالد ترامپ دعوت کرد، شروع شد. این مساله لزوما منجر به استیضاح نمیشود. در گذشته اما جلسات استیضاح نیرو محرکه خود را ایجاد میکردند. این فرآیند مملو از خطرات برای هر دو طرف است، اما یک مساله قطعی است: این فرآیند باعث میشود کشوری که همین حالا هم علیه خود به پاخاسته، بیش از پیش دو دسته شود.
پلوسی دست به چنین اقدام خطرناکی زده چراکه معتقد است رفتار این رییسجمهور نسبت به دولت اوکراین، عبور از حدود و خطوط بوده است. اگر این دلیل برای برکنار کردن یک رییسجمهور، مبهم به نظر میرسد، فرآیند استیضاح ریچارد نیکسون را به یاد آورید که ریشه در یک سرقت داشت یا استیضاح بیل کلینتون که از رابطه با یک کارورز آغاز شد. در مورد ترامپ و مساله اوکراین به نظر میرسد او منافع ملی را فدای پیگیری یک انتقامگیری سیاسی کرده است.
دولت فدرال اغلب به قدرتهای خارجی وعده کمک در قبال انجام کاری که آمریکا از آنها میخواهد، میدهد. مساله اوکراین اما متفاوت است. منفعت آمریکا در اطمینان از این مساله است که اوکراین میتواند از خود در برابر تهاجم روسیه دفاع کند و به همین دلیل بود که کنگره بسته ۳۹۱ میلیون دلاری کمک نظامی را برای دولت جدید این کشور در نظر گرفت. ترامپ با متوقف کردن این کمک در عین اعمال فشار به رییسجمهور اوکراین برای تحقیق درباره هانتر بایدن که با اوکراین مبادلات تجاری داشت و پسر نامزد رقیب در انتخابات یعنی جو بایدن بود، علیه منافع ملی اقدام کرد. اگر این اقدام به اندازه کافی واضح نبود، ترامپ با اعزام وکیل شخصی خود برای برگزاری جلسه با رییسجمهور اوکراین و تکرار پیام خود، بر آن صحه گذاشت.
حتی اگر مجلس نمایندگان تصمیم به استیضاح ترامپ بگیرد، احتمال اینکه دوسوم اکثریت مجلس سنا- جایی که ۵۳ سناتور از ۱۰۰ نفر جمهوریخواه هستند- وی را گناهکار بدانند، بسیار اندک است. یک استیضاح شکست خورده مانع از ریاستجمهوری ترامپ در دور آتی نمیشود. در واقع حتی ممکن است که این مساله به ترامپ کمک هم کند و او بتواند اینطور استدلال کند که در یک دعوای دو حزبی بیگناه شناخته شده است. با این حال تحقیقاتی لازم است تا رفتار رییسجمهور را در هر صورت مورد بررسی قرار دهد.
درمان تب برگزیت و یک رایگیری دیگر
هیچ نهاد بریتانیایی دیگر در برابر ویروس برگزیت ایمن نیست. در ۲۴ سپتامبر دادگاه عالی اعلام کرد زمانی که بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا به ملکه پیشنهاد تعلیق پارلمان را در مورد خروج از اتحادیه اروپا داده بوده، خود ملکه هم در مسیر اقدامی غیرقانونی قرار گرفته بود. قضات به اتفاق آرا اعلام کردند که این دولت هیچ دلیلی برای مداخله در بنیانهای دموکراسی ارائه نکرده بود. یک روز بعد نمایندگان پارلمان پیروزمندان به کار خود بازگشتند.
این بدترین هفته کاری در دو ماه غیرعادی فعالیت جانسون به عنوان نخستوزیر بود. این نخستوزیر غیرمنتخب در تمام رایگیریهایی که در مقابل داشته، شکست خورده و اکثریت خود را بر باد داده است. جانسون ساکن بیارزش ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ است و این در حالی است که جرمی کوربین از حزب کارگر که قرار است جایگزین او شود را به سختی میتوان جذابتر از او دانست.
شاید چرخش وحشتناک سرنوشت باشد که در چنین دوره مهم و بحرانی بریتانیا هم بدترین نخستوزیر و هم بدترین رهبر در میان مخالفان حزب حاکم را دارد، اما این مساله اصلا اتفاقی نیست.
هر دوی این مردان که اصلا لیاقت نقششان را ندارند، تنها از این جهت که برگزیت به قوانین سیاسی عادی پایان داد، حال در این جایگاه قرار گرفتهاند. این هفته پر ماجرا آشکارتر از هر زمانی نشان داد تا زمانی که رابطه بریتانیا با اتحادیه اروپا حلوفصل نشود، سیاستهای گستردهتر آن به شکل خطرناکی ناکارآمد خواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد