4 - 12 - 2022
آنچه یک مرد باید بداند
قسمت اول
در آغاز…
شخصا معتقدم زمانی که یک مرد از ایفای نقش عامل خویش در رابطه زناشویی بازمیماند دچار سردرگمی، اضطراب و استیصالی خواهد شد که از وی در عمق «انفعالی محض» فردی نهچندان کارآمد و تعیینکننده در درون خانواده و اجتماع خواهد ساخت.
خداوند در انسان در رعایت قانونمندی همیشگی و محتوم «دوآلیسم» جذبههای متناسب و بدیعی را به ودیعه گذاشته است که حضور آنها از رویدادی صرفا حیوانی و غریزی پیوندی شکیل را پرداخت مینماید.
اگر خوب دقیق شویم در این رفتار غریزی رد پای مفاهیم و مضامین وزین مذهبی، عرفانی، قومی، تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی را به سادگی خواهیم یافت. اگر عشق را از ادبیات بشر بیرون کشیم قالب پوک و از درون تهیشدهای بر جای میماند که به تلنگری فرو خواهد ریخت.
در میان بیماران ناتوانی که در قریب ۲۵ سال گذشته زندگی حرفهایام افتخار ارایه خدمت به آنها را داشتهام کمتر مردی را سراغ دارم که از سر «بلهوسی» یا زیادهخواهی به من مراجعه کرده باشد. آنچه یک بیمار ناتوان در یک روند قالب و دیدی کلی برای آن دست و پا میزند «بازگشت حس باور به خویش» است و بس.
همه ما در پیرامون خود دایرهای از فردیت، شخصیت و مختصات ویژهای را داریم که «مای ما» را تعریف میکند. مصیبتها، بلایا، شکستها و سقوطها همگی در عین زیانبار و آسیبرسان بودن قابل تحملند و منبعث از ریشه «نسیانی انسانیت» مای فراموش شدنی. آنچه چون «سوهانی بر روح»، «نمکی بر زخم» یا «استخوانی در حلقوم» حضور همیشگی و دردآور خود را لحظه به لحظ یادآور میشود، گم کردن «هویت جنسی» است.
آغازینترین مرحله شناخت ما از خویش پس از درک «حس بودن»، فهم «هویت جنسی» است. زمانی که این هویت زیر سوال برود متشنج و پردغدغه خواهیم شد و این درست نقطه عطف آسیبرسانی ناتوانی جنسی به شمار میآید.
آنچه به اجمال در ادامه خواهد آمد، تنویر تیرگیهایی است که در اجتماع در زمینه «ناتوانی» وجود دارد. امید که در این رفتار «روشنگرانه» و منطبق بر «عفت عمومی» پایههای زندگی زوجین از پیش مستحکمتر شده و در پایداری این مهمترین رکن اجتماع تلاشی هرچند کوچک از من سر زده باشد.
سخن اول: سه نکته اساسی
قبل از تن دادن به درمان ناتوانی بیمار باید سه نکته اساسی را برای خود روشن سازد.
۱- میزان انگیزه
در واقع بسیاری از مردان به خصوص اگر از ناتوانی آنان زمان درازی گذشته باشد با شرایطی که دارند کنار آمدهاند بنابراین قبل از هر مورد دیگری باید میزان رغبت و تمایل فرد برای بازگرداندن قوای جنسی مورد ارزیابی قرار گیرد.
۲- علاقهمندی به فراگیری روشهای جدید
بعضی از درمانهای جدید ناتوانی، تمایل بیمار در کسب مهارتهای نو را میطلبد. مسلما در صورت عدم وجود چنین علاقهای بیمار در پذیرش روش درمانی پیشنهادی دچار اشکال خواهد شد. در بعضی از موارد بیمار باید در نظر داشته باشد که شرایط بعد از درمان «در عین کارایی» میتواند با آنچه در گذشته تجربه کرده است کاملا متفاوت باشد. گو اینکه اکثر بیماران از تجربه جدید خود راضی میشوند ولی به هر حال باید آمادگی پذیرش آن قبلا در بیمار وجود داشته باشد و تقویت شود. در یک کلام «ظرفیت پذیرا» و «شخصیت انعطافپذیر» بیمار از موضوعات مهم در اتخاذ شیوه درمان محسوب میشوند.
۳- میزان تمایل، همکاری و موضع فهیم همسر بیمار
ناتوانی، بیماری ارتباطی است. در واقع این معضل به هر دلیلی که پیدا شود، رابطه زن و شوهر را تحت تاثیر قرار میدهد و مغشوش میسازد. در یک زندگی خانوادگی جاافتاده و باقوام، برگردان توان مرد تنها از نقطه نظر وی اهمیت ندارد و باید از دیدگاه همسر وی نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. درجه موفقیت بسیاری از درمانهای موجود به «ظرفیت پذیرا» و «شخصیت انعطافپذیر» همسر بیمار بستگی تام دارد.
در صورتی که یک مرد در ارزیابی سه نکتهای که قید شده بار منفی زیادی را بیابد به موفقیت درمان نمیتوان چندان امید بست. به عکس در صورتی که قدرت پذیرش و انعطافپذیری معقولی وجود داشته باشد، اقبال زیادی در درمان وجود خواهد داشت.
سخن دوم: نحوه بروز نعوظ
تنها در اثر عملکرد بجا و درست مغزی، عروقی، عصبی و هورمونی یک مرد قادر به کسب نعوظ خواهد بود. طی این فرآیند کاملا پیچیده که چگونگی وقوع بعضی از مراحل آن همچنان در هالهای از ابهام است، مرد قادر به مقاربت میشود.
اولین مرحله نعوظ، تحریکات مغزی است. این مرحله به قدری پیچیدگی دارد که اطلاعات اندکی از آن در دسترس است. حواس پنجگانه بویایی، بینایی، چشایی، شنوایی و بساوایی در این خصوص بسیار موثر و تعیینکننده هستند. در نتیجه فرآیندی پیچیده، این تحریکات از طریق اعصاب به عروق آلت (اعم از شرائن و وریدها) منتقل و پاسخهای بجا را سبب میشوند.
ساختار تشریحی آلت از دو «جسم غاری» و یک «جسم اسفنجی» تشکیل یافته است. جسم اسفنجی مانند غلافی «مجرای ادرار» را دربرگرفته است و نقش کمتری در نعوظ دارد.
اجسام غاری ساختار بسیار پیچیدهای دارند، یعنی «شبکه شریانی» ورودی به آنها پس از تقسیماتی، بیواسطه مویرگ به «وریدها» منتهی میشود. عملکرد آلت را در کسب نعوظ به سادگی میتوان با باد شدن «تویه لاستیک» خودرو مقایسه کرد یعنی در اثر ورود هوا و در صورت کارکرد درست «دریچه ورودی» و عدم وجود اختلال سازهای و سلامت لاستیک، کمکم اتساع و سفتی به وجود میآید تا حدی که لاستیک میتواند وزن سنگین خودرو را تحمل کند. در صورتی که در عمل تلمبه ایرادی وجود داشته باشد یا لاستیک از نظر نگهداری هوای درون خود معیوب باشد، هرگز اتساع پدید نمیآید و سفتی لازم برای تحمل وزن خودرو ایجاد نمیشود.
در اثر فرامین مغزی ناشی از مثلا حواس پنجگانه، پیامهای خاصی از سوی تنه اعصاب به «عضلات صاف» جدار عروق آلت میرسند. نتیجه این امر، شلی عضلات و اتساع شرائن آلت است. در این حالت خون ورودی تا چندین برابر افزایش مییابد و سبب اتساع آلت میشود. زمانی که آلت به قدر کافی متسع میشود به شبکه وریدی واقع در زیر لایههای آن فشار میآورد و آنها را مسدود میکند به این ترتیب از فرار خون ممانعت به عمل میآید.
در اثر عوامل مختلفی از جمله انزال یا ختم تحریکات دریافتی، عضلات صاف مجددا منقبض میشوند و شرائن را تنگ میکنند. از طرف دیگر، شبکه وریدی باز میشود تا خون درون آلت خارج شود. نتیجه این امر، ختم نعوظ است.
سخن سوم: علل ناتوانی جنسی
ناتوانی جنسی در واقع بیماری نیست. این اختلال به صورت ثانویه و در اثر عیب عوامل زمینهای ظاهر میشود. در واقع ناتوانی عارضه و علامت ناشی از اختلالی زمینهای است.
تا حدود ۳۰ سال پیش اگر مردی از ناتوانی شاکی بود، مطلعترین و متخصصترین پزشکان آن را جزیی از روند اضمحلالی ناشی از سالخوردگی یا نتیجه اختلالات روحی- روانی میدانستند. با تعالی و رشد دانش «اورلژی» امروزه ناتوانی را ناشی از چهار زمینه زیر میدانند:
۱- روحی- روانی
۲- جسمی
۳- ترکیب عوامل روحی- روانی و جسمی
۴- بدون علت شناخته شده
سهم علل جسمی در ناتوانی قریب ۹۵ درصد است. پنج درصد بیماران تنها به دلیل اختلالات روحی- روانی ناتوان میشوند و در پنج درصد موارد نیز برای آن دلیلی پیدا نمیشود.
باید توجه داشت که هیچ مرد ناتوانی وجود ندارد که همزمان از تنشهای ناشی از اضطراب و افسردگی رنج نبرد و اصولا گنجاندن ناتوانی در قالبهای صرفا جسمی چندان عاقلانه نیست.
ناتوانی روحی- روانی
در واقع در نبود علل جسمی و به خصوص با شناسایی زمینههای روحی معیوب، ناتوانی را میتوان ناشی از اختلال روانی دانست. شروع این نوع ناتوانی معمولا ناگهانی و بیمقدمه است و رد پای شکستهای حرفهای- تحصیلی، تزاحمات زناشویی یا مشکلات مالی را در آن میتوان یافت. تنشهای روزمره اگر از حد متعارف فراتر روند، توان هر فردی را مختل میسازند. افسردگی و اضطراب از شناختهشدهترین علل روحی- روانی ناتوانی هستند.
ناتوانی جسمی
جدول زیر از عقیده کلی بسیاری از مولفان پیشرو در زمینه ناتوانی برگرفته شده و نمایانگر علل جسمی موجد ناتوانی است.
۲۳ درصد- بیماری قند
۲۵ درصد- بیماری عروق خونی
۱۰ درصد- جراحی وسیع لگن
۸ درصد- تروما صدمه نخاع
۶ درصد- اختلالات غددی
۸ درصد- داروها
۷ درصد- استفاده بیرویه از مواد مخدر، محرکها یا دخانیات
۳ درصد- اسکلروز متعدد (MS)
همانطور که قبلا نیز اشاره شد، هرگز نباید ناتوانی را صرفا ناشی از علل جسمی دانست. زمانی که یک مرد از موضع عامل خویش فروافتد، دلنگران و مشوش میشود و خود را در تجربه حسی معیوب مییابد بنابراین حتی در حضور علت جسمی شناخته شده باید به روحیات بیمار توجه خاص داشت و به خصوص از این نقطهنظر وی را مورد حمایت قرار داد.
دیابت: این بیماری شایعترین علت ناتوانی محسوب میشود. بیماری قند، عروق کوچک و بزرگ را معیوب و عملکرد «اعصاب محیطی» را مختل میسازد. حدود نیمی از بیماران مبتلا به مرض قند بعد از ۵۰ سالگی ناتوان میشوند.
بیماری عروق خونی: «تصلب شرائن» آنچنان که از نامش برمیآید، قابلیت انعطاف عروق را مختل میسازد و با کاهش قطر داخلی آنها در خونرسانی اختلال ایجاد میکند. این روند انسدادی اگر در عروق قلب حادث شود منجر به حملات قلبی میشود و در صورتی که عروق مغز را گرفتار سازد، «سکته مغزی» را به وجود میآورد.
تصلب شرائن آلت سبب ناتوانی جنسی میشود. از سوی دیگر اگر در انسداد ورید اختلالی وجود داشته باشد نیز نعوظ به شکل مطلوب کسب نمیشود یا سریعا زائل میشود.
جراحی وسیع لگن: در اثر انجام جراحیهای وسیع لگن به دلیل سرطانهای پروستات، مثانه یا روده بزرگ اکثرا اعصاب آلت صدمه میبینند و ناتوانی بروز پیدا میکند.
ضایعات نخاع شوکی: در صورتی که نخاع شوکی صدمه ببیند مسلما انتقال پیامهای عصبی به سمت آلت دچار اشکال میشود در نتیجه ناتوانی بروز پیدا میکند.
اختلالات غدد: بیماریهای «آندوکرین» میتواند سبب ناتوانی شوند. با وجودی که مرضقند نیز بیماری آندوکرین محسوب میشود ولی در این طبقهبندی قرار نمیگیرد. برای عملکرد درست جنسی وجود «تستوسترون» یک الزام است بنابراین در شرایطی که میزان این هورمون به شدت کاهش مییابد یا اگر «پرولاکتین» افزایش یابد، ناتوانی بروز پیدا میکند.
کمبود هورمونهای «تیروئید» نیز موجود ناتوانی است و در شرایطی که احتمال این کمبود میرود، بررسی این غده الزامی است.
داروها: در حال حاضر بیش از ۲۰۰ دارو موجد ناتوانی شناخته شدهاند اما تجویز بسیاری از آنها به قدری پراهمیت است که به سادگی نمیتوان مصرف آنها را قطع کرد. در این میان «داروهای ضدفشار خون» از همه مهمتر هستند گو اینکه «آرامبخشها» و «داروهای ضدروانپریشی» نیز سبب ناتوانی میشوند.
استفاده بیرویه از مواد مخدر، محرک یا دخانیات: در این مورد نیز میتوان از مصرف بسیاری از مواد از جمله آبجو، شراب، ویسکی، سیگار، ماریجوانا، هروئین، کوکائین، LSD، متادون و… نام برد.
در مطالعهای که در سال ۱۹۹۱ در دانشگاه بوستن انجام گرفت مشخص شد مردانی که بیش از ۲۰ نخ سیگار در روز مصرف میکنند بعد از پنج سال ۱۵ درصد بیشتر از غیرسیگاریها ناتوان میشوند در صورتی که این روال ۲۰ سال به طول انجامد، درصد ناتوانی به ۷۲ بالغ خواهد شد.
اسکلروز متعدد (MS): در ۲۵ درصد از مبتلایان به MS ناتوانی دیده میشود. پرپیداست که این بیماری در اثر تخریب اعصاب مغز و نخاع شوکی سبب ناتوانی میشود.
هیچ شخصی نزدیکتر از خود بیمار به خویش نیست. با توضیحاتی که در بالا ذکر شد، این امکان وجود دارد که هر فرد ناتوان تا حدودی به علت بیماری خویش پی ببرد. بازگویی تحلیل و برداشت شخصی بیمار از ماجرا نزد پزشک، انجام بسیاری از اقدامات زائد و بعضا گران را بیمورد میسازد و کمک موثری به او و به پزشک مسوول به شمار میآید.
همانطور که گفته شد، ناتوانی اکثرا ناشی از علل زمینهای متعدد است. بروز ناتوانی در واقع به یک تغییر در شرف تکوین اشاره دارد. بسیاری از بیمارانی که دچار حملات قلبی کشنده شدهاند از چند ماه قبل ناتوانی را تجربه کردهاند و چهبسا در صورت اقدامات عاجل هرگز دچار عوارض کشنده قلبی- عروقی نمیشوند.
در پایان ذکر این نکته بسیار حیاتی است که درمان ناتوانی پیچیده و دارای ظرایف زیاد است. از تن دادن به درمانهای افراد غیرمسوول و بیاطلاع جدا پرهیز کنید و تا زمانی که اعتماد کامل به درمانگر خود پیدا نکردهاید به درمان تن ندهید.
سخن چهارم: انتخاب درمانگر مناسب
بسیاری از بیماران در انتخاب متخصصی که برای درمان ناتوانی جنسی صلاحیت دارد، دچار اشکال هستند. در این خصوص به بیماران خردهای نمیتوان گرفت. در واقع ناتوانی جنسی فقط چند سالی است که در حد یک فوق تخصص جا افتاده و هویت پیدا کرده است. در ایالات متحده بهعنوان پیشروی درمانهای ناتوانی از میان ۹ هزار اورلژیست موجود تنها حدود پنج درصد آنان قادر به تجزیه و تحلیل ناتوانی و اقدامات درمانی مناسب هستند.
معمولا بیماران ناتوان را در مطب پزشکانی با تخصصهای زیر میتوان یافت:
۱- اورلژیستها
۲- پزشکان خانواده
۳- متخصصان داخلی
۴- متخصصان غدد
۵- روانپزشکان
۶- روانشناسان
اورلژیستها
اورلژیستها درگیرترین پزشکان در درمان ناتوانی هستند. یک اورلژیست پزشکی است که در جراحی کلیه، حالب، مثانه، پروستات و دستگاه تناسلی تخصص دارد. آشنایی با نحوه تشخیص و درمان ناتوانی از آموزشهای این گروه از متخصصان علم پزشکی محسوب میشود. یک اورلژیست ورزیده و مجرب در زمینه ناتوانی، قادر به انجام درمانهایی است که ذکر خواهند شد.
پزشکان خانواده، متخصصان داخلی و متخصصان غدد
معمولا مردم اولین مراجعات خود را به اطبای عمومی، متخصصان داخلی و آندوکرینولژیستها میکنند. در صورتی که این متخصصان تجربه کافی در زمینه ناتوانی داشته باشند، میتوانند از روشهای «غیرجراحی» برای درمان استفاده کنند.
ادامه مطلب را در شماره بعد بخوانید
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد