17 - 02 - 2025
آیا وفاداری همکاران ایران پایدار میماند؟
نادر کریمیجونی
ترامپ تصمیم گرفته تا سیاستهایش را با تهدید و تطمیع پیش ببرد. البته استفاده از سیاستهای چماق و هویج و زدن حرفهای احمقانه در عین داشتن افکار بلند و راهبردی، تکنیک معمول آمریکاییهاست. از آنجا که ترامپ اصولا فردی کاسب کار و تاجر مسلک است، همکاران نزدیک خود را هم از میان تجار و بعضا کاسبکاران نهچندان خوشنام برگزیده و با همین شیوههایی که در کسب و تجارت مرسوم است میخواهد اهداف سیاسی را هم به دست آورد. اگرچه تقریبا همه راهبر و رهبران جهان با شیوههایی که ترامپ برگزیده موافق نیستند و ترامپ را بهخاطر اقداماتش سرزنش میکنند اما تقریبا همه آنها میدانند که کار زیادی از ایشان ساخته نیست و به همین جهت وقتی نمیتوان با ظلم مقابله کرد یا آن را بیاثر ساخت، بهتر است که از جنبههای مثبت و احتمالا شیرین آن لذت برد!
مثلا مردم اوکراین و رییسجمهور آن زلنسکی که تا امروز لباس نظامی را از تن خود درنیاورده و تا پیش از به قدرت رسیدن ترامپ، هر بار صورتحسابهای خود را برای واشنگتن و پایتختهای اروپایی ارسال میکردند تا پرداخت کنند و در هر سفر فهرست بلندتری از تسلیحات موردنیاز خود را به رهبران اروپا و ایالاتمتحده تقدیم و کمکهای تسلیحاتی بیشتری دریافت میکردند، اکنون باید چشم از خاک خود بپوشند و دستکم 20درصد از این خاک را برای همیشه به ولادیمیر پوتین تقدیم کنند. در واقع و با سیاستهای ترامپ درخصوص همکاری با ولادیمیر پوتین اکنون محرز شده که نخستین قربانی این همکاری، حتما اوکراین و در وهله بعد اروپا خواهد بود. البته رهبران اروپا که تا پیش به قدرت رسیدن ترامپ حدود 85درصد از هزینه تسلیحات جنگ روسیه- اوکراین را بر دوش ایالاتمتحده گذاشته بودند اکنون کار زیادی نمیتوانند انجام دهند و به عنوان مثال نمیتوانند سهم حمایتهای ایالاتمتحده از اوکراین که در حال حاضر به صفر تقلیل پیدا کرده را تامین کنند.
به همین دلیل مجبورند با تصرف خاک اوکراین از سوی ارتش مسکو و الحاق آن به خاک روسیه کنار بیایند و آن را بپذیرند. هرچند که ممکن است همین رهبران واقعا ضمیمه شدن دستکم 20درصد از خاک اوکراین به خاک روسیه را تا آخر عمرشان قبول نداشته باشند و سرخوردگی ناشی از قبول ظلم را تا هنگام مرگ با خود حمل کنند. در موضوع خاورمیانه به نظر میرسد ترامپ حمایت مطلق و بیمرز خود را به نتانیاهو هدیه کرده است. در واقع نتانیاهو در خاورمیانه هر چیزی که میخواهد را میتواند از ترامپ تقاضا کند، به شرط آنکه آن چیز، جنگ نباشد. دقیقا معلوم نیست که اگر حماس که فعلا اعلام کرده به تبادل اسرا ادامه میدهد، واقعا در برابر خواستهای بیپایان نخستوزیر اسرائیل تسلیم میشود یا خیر. اما اکنون فلسطینیها باید مشکل بزرگتری را حل کنند.
در واقع ترامپ با وارد آوردن فشار اقتصادی به اردن و مصر، زمینه را برای در اختیار گرفتن بخشی از زمینهای این کشورها را جهت اسکان فلسطینیها مهیا
کرده است. اما آیا واقعا میتوان 4میلیون فلسطینی را از خاک خود اخراج کرد و برای همیشه به منازعه بیپایان اسرائیل با گروههای مقاومت فلسطینی پایان داد؟ دستکم ترامپ بر این باور است اگر همه اعضای گروههای جهادی، خاک غزه را ترک کنند و ایالاتمتحده این منطقه را به منطقه گردشگری که در آن هیچ قومی در اکثریت نیست تبدیل کند، آنگاه قادر است سرزمینی خنثی و بیهویت پدید آورد که اسرائیل از بابت آن نهفقط هیچ نگرانی نداشته باشد بلکه منافع اقتصادی قابل درکی برای تلآویو به همراه بیاورد. در این صورت حتی میتوان برای نابودی سرزمینهای اشغالی کرانه باختری رود اردن هم نقشه کشید.
در همین خاورمیانه و در مورد جمهوری اسلامی ایران، ترامپ جدا کردن متحدان از ایران را در دستورکار خویش قرار داده است. در این صورت اگر رییسجمهور ایالاتمتحده تمهیدی را به اجرا درآورد که 20درصد از خاک اوکراین را به پوتین هدیه کند، آنگاه خواهد توانست رهبر روسیه را به کاهش یا قطع حمایتهای خود از ایران ترغیب کند. در عین حال اگر در وضع تعرفههای تجاری در همکاری با چین، ترامپ امتیازهای جذابی به پکن دهد آنگاه احتمالا رهبران پکن هم با کاهش حمایت از ایران و نخریدن نفت کشورمان موافقت خواهند کرد. در این صورت اگرچه دنیا برای ایران به پایان نمیرسد و گزینههای دیگری پیشروی تهران قرار دارد اما به هر حال سختیهای زیادی بر ایران تحمیل خواهد شد.
البته پرسش مهم آن است که ایران چقدر میتواند به همکاری راهبردی پکن و مسکو با جمهوری اسلامی ایران و کنار گذاشتن ایالاتمتحده به نفع کشورمان مطمئن باشد. پاسخ این سوال به طور واقعی صفر یا چیزی در حد صفر است. برای اثبات این ادعا لازم نیست خیلی به عقب برگردیم و به تحلیلهای خیالبافانه متوسل شویم. هر دو دولت پکن و مسکو در همین کمتر از یکسال اخیر حاضر شدند در ازای لبخند اعراب و توجه آنها به افزایش همکاری با روسها و چینیها، تمامیت ارضی ایران را زیر پا بگذارند و انکار کنند.
آیا کشورهایی که در ازای وعدههای فریبنده و لبخند، تمامیت ارضی ایران و مالکیت تمامعیار کشورمان بر جزایر سهگانه را انکار کردند در مقابل وعدههای عملی ترامپ، ایران را انتخاب و از منافع کشورمان پشتیبانی خواهند کرد؟ نمیتوان انکار کرد که واقعبینی مانع خوشبینی میشود و دستکم کسانی که در سالهای اخیر روند همکاریها و همراهیهای چین و روسیه را از نزدیک دنبال کردهاند، حتی با خیالبافی هم نمیتوانند به انتخاب ایران و کنار گذاشتن آمریکا از سوی دو کشور یادشده امیدوار یا حتی خوشبین باشند. در چنین صورتی چه گزینههایی پیشروی ایران است؟ مقامات جمهوری اسلامی در اینباره میگویند عضویت در برخی پیمانهای سیاسی- اقتصادی راهگشا خواهند بود. آنان در این خصوص از بریکس، شانگهای و اوراسیا نام میبرند اما وقتی روسیه و چین به تداوم همکاری با ایران پایبند نباشند آیا میتوان از کشورهای دیگر و ازجمله کشورهای عضو این پیمانها و اتحادیهها انتظار انتخاب ایران در برابر ایالاتمتحده را داشت؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد