2 - 12 - 2019
ابزارهای سیاسی برای معاملات اقتصادی واشنگتن
مجتبی صدریا- پکن کوشش فراوانی کرده تا جمعیت منطقهای که چینیها آن را «سیمکیانگ یا سیمجیانگ» یا منطقه «اویغور»نشین مینامند را با مهاجرت دادن روستاییان «هان» به منطقهای با جمعیت مسلمان کمتر تبدیل کند. مهم اینکه این منطقه، منابع طبیعی مهمی دارد و پکن مصمم است کنترل کامل این منابع طبیعی را در دست نگه دارد.
در شرایطی که معاملات کلان واشنگتن با پکن با مانع مواجه میشود، کاخ سفید ناگهان از خواب بیدار میشود و آوای حقوق بشر اقلیتها را در چین سر میدهد که در این میان، اویغورها جایگاه ویژهای دارند.
در ابتدا باید دانست که چهل و پنج درصد جمعیت چین، زبان مادریشان چینی نیست، به عبارتی اقلیتهای تشکیلدهنده چین، مهم هستند و به طور طبیعی بلند کردن پرچم دفاع از اقلیتهای چین در واشنگتن، با واکنش مسوولان چین همراه است. اکنون دولت ترامپ تنها به دنبال صحبت کردن از اقلیتهای چینی نیست، بلکه کاملا از سر فرصتطلبی و برای تقویت موضع مذاکراتی خود در امور تجاری، مساله اقلیتها در چین را به یک مساله اصلی در روابط فیمابین با برخی کشورها تبدیل کرده تا از طریق آنها به پکن فشار وارد آورد.
اویغورها در بیست سال اخیر گرایشات سیاسی مختلفی را اتخاذ کردهاند؛ زمانی خود را شاهد پانتورکیسم نشان داده و پرچم ترکیه را در سراسر آسیا نمایندگی میکردند، زمانی با دولت ایران نزدیکیهایی داشتند و ظاهرا امروز مایلند مستقیما حمایت سیاسی ایالات متحده را برای خویش کسب کنند.
اما مشکل اویغورها در چند حیطه قابل بررسی است؛ اول محدود ماندن تقاضاهایشان به اعتراض به پکن و فقدان یک برنامه منسجم سیاسی، به همین دلیل نیز دلالان سیاسی به راحتی خریدارشان میشوند. دوم اینکه هیچ برنامه صریح اقتصادی از جانب اویغورها به ویژه در زمینه منابع طبیعی تاکنون ارائه داده نشده و سوم اینکه غایت گفتمان سیاسیشان مظلومگرایی در برابر اقدامات پکن است. این شرایط برنامه روشنی را برای نهضت استقلالطلبانه اویغور فراهم نمیکند. این دادهها دلسوزیهای دولت ترامپ برای اویغورها را مشکوک مینمایاند، بلندی صدای بلندگوهای بینالمللی واشنگتن در صحنه بینالمللی تغییری در ضعفهای اویغورها نمیدهد، پایگاه اجتماعی محکم، ضرورت یک حرکت حقطلبانه است. به نظر میآید پایگاه اجتماعی دولت چین از گروههای کنشگر اویغور محکمتر است.
مشکل ایالات متحده در مطرح کردن مسائل اخلاقی در صحنه بینالمللی به مثابه یک معیار مهم، این است که دولتمردان آمریکایی یک اصل پایهای اخلاقی را نمیشناسند و یا نمیخواهند به یاد نگه دارند. اگر اخلاقیات اصولشان به صورت جهانشمول و همسان در نظر گرفته شده و به اجرا گذاشته شود، ارزشمند میشود، اما به محض اینکه اصول اخلاقی را به طور دلخواه در برخی موارد به کار ببریم و در برخی موارد به کار نبریم، اصول اخلاقی ارزش بودنشان را از دست میدهند و نمیتوان به چین در رابطه با عدم رعایت حقوق اویغورها ایراد گرفت، در حالی که به عربستان سعودی در قبال عدم رعایت حقوق هیچ کس ایرادی گرفته نشد.
پس در چنین حالتی روشن است که اصل اخلاقی تاکید شده بیشتر یک استدلال تبلیغاتی است و کوشش دیپلماتهای آمریکایی در بسیج کردن پرجمعیتترین کشورهای مسلمان بزرگ جهان مثل اندونزی و پاکستان به منظور ترغیبشان به موضعگیری علیه پکن به همین دلیل با شکست مواجه شد؛ اخلاقیات یک بام و دو هوا را نمیپذیرد.
Modjtaba. sadria@yahoo. co. uk
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد