4 - 09 - 2023
اثر نابرابری درآمد بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر
محبوبه فراهتی- لیلا سلیمی*- اگرچه مطالعات مختلفی تاثیر نابرابری درآمد بر کیفیت محیطزیست را بررسی کردهاند، اما به طور محدودی تاثیر توزیع درآمد بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر که نقش مهمی در کاهش انتشار CO2 و بهبود کیفیت محیطزیست دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثر نابرابری درآمد (ضریب جینی) بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در ایران است. بدین منظور، رویکرد خودرگرسیونی با وقفه توزیعی (ARDL) برای تجزیهوتحلیل دادههای سری زمانی مربوط به دوره ۱۳۹۸-۱۳۶۱ به کار گرفته شده است.
نتایج حاصل از آزمون همانباشتگی نشان میدهد که توزیع عادلانه درآمد به افزایش مصرف انرژیهای تجدیدپذیر منجر میشود. همچنین طبق نتایج رشد اقتصادی، درجه باز بودن اقتصاد و نرخ شهرنشینی موجب افزایش مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در ایران میشوند، در حالی که انتشار CO2 مصرف انرژیهای تجدیدپذیر را در ایران کاهش میدهد. این نتایج دلالتهای سیاستی مفیدی برای مدیریت مصرف انرژی با هدف بهبود کیفیت محیطزیست و کاهش آلایندههای محیطی فراهم میکند.
توسعه و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر به تحقق اهداف توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کشور کمک میکند و از عوامل اساسی در رسیدن به توسعه پایدار در هر کشوری است. انرژیهای تجدیدپذیر نقش مهمی در سیستمهای جدید انرژی در جهان ایفا میکنند. از نقاط قوت اینگونه انرژیها عمر طولانی، بازدهی نسبی بالاتر، پایین بودن هزینه نگهداری و بهرهبرداری، داشتن اثرات مثبت جانبی، تجدیدپذیر بودن منابع مصرفی آن و در دسترس بودن فناوریهای مربوط به آن است. امروزه بخش قابلملاحظهای از مصرف انرژی تجاری جهان از سوختهای فسیلی تجدیدناپذیر چون نفت، گاز طبیعی و زغالسنگ تامین میشود. محدود بودن منابع انرژی فسیلی موجود در جهان، جذب و پالایش آلایندههای ناشی از مصرف و احتراق سوختهای فسیلی، ایجاد تغییرات پیاپی فناوریهای تولید، وجود الزامات ملی و بینالمللی مترتب بر مصرف این منابع، جامعه جهانی را بر آن داشته که به دنبال گسترش انرژیهای تجدیدپذیر و پایدار در تامین نیازهای خود باشد. استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نهتنها سبب تنوع بخشی در سبد انرژی کشورها میشود، بلکه با استفاده از این نوع انرژی و با کمینهسازی مصرف سوختهای فسیلی، میتوان آنها را صادر کرد یا در صنایع پتروشیمی آنها را به انواع کالاهایی با ارزشافزوده بالا تبدیل کرد. از این رو، در برنامهها و سیاستهای بینالمللی، در راستای توسعه پایدار جهانی، نقش ویژهای به منابع تجدیدپذیر انرژی محول شده است.
از آنجایی که در سالهای اخیر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در کیفیت محیطزیست و کاهش آلایندههای محیطی نقش بسزایی داشته، این نوع انرژی مورد توجه کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه قرار گرفته است. انرژیهای تجدیدپذیر همچون انرژی بادی، خورشیدی، برقابی، زمین گرمایی، بیوگاز و زیست توده با طبیعت سازگار هستند و تا حد زیادی از انتشار گازهای گلخانهای جلوگیری میکنند که این امر به کاهش هزینههای واردشده به جامعه و سالم ماندن محیطزیست منجر میشود. از طرفی، انرژیهای تجدیدپذیر پایانپذیر نیستند و این مساله، تداوم مصرف انرژی را برای نسلهای آینده تضمین میکند. همچنین، منابع انرژیهای تجدیدپذیر، به ویژه انرژیهای بادی و خورشیدی، به دلیل فراوانی جغرافیایی دارای قابلیت بالا در تولید انرژی هستند و مصرف این نوع از انرژی باعث حفظ ذخایر زیرزمینی منابع انرژیهای تجدیدناپذیر و کاهش سرعت استخراج این منابع میشود.
نابرابری درآمد یکی از عوامل موثر بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر است. نابرابری درآمدی بدین معناست که درآمد ایجادشده در کشور در یک دوره زمانی به صورت عادلانه میان افراد، مناطق یا طبقات اجتماعی توزیع نشده است. در سالهای اخیر، افزایش نابرابری درآمد به یک معضل و مشکل اقتصادی- اجتماعی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه تبدیل شده است.
اگرچه مطالعات تاثیر نابرابری درآمد بر کیفیت محیطزیست را بررسی کردهاند، اما تاثیر و توزیع درآمد بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر که نقش مهمی در کاهش انتشار CO2و بهبود کیفیت محیطزیست دارد، مورد غفلت واقع شده است. این امر شکاف اصلی پژوهشهای انجامشده در ادبیات پژوهش است. با افزایش نابرابری درآمد، از آنجایی که افراد فقیر محیطزیست را به عنوان تنها منبع آنی درآمد میپندارند، بیش از حد معمول به بهرهبرداری از محیطزیست میپردازند. از سوی دیگر، نابرابری اقتصادی اغلب با بیثباتی سیاسی همراه است که این امر موجب میشود افراد ثروتمند به جای تامین هزینه مالی حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی محلی به سمت بهرهبرداری از محیطزیست بومی و سرمایهگذاری در خارج از کشور، که عدماطمینان سیاسی پایینتری دارد، روی آورند. بنابراین، افزایش نابرابری درآمد باعث میشود که هر دو گروه فقیر و ثروتمند موجب تخریب بیشتر محیطزیست شوند. بنابراین، سهم پژوهش حاضر در پر کردن شکاف موجود آن است که به بررسی اثر نابرابری درآمد بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در ایران طی سالهای ۱۳۹۸-۱۳۶۱ میپردازد.
مبانی نظری پژوهش
نابرابری درآمد میتواند از دو کانال بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر تاثیر بگذارد: ۱- کانال اقتصادی و ۲-کانال سیاسی. با توجه به کانال اقتصادی، نابرابری درآمد میتواند با تاثیر بر هنجارهای اجتماعی از جمله فردگرایی، مصرفگرایی و کوتاهمدتگرایی، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را تحتتاثیر قرار دهد. نابرابری درآمدی انسجام و اعتماد اجتماعی را تضعیف میکند که نتیجه این امر محدود شدن اقدامات جمعی و ترویج فردگرایی است. در جوامعی که به دلیل عدم انسجام اجتماعی و اقدامات جمعی ناشی از نابرابری، حساسیت زیستمحیطی وجود ندارد، رفتار رانتجویانه و استفاده گسترده از منابع زیستمحیطی تجدیدناپذیر برای تامین نیازها وجود دارد. در چنین جوامعی، از نظر مردم اثرات بلندمدت فعالیتهای مصرف فعلی حائز اهمیت نیست و در مقابل مزایای کوتاهمدت در نظر گرفته میشود. کانال دوم اثرگذاری نابرابری درآمد عوامل سیاسی هستند، در حالی که فعالیتهای حفاظت از محیطزیست با منافع برخی گروهها مطابقت دارد، ممکن است با منافع سایر گروههای اجتماعی مطابقت نداشته باشد. علاوهبر این، منافع سیاسی این گروههای اجتماعی ممکن است بر طراحی سیاستهای زیستمحیطی تاثیرگذار باشد. بنابراین، قدرت بین گروههای مختلف اجتماعی میتواند استقرار انرژیهای تجدیدپذیر را تعیین کند. در غیر این صورت، ساختار نهادی میتواند کانال مهمی در حفاظت از محیطزیست و مصرف انرژی تجدیدپذیر باشد.
نابرابری درآمد میتواند با تاثیر بر کیفیت نهادها و روابط قدرت بین گروههای مختلف اجتماعی، بر مصرف انرژی تجدیدپذیر تاثیر بگذارد. وضعیت نهادها میتواند ناشی از نابرابر شدن دسترسی به منابع و همچنین شکلگیری نهادهای ناکارا باشد. توزیع نامناسب منابع و فرصتها در نهایت به توزیع ناعادلانه درآمد منجر میشود. توزیع نامناسب منابع موجب میشود گروههایی که منابع بیشتری در اختیار دارند، فاصله خود را با سایر گروهها بیشتر کنند که نتیجه آن بدتر شدن شاخصهای نهادی است.
ضعف نهادها از یک سو به کاهش بازده سرمایهگذاری منجر میشود که رغبت سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری در زمینههای مختلف از جمله انرژیهای تجدیدپذیر کاهش میدهد. از سوی دیگر، این ضعف میتواند کارایی سیاستهای زیستمحیطی را مختل کند. این موضوع در کنار نابرابری درآمد موجود، شکلی از نابرابری قدرت را پدید میآورد که به گروه صاحب قدرت امکان میدهد نقش اصلی را در تعیین سیاستهای زیستمحیطی برعهده بگیرد. رفتار رانتجویانه برای به بیشینه رساندن سود، بهرهمندی گروههای فقیرتر را از مصرف انرژیهای تجدیدپذیر دشوار میکند، اما با این حال ممکن است گروههای صاحب قدرت موجود، به دلیل درآمد بالاتر، رغبت و دغدغه بیشتری برای حفاظت از محیطزیست از خود نشان دهند. بنابراین، نابرابری قدرت ناشی از نابرابری درآمد در جوامع میتواند عملکرد نهادها و حفاظت از محیطزیست/ مصرف انرژی تجدیدپذیر را تعیین کند. در نهایت، باید اشاره کرد که کانال اول و دوم تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند، بلکه مکمل هم هستند. در ادامه، مطالعات انجامشده داخلی و خارجی درخصوص تاثیر نابرابری درآمد بر محیطزیست و مصرف انرژی تجدیدپذیر مرور میشوند:
ابراهیمی و همکاران (۲۰۱۷)، نابرابری درآمد و کیفیت محیطزیست ایران را طی سالهای ۱۳۹۱-۱۳۵۷ بررسی میکنند. نتایج حاصل از بهکارگیری روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی حاکی از آن است که بهبود توزیع درآمد، میزان انتشار سرانه دیاکسیدکربن را کاهش میدهد و گسترش شهرنشینی و افزایش مصرف سرانه انرژی، انتشار سرانه دیاکسیدکربن را بالا میبرند. هراتی و همکاران (۲۰۱۸)، تاثیر نابرابری توزیع درآمد بر کیفیت محیطزیست در ایران را با استفاده از مدل ARDL طی سالهای ۱۳۹۲-۱۳۴۶ بررسی میکنند. نتایج نشان میدهد، توزیع درآمد تاثیر مثبت و معناداری بر کیفیت محیطزیست دارد و رشد اقتصادی و همچنین افزایش مصرف انرژی موجب کاهش کیفیت محیطزیست میشوند. خیری و همکاران (۱۳۹۷)، با بهکارگیری مدل ARDL طی دوره زمانی ۱۳۹۵-۱۳۴۹ نشان میدهند توزیع عادلانه درآمد باعث کاهش آلودگی زیستمحیطی در ایران میشود. لعل خضری و کریمی پتانالر (۲۰۱۹)، تاثیر نابرابری توزیع درآمدی بر انتشار گاز دیاکسیدکربن در ایران را با استفاده از روش ARDL و آزمون علیت تودا- یامامونو طی دوره زمانی ۱۳۹۴-۱۳۵۷ بررسی میکنند. نتایج بیانگر تایید فرضیه زیستمحیطی کوزنتس و علیت دوطرفه بین تولید ناخالص داخلی سرانه و انتشار دیاکسیدکربن است.بیک و گویساه (۲۰۱۳)، به بررسی رابطه بین نابرابری درآمد، رشد اقتصادی و کیفیت محیطزیست در آمریکا طی دوره زمانی ۲۰۰۸-۱۹۶۷ بر اساس رویکرد ARDL میپردازند. نتایج نشان میدهد که توزیع عادلانهتر درآمد و رشد اقتصادی موجب بهبود کیفیت محیطزیست میشوند.هائو و همکاران (۲۰۱۶)، تاثیر نابرابری درآمد بر کیفیت محیطزیست را برای ۲۳ استان چین طی دوره زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۵ بررسی کردهاند. نتایج حاصل از بهکارگیری روش گشتاور تعمیمیافته نشان میدهد که نابرابری درآمدی انتشار دیاکسیدکربن سرانه را افزایش میدهد. اوزار و ایوگلو (۲۰۱۹)، تاثیر نابرابری درآمد بر تخریب محیطزیست در ترکیه را طی بازه زمانی ۲۰۱۴-۱۹۸۴ با استفاده از مدل ARDL مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج نشان میدهند نابرابری درآمد تاثیر مثبتی بر انتشار دیاکسیدکربن دارد و منحنی زیستمحیطی کوزنتس نیز تایید شد. اوزار (۲۰۲۰)، با بهکارگیری تکنیک میانگین گروهی انباشته و دادههای دوره زمانی ۲۰۱۵-۲۰۰۰ در ۴۳ کشور در حال توسعه و توسعهیافته نشان میدهند که کاهش نابرابری درآمد، کنترل فساد و افزایش انتشار دیاکسیدکربن، مصرف انرژیهای تجدیدپذیر را افزایش میدهند.
پژوهشهای متعدد پژوهشگران در سطح جهان نشان داده است که سرعت روند رشد مصرف انرژی در کشورهای جهان تا حدود زیادی به سطح رشد اقتصادی بستگی دارد. بهبود سطح زندگی مردم و مکانیزه شدن تولید به منظور ارتقای سطح بهرهوری کار، افزایش سریع مصرف انرژی را موجب میشود؛ البته افزایش سریع مصرف انرژی در مراحل اولیه رشد اقتصادی رخ میدهد. در مراحل بعدی رشد، با پدیدار شدن آثار سوء زیستمحیطی و نیز ارتقای آگاهیهای عمومی روند افزایش مصرف انرژی به دلیل استفاده بهینه از آن کاهش مییابد. تجارت از طریق ارتباط مستقیم بین قیمت و فراوانی انرژی و تاثیر آن بر مزیتهای نسبی و هزینه حملونقل بر مصرف انرژی تاثیرگذار است. همچنین، تجارت میتواند به رشد اقتصادی منجر شود و از طریق رشد اقتصادی بهطور غیرمستقیم بر مصرف انرژی موثر باشد. مهاجرت از روستاها به شهرها بنا به اقتضای محیط زندگی جدید با تغییر در سلیقهها و الگوی مصرف افراد همراه است. بنابراین، انرژی در تابع مطلوبیت افراد اهمیت بیشتری مییابد و سبب میشود تامین انرژی، به ویژه انرژیهای نو، در سبد کالای افراد اهمیت بیشتری پیدا کند و گرایش به سمت مصرف انرژی از سوی افراد افزایش یابد. بنابراین، تغییر در تابع مطلوبیت افراد سبب میشود تقاضای انفرادی افراد و تقاضای انرژی جامعه افزایش یابد.
در سالهای اخیر، برخی مطالعات تجربی به بررسی تاثیر انتشار دیاکسیدکربن بر میزان مصرف انرژیهای تجدیدپذیر پرداختهاند. بهطور کلی، انتظار بر این است که افزایش انتشار دیاکسیدکربن میل به جایگزین کردن انرژیهای تجدیدپذیر را برای انرژیهای تجدیدناپذیر (فسیلی) تشدید کند. در این صورت، انتشار دیاکسیدکربن میتواند تاثیر مثبتی بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر داشته باشد. نتایج برخی مطالعات چنین فرضیهای را تایید میکند. باوجود این، نتایج دیگر مطالعات تجربی نشان میدهند که تاثیر انتشار دیاکسیدکربن بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر منفی است. این یافته را میتوان اینگونه توجیه کرد که افزایش انتشار دیاکسیدکربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای به کاهش تولید زیست توده به عنوان یکی از منابع انرژی تجدیدپذیر حاصل از مواد زیستی منجر میشود.
اطلاعات آماری مربوط به نابرابری درآمد (هزینه) در فاصله سالهای ۱۳۶۲-۱۳۶۱ تنها به صورت گروهی (با انتهای باز) در دسترس است. بنابراین، ضریب جینی این سالها با استفاده از مدل پارامتریکی پیشنهادی ابونوری (۱۳۷۱) برآورد شده است. دادههای توزیع درآمد از سال ۱۳۶۳ به صورت ریزداده موجود است. در نتیجه، شاخص ضریب جینی در فاصله سالهای ۱۳۹۸-۱۳۶۳ با استفاده از ریزدادهها برآورد شده است. اطلاعات مربوط به تولید ناخالص داخلی سرانه برحسب قیمت پایه سال ۱۳۹۰، درجه باز بودن اقتصاد، نرخ شهرنشینی طی دوره ۱۳۹۸-۱۳۶۱ از مرکز آمار و نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی ایران استخراج شده است. منبع دادههای مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر، اداره و انتشار سرانه دیاکسیدکربن (تن به ازای هر نفر) اطلس داده جهانی است.
تاثیر متغیرها بر مصرف سرانه انرژی
نتایج برآورد تجربی نشان میدهند که همه متغیرها اثر معناداری بر مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر دارند. با توجه به نتایج، ضریب نابرابری درآمد (GINI )منفی و از لحاظ آماری معنادار است و این بیانگر آن است که توزیع ناعادلانه درآمد به کاهش مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر منجر میشود.
بهگونهای که ۱ واحد افزایش در نابرابری درآمد موجب کاهش مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر به میزان ۴۶۵/۶۱۳۲- واحد میشود. همانطور که پیشتر اشاره شد، کاهش نابرابری درآمدی میتواند با کاهش نگرانیهای اقتصادی افراد، آگاهی زیستمحیطی را افزایش دهد که این امر عامل مهمی در ترویج مصرف انرژیهای تجدیدپذیر است. طبق نتایج برآوردی، افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP)موجب افزایش معناداری در مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر میشود، به نحوی که ۱ واحد افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی، مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر را ۱۰۵۳۶/۸۸ واحد افزایش میدهد، زیرا با افزایش رشد اقتصادی و دسترسی به منابع مالی، زمینه برای توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر فراهم میشود. ضریب درجه باز بودن اقتصاد نیز مثبت و از لحاظ آماری معنادار است، بهطوری که اگر درجه باز بودن اقتصاد ۱ واحد افزایش یابد، مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر به میزان ۵۱۶/۱۳۲۷ واحد افزایش مییابد. افزایش درجه باز بودن اقتصاد و دسترسی به بازارهای جهانی، موجب دسترسی به فناوری انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش تولید این نوع انرژی میشود. بهعلاوه، در صورتی که ۱ واحد نرخ شهرنشینی افزایش یابد، مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر به میزان ۶۵/۱۴۴۲ واحد افزایش مییابد. این امر نشانگر افزایش آگاهی و دانش عمومی در زمینه کاهش مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر و حرکت به سمت مصرف انرژیهای تجدیدپذیر است. ضریب انتشار گاز دیاکسیدکربن بر مصرف انرژی تجدیدپذیر منفی و در سطح ۹۹ درصد معنادار است، بهگونهای که با ۱ واحد افزایش انتشار سرانه دیاکسیدکربن، مصرف سرانه انرژی تجدیدپذیر ۰۲۷/۱۲۸۳ واحد کاهش مییابد. افزایش انتشار دیاکسیدکربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای موجب کاهش تولید زیست توده به عنوان یکی از منابع انرژی تجدیدپذیر حاصل از مواد زیستی میشود.
نتیجهگیری
امروزه با توجه به مشکلات زیستمحیطی نظیر گرم شدن کره زمین در نتیجه انتشار فزاینده گازهای گلخانهای و استفاده از انرژیهای فسیلی، اولویت دادن به منابع تجدیدپذیر انرژی در برنامهها و سیاستهای توسعه پایدار جهانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر، با توجه به مشکلات زیستمحیطی و نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی، سیاستگذاران و دولتمردان باید توزیع عادلانه درآمد را که نقش مهمی در کاهش انتشار CO2 و بهبود کیفیت محیطزیست دارد، در دستور کار خود قرار دهند. اگرچه مطالعاتی تاثیر نابرابری درآمد بر کیفیت محیطزیست را بررسی کردهاند، اما تاثیر توزیع درآمد بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر که نقش مهمی در کاهش انتشارCO2 و بهبود کیفیت محیطزیست دارد، مورد غفلت واقع شده است. سهم این پژوهش در پر کردن شکاف موجود، بررسی تاثیر نابرابری درآمد بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر طی سالهای ۱۳۹۸-۱۳۶۱ به صورت تجربی برای کشور ایران با استفاده از الگوی ARDL است. بدین منظور ضریب جینی به عنوان شاخص نابرابری درآمد، مصرف انرژی تجدیدپذیر سرانه به عنوان متغیر وابسته و تولید ناخالص داخلی سرانه، درجه باز بودن اقتصاد، نرخ شهرنشینی و انتشار سرانه دیاکسیدکربن به عنوان دیگر متغیرهای توضیحی در نظر گرفته شدهاند. نتایج به دست آمده نشان میدهند که ضریب شاخص نابرابری درآمد به صورت منفی و در سطح احتمال یکدرصد معنادار است که نشان میدهد توزیع عادلانه درآمد به افزایش مصرف انرژیهای تجدیدپذیر منجر میشود. دلیل این امر میتواند تفسیری از بحث اقتصاد سیاسی باشد؛ با توزیع برابر قدرت و درآمد تقاضای شهروندان برای محیطزیست پاک افزایش مییابد که خود سبب اِعمال قوانین شدیدتر زیستمحیطی میشود. بنابراین، کاهش نابرابری درآمد موجب بهبود کیفیت محیطزیست میشود و از آنجایی که انرژیهای تجدیدپذیر عامل مهمی در حفاظت از محیطزیست و کاهش انتشار آلایندههای زیستمحیطی هستند، این نوع از انرژیها جایگزین مناسبی برای انرژیهای تجدیدناپذیر همانند سوختهای فسیلی خواهند بود و با کاهش نابرابری درآمد بودجه تحقیق و توسعه بیشتری برای تولید این نوع انرژیها در نظر گرفته خواهد شد.
نتایج نشان میدهند هرچه میزان تولید ناخالص داخلی سرانه، حجم تجارت خارجی به GDP و نرخ شهرنشینی افزایش یابد، به افزایش مصرف انرژیهای تجدیدپذیر منجر میشود، در حالی که انتشار دیاکسیدکربن مصرف انرژیهای تجدیدپذیر را کاهش میدهد. از آنجایی که مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در کیفیت محیطزیست و کاهش آلایندههای محیطی نقش بسزایی دارد، ارتقای بهرهبرداری از منابع متنوع انرژیهای تجدیدپذیر برای تامین بخشی از انرژی مورد نیاز کشور حائز اهمیت است. افزایش درجه باز بودن اقتصاد میتواند موجب دستیابی به فناوری تولید انرژیهای تجدیدپذیر از دیگر کشورها شود و رقابتپذیری کشور را بهبود بخشد.
از سوی دیگر، افزایش درآمد سرانه منابع مالی را به منظور استفاده از فناوریهای بهتر و بهروزتر برای تولید انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای پاک فراهم میکند. همچنین در سطوح بالای شهرنشینی آگاهی در زمینه صرفهجویی انرژی بالا رفته و باعث وضع قوانین و مقررات درخصوص مصرف بهینه انرژی شده است که نتیجه آن حفظ ذخایر زیرزمینی منابع انرژیهای تجدیدناپذیر و بسترسازی برای افزایش تولید انرژیهای تجدیدپذیر است.
با توجه به اینکه هزینه تولید و استخراج انرژیهای تجدیدپذیر بسیار بالاست، استفاده از این منابع برای اقشار کمدرآمد جامعه به لحاظ اینکه میل نهایی به مصرف بالاتری نسبت به اقشار پردرآمد دارند، پرهزینهتر است. در این راستا پرداخت یارانه توسط دولت به دهکهای پایین درآمدی کشور میتواند به توزیع برابرتر درآمد در جامعه و استفاده تمام اقشار از منابع انرژیهای تجدیدپذیر کمک کند. همچنین ارتقای سطح بهداشت و آموزش و هزینههای اجتماعی دولت میتواند به توزیع برابرتر درآمد در جامعه کمک کند.
* دو پژوهشگر اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد