10 - 12 - 2019
احتمالات
ویسواوا شیمبورسکا یا ویسلاوا شیمبورسکا، لهستانی (زاده ۱۹۲۳ – درگذشته ۲۰۱۲) شاعر، مقالهنویس و مترجم لهستانی است. او در سال ۱۹۹۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. داوران کمیته ادبی جایزه نوبل در توصیف وی، او را «موتسارت شعر» خوانده بودند. کسی که ظرافتهای زبانی را با «شور و هیجانهای بتهوونی» در هم آمیخته بود. اشعار وی به زبانهای انگلیسی و بسیاری از زبانهای اروپایی، چینی، فارسی، عبری و عربی ترجمه شده است. چندین مجموعه شعر و کتابهایی بسیاری که ترجمه او از زبان فرانسه به زبان لهستانی است، در کنار دهها مقاله ادبی دیگر از او برجای مانده است.
یسواوا شیمبورسکا در دوم ژوئیه ۱۹۲۳ در روستایی در غرب لهستان متولد شد. پدرش مباشر املاک یک خانواده کنت بود. هشت ساله بود که همراه با والدینش به کراکوف مهاجرت کرد. بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۸ در دانشگاه یاگیلونیا کراکوف به تحصیل در رشته ادبیات و جامعهشناسی پرداخت. اولین شعرش در سال ۱۹۴۵ در روزنامهای در کراکوف چاپ شد. در اولین مجموعه شعرش با نام برای این است که زندهایم آشکارا تحت تاثیر سبک ادبی رسما تایید شده از سوی رژیم کمونیستی لهستان، نظریه رئالیسم سوسیالیستی بود. در سال ۱۹۵۳ به عضویت هیات تحریریه یک مجله ادبی با گرایشهای روشنفکری درآمد و تا سال ۱۹۸۱ در آن مجله حضور داشت. طی این مدت وی نه تنها به عنوان یک شاعر، که در مقام منتقد کتاب و مترجم شعر نیز به شهرت دست پیدا کرد. ویسواوا شیمبورسکا، در تاریخ یکم فوریه ۲۰۱۲، بر اثر سرطان ریه در شهر کراکوف درگذشت.
سینما را ترجیح میدهم
گربهها را ترجیح میدهم
درختان بلوط کنار رود وارتا را ترجیح میدهم
دیکنز را بر داستایفسکی ترجیح میدهم
خودم را که آدمها را دوست دارد
بر خودم که بشریت را دوست دارد، ترجیح میدهم
ترجیح میدهم نخ و سوزن آماده دمِ دستم باشد
رنگ سبز را ترجیح میدهم
ترجیح میدهم نگویم که
همهاش تقصیر عقل است
استثناها را ترجیح میدهم
ترجیح میدهم زودتر بیرون بروم
ترجیح میدهم با پزشکان، درباره چیزهای دیگر صحبت کنم
تصویرهای قدیمی راهراه را ترجیح میدهم
مزخرف بودن شعر نوشتن را
به مزخرف بودن شعر ننوشتن ترجیح میدهم
در روابط عاشقانه
جشنهای بیمناسبت را ترجیح میدهم
برای این که هر روز جشن گرفته شود
اخلاقگرایان را ترجیح میدهم
آنهایی را که هیچ وعدهای نمیدهند
مهربانی حسابشده را
به اعتماد بیشازحد ترجیح میدهم
منطقه غیرنظامی را ترجیح میدهم
کشورهای اشغالشده را بر کشورهای اشغالکننده ترجیح میدهم
ترجیح میدهم به هر چیزی، کمی شک بکنم
جهنم بینظمی را بر جهنم نظم ترجیح میدهم
قصههای برادران گریم را بر اخبار صفحه اول روزنامهها ترجیح میدهم
برگهای بدون گُل را بر گُلهای بدون برگ ترجیح میدهم
سگهایی که دُمشان بریده نشده را ترجیح میدهم
چشمهای روشن را ترجیح میدهم، چرا که چشمهای خودم تیرهاند
کشوهای میز را ترجیح میدهم
چیزهای زیادی را که در اینجا از آنها نامی نبردهام
به چیزهای زیادی که خودم ناگفته گذاشتهام ترجیح میدهم
صفرهای آزاد را به صفرهای بهصفشده برای عدد شدن، ترجیح میدهم
تعیین زمان توسط حشرات را به تعیین زمان توسط ستارهها ترجیح میدهم
ترجیح میدهم بزنم به تخته
ترجیح میدهم نپرسم تا کی و کی
ترجیح میدهم حتی این امکان را در نظر بگیرم
که دنیا به یک دلیلی به وجود آمده است

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد