18 - 05 - 2020
ادیسون، خوششانس لعنتی!
نوشین محمد علیپور- در ذهن همه ما ادیسون مخترع لامپ است در حالی که واقعیت چیز دیگری است چراکه توماس ادیسون فقط طراحی لامپ را کامل کرد و عیب و ایرادش را برطرف ساخت وگرنه اختراع لامپ کار فرد دیگری بوده است. قبل از توماس ادیسون آدمهای زیادی روی پروژه لامپ کار کرده بودند اما هیچیک توانایی تبدیل آن را به عنوان کالایی که ارزش تجاری داشته باشد را نداشتند.
تاریخ ساخت لامپ با هامفری دیوی، مخترع انگلیسی شروع میشود که در سال ۱۸۰۱ لامپ گداخته و در سال ۱۸۰۹ لامپ قوسی را ساخت. در سال ۱۸۳۵، جیمز بومن لیندسی مخترع اسکاتلندی یک لامپ الکتریکی ثابت را اختراع کرد. در سال ۱۸۴۰، وارن دولارو دانشمند انگلیسی نیز لامپی را عرضه کرد. تا سال ۱۸۸۴ محققان و دانشمندان زیادی برای اختراع و بهبود لامپ آزمایشهای بسیاری را انجام دادند. اما میان این افراد ژوزف ویلسون سوآن مخترع انگلیسی در سال ۱۸۵۰ شروع به آزمایش طرحهای مختلف لامپ کرد.
او در ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸، لامپی را طی یک سخنرانی در نیوکاسل ارائه کرد که خیلی زود توجه جهانیان را از جمله ادیسون به خود جلب کرد. سوآن امتیاز لامپ را تنها در سال ۱۸۸۰ کسب کرد که در همان سال منزل وی در انگلیس، اولین خانه در جهان بود که با نور لامپ روشن شد.
علت موفقیت ادیسون این بود که بازار هدف را خیلی خوب میشناخت و میدانست چگونه باید یک کاسبی درست راه بیندازد. او میدانست که یکی از اساسیترین مشکلات تمام خانهها نداشتن منبع یا وسیلهای برای روشنایی مستمر است.
پس با شناخت صحیح از نیاز موجود آن زمان، برنامهریزی کرد و دست به کار شد.
وی در سال ۱۸۷۸ برای آنکه بتواند یک لامپ خوب و موثر بسازد وارد یک رقابت شد تا اینکه با کمک فرانسیس آپتون در تاریخ ۲۲ اکتبر ۱۸۷۹ به پیشرفت مهمی دست یافت. لامپ او به طور مداوم به مدت ۱۳ ساعت کار کرد. ادیسون حق انحصاری اختراع را در ۴ نوامبر ۱۸۷۹ به ثبت رساند. ادیسون آزمایشات را ادامه داد و تا پایان سال ۱۸۸۰ لامپهای وی تا ۶۰۰ ساعت کار میکردند. در نهایت این مدت زمان به ۱۲۰۰ ساعت رسید.
وی در کودکی از مدرسه اخراج شد و به شغل دستفروشی روزنامه و تنقلات مشغول شد و یاد گرفت که چگونه میتوان کالایی را فروخت و از طریق فروش آن پول به دست آورد. با توجه به افزایش مهارتش در فروش به فکر انتشار روزنامه افتاد، با برنامهریزی و اقدام سریع روزنامهای ویژه برای خود منتشر کرد. بچههای زیادی اطراف ایستگاه راهآهن به فروش روزنامه و تنقلاتی که ادیسون اکنون کارفرمای آن بود مشغول شدند.
ادیسون به سرعت از اینکار هم خسته شد و «کد مورس» را یاد گرفت و توانست به عنوان یک تلگرافچی مشغول کار شود. به سرعت در این کار مهارت بسیاری پیدا کرد و آوازهاش همه جا پیچید. در همین حین سفر کردن را آغاز کرد.
ادیسون با توجه به تلگرافچی بودنش هر روز بیش از پیش نیاز به وسیلهای برای روشنایی در ساعات تاریک شب را حس میکرد و پی برد که باید کاری بکند. از آنجا که با تلگراف و سیستم و نحوه کار آن آشنا بود میدانست که برای لامپ هم نیاز به دکل، سیستمهای ارتباطی و دستگاههای تقویتکننده دارد و درک این نکات از همه موارد مهمتر بود.
چیزی که موجب شد لامپ به شدت مورد استفاده قرار گیرد و همهگیر شود خود لامپ نبود بلکه سیستم انتقال برق و ایستگاههای تقویتکننده بود که باعث قدرت لامپ شد.
لامپ باعث معروف و پولدار شدن ادیسون نشد بلکه او توانست با استفاده از تجربیات و مهارتش یک سیستم ایجاد کند و از آن بهره ببرد.
باید گفت ادیسون یک خوششانس لعنتی است. در دید عموم مردم که مخترع لامپ بود اما در واقع ادیسون یک خوشفکر لعنتی بود که با کسب مهارت، برنامهریزی و به کارگیری تجربیاتش از فرصتی که دیگران روش استفاده و بهرهبرداری از آن را بلد نبودند یک موقعیت را با به کارگیری سیستم، تبدیل به پولسازترین موقعیت برای خود ساخت.
اکنون از کلمه شبکه به جای سیستم استفاده میشود و شبکهها به قدری توانمند هستند که نقش اساسی در موفقیت همه چیز ایفا میکنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد