8 - 07 - 2018
اراده ای برای استواری قانون وجود ندارد
ملیحه اسناوندی- نطقهایش در مجلس کوبنده است و صریح! از زبان مردم سخن میگوید و مطالباتشان را درخواست میکند. با اینکه حامی دولت است اما نطقهای شدیداللحنی حتی علیه دولت دارد. او بارها تاکید کرده بود که در سپهر سیاست خارجی موفقیتهای دولت در ایجاد اقتدار برای ایران و تعامل سازنده با جهان به واسطه تیم مذاکرهکننده و به ویژه ظریف رقم خورده اما اکنون منافع کشور در برجام را در خطر میبیند و آن را نیازمند مقاومت جدی و همراهی اتحادیه اروپا میداند. از فساد درون کشور سخن میگوید و از نبود مقابله با آن و البته مسامحه دستگاههای نظارتی گلایه دارد. نماینده مردم ممسنی و رستم را میگوییم. یکی از اصلاحطلبانی که عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است؛ هم سن انقلاب است و دوران کودکیاش در جنگ ایران و عراق سپری شده. مسعود گودرزی چندی پیش مهمان «جهان صنعت» بود و در دیداری صمیمی با ما گفتوگو کرد که در ادامه میخوانید.
تصویری از شما در صحن علنی مجلس پخش شد که سروصدا به پا کرد. در نطقی در خصوص مبارزه با فساد تذکر دادید و بیان کردید که سران قوا مشکلات را گردن یکدیگر انداختند و سرشان را زیر برف کردند. علت واکنش صریح شما نسبت به این موضوع چیست؟ آیا فساد آنقدر فراگیر شده که نمیتوان با آن مقابله کرد؟
کشور ما بعد از انقلاب همیشه تحت تاثیر تحریمها بود و برای اینکه بتواند این تحریمها را دور بزند و نیازها و مایحتاج خود را تامین و در عین حال منابع لازم را برای توسعه و پیشرفت آماده کند مجبور بود از یک سیستم کنترلی استفاده کند. سیستم کنترلی نیز در همه ابعادش فسادزاست مخصوصا سیستمهای کنترلی اقتصادی که در بطن و درون خودش این فساد را دارد. میبینید که در همه دورهها ما این مسایل را داشتیم و مطرح شده بود. در آن صحبت حرفم همین است منتها متاسفانه به دنبال راههای اصلاح نبودیم و نتوانستیم از طریق اصلاح قوانین جلوی فساد را بگیریم بنابراین در این سیستم کنترلی آسیبپذیریمان بالا رفت و جلوی آن گرفته نشد. شما در نظر بگیرید قانون تجارت ما مربوط به قبل از انقلاب است، آیا واقعا امروز با این تحولی که در نظام اقتصادی دنیا ایجاد شده هنوز باید بحث تجارت ما مربوط به قبل از انقلاب باشد؟ نباید قوانین تجارت را به روز میکردیم و این قوانین نباید عملیاتی و کارآمد میشد؟
علت تعلل در این به روزرسانی و اجرای قوانین چیست؟
در خصوص قوانینی که داریم اراده پیگیری و استوار کردن آن وجود ندارد. قانون مبارزه با قاچاق کالا را در نظر بگیرید، از روزی که تصمیم گرفتیم آن را قانونمند کنیم این قانونها مرتب دچار اصلاح میشود، قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز که در سال ۹۳ تصویب شد سه بار اصلاحیهاش آمده است. هر قانونی که اینچنین متزلزل است و مدام برایش اصلاحیه اضافه میکنیم برای کسی که هم مجری قانون است و هم ناظر بر آن، این احساس ایجاد میشود که احتمالا این قانون ثبات و قوام ندارد. نکته بعدی اینکه ما براساس ابزارهایی که برای مبارزه با قاچاق داریم باید آنها را قوی کنیم مثلا در خصوص قانون مبارزه با پولشویی کشور باید یک حسابرسی دقیق از گردش مالی داشته باشیم. اینکه بررسی شود که در حساب اشخاص و شخصیتهای حقوقی و حقیقی، گردش مالی به چه صورت انجام میشود. باید دقت شود که گردش مالی و حسابهایی که رد و بدل میشود برای کارهایی که خلاف منافع اقتصادی کشور است نباشد و جلویش گرفته شود. متاسفانه فکر میکنیم براساس قوانین مالکیت، طرف مالک این حساب است و زمانی ورود پیدا میکنیم که خلافش ثابت شود در حالی که ما باید حسابرسی کنیم که این آورده نامتعارف به چه دلیل در حساب فرد است. با تصویب چنین قوانین و نظارت بر اجرای آن، نظام اقتصادی را شفاف میکنیم و آن را در برابر مفسدههایی که بعضی وقتها مجبوریم سیستم خودکنترلی پیاده کنیم آسیبها وخطرات را به حداقل برسانیم. اما این کارها را نکردیم والان متاسفانه میبینیم فساد درون کشور در بخشهای مختلف وجود دارد و اذعان میکنم بحث قاچاق سازمانیافته است و تشکیلات دولتی و دستگاههای رسمی اهمالکاری یا حمایت میکنند. اگر میخواهیم با مفاسد مبارزه کنیم ابزارهای قانونیاش را باید در داخل فراهم کنیم.
البته ما میدانیم که متاثر از تحولات بیرونی و بینالمللی هستیم اما در داخل خودمان میتوانیم برنامهریزی و ایراداتمان را برطرف کنیم و منافذی را که میتواند برایمان مشکل ایجاد میکند شناسایی و مسدود کنیم. باید در داخل یک سیاست اقتصادی منسجم و هوشمند داشته باشیم که بتواند این خلأهای داخل را شناسایی کند و ما را در برابر تکان مصون نگه دارد. در ضمن از اینکه این منافذ پاشنه آشیل برای ما باشند جلوگیری کنیم.
چرا مسوولان ناکارآمد که بحث فساد را ریشهدار کردند عزل نمیشوند؟ چه کسی باید در این رابطه تصمیمگیری کند؟
نمونهای را به شکل نقد میگویم؛ ما همین الان برای بعضی از کالاهای مورد نیاز کشور به بعضی از شرکتها ارز ۴۲۰۰ تومان میدهیم تا خرید کنند و باید به همان اندازه هم به مردم بفروشند. اقدام خوبی که وزیر ارتباطات انجام داد این بود که تعدادی از این شرکتها را معرفی کرد و گفت که اینها این ارز را گرفتند و باید اجناس را با همین ارز میفروختند. اگر قوهقضاییه با این شرکتها برخورد میکرد دیگر اجازه داده نمیشد که شرکتی ارزی را که با یک مبلغ گرفت با مبلغی متفاوت بفروشد.
ما در بحث قاچاق انتظار داریم قوهقضاییه نسبت به کسانی که در کار قاچاق هستند برخورد جدیتری داشته باشد. انتظار دیگری که داریم این است که قوه قضاییه به عنوان قوای مسوول و درگیر در این مساله با پروندههای کلانی که در حوزه قاچاق تشکیل شده هم به سرعت و هم بادقت برخورد کند تا خدایی ناکرده مسیر مبادلات رسمی کشور دچار خلل نشود. از طرف دیگر کسانی که میخواهند به مسیر مبادلات کشور خلل وارد کنند از طریق رسمی جلویشان گرفته شود. البته قوه قضاییه انتقاد دارد که چرا قوانین لازم را در اختیار من نگذاشتید که بتوانم برخورد کنم، آنچه این قوه میگوید نیز باید مدنظر قرار گیرد. دولت هم باید لایحه جامعی برای برخورد و ریشهکنی تصویب کند. چون ما معتقد هستیم که اگر قوانین وضع شده از مسیر لوایح بیاید کار کارشناسی بیشتری روی انجام شده و دستگاههای عریض و طویل اجرایی، قضایی و حقوقی این ریزهکاریها را میبینند، مجلس هم اینها را میبیند و تبدیل به قانون میشود. اما در قوانینی که به صورت طرح هستند ضعف نیروی کارشناسی وجود دارد.
آیا قوهای در بحث مبارزه با فساد مسامحه و جرمپروری میکند؟
وقتی میگوییم در کشور ۱۵ میلیارد دلار قاچاق میشود، عملا نمیبینیم با کسی برخورد شود. حداقل اطلاعرسانی نمیشود، معلوم است که هم دستگاههای ضبط و کشف مسامحه میکنند و هم دستگاه قضا که نتوانسته برخورد جدی کند، لذا این مسامحه مشخص است.
وضعیت اصلاحطلبان را در انتخابات مجلس آتی چگونه میبینید؟
شورایعالی اصلاحطلبان همیشه برنامه خود را دارد. ارزیابیهایی هم از مجلس فعلی دارد اما آنچنان امروز مشکلات اقتصادی معیشتی مردم زیاد است که چارچوب مطالبه مردم مسایل اقتصادی است و مسایل سیاسی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. با این وجود تشکل اصلاحطلب ممیزی و رصد میکند که نمایندگان اصلاحطلبان در جهت پاسخگویی به مطالبات مردمی حرکت کنند. این به عنوان شاخصی برای ارزیابی عملکرد اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی خواهد بود. اما درنهایت مردم هستند که باید تصمیم بگیرند. اصلاحطلبان باید آنچه را که هدفگذاری و به آن عمل کردند بیان کنند و در عین حال، موانع و محدودیتها نیز بیان شود تا مسوولیت از آنها ساقط شود.
نکته دوم اینکه در مسیر اداره کشور رویکرد اصلاحی ثابت و دائمی است و تعدیلپذیر نیست ولو اینکه اگر در مقطعی اصلاحطلبان مورد اقبال مردم قرار نگیرند ولی رویکرد اصلاحی و تغییر در شیوه مدیریت برای بهینهسازی حوزههای مختلف امری اجتنابناپذیر است که ما در برنامههایمان باید توجه کنیم.
عملکرد دولت باعث نشده که اصلاحطلبان مجلس برای گرفتن رای مردم از دولت اعلام استقلال کنند؟
شما رویکردها را با ساختارهای متفاوت ببینید. اصلاحطلبی یک رویکرد است و دولت یک ساختار. این رویکرد اصلاحطلبی، اگر در قاب دولت قرار گرفت و موفق نبود باید بگوییم که رویکرد اصلاحطلبی در چارچوب یک دولت اصلاحطلب عمل نشد اما باید ببینیم دولت چه میزان این رویکرد را در قابش پیاده کرده است.
نکته دوم اینکه ما باید تفاوتی قائل شویم بین آنچه امروز به عنوان دولت اعتدال مطرح است و با آنچه مطالبات عمده مردم است. امروز مطالبات مردمی عمدتا اقتصادی است، آیا دولت سوای اینکه با چه تفکر سیاسی ورود پیدا کرده توانسته به مطالبات مردمی پاسخ دهد؟ مردم امروزه میتوانند ارزیابی کنند و صاحب ممیزی کردن مسایل هستند. باید دید این دولت با هر رویکردی چقدر انتظارات مردمی را برآورده کرده. اگر دولت این انتظار را برآورده نکرده باید اصلاحطلبی دربرابر مردم و در این متغیر واسطهای یعنی دولت تکلیف خود را مشخص و به مردم اعلام کند که از آنچه مدنظر ما بود این مقدار در ساختار دولت رسوب کرد و در این رسوبات برنامهای ما نتیجهاش این شد. اما اگر برنامههای آنان در چارچوب دولت نیز نبود قطعا باید این را نیز به مردم اعلام کرد.
با توجه به مشکلات اقتصادی و ناامیدی مردم از نظام آیا معتقدید انتخابات مجلس در سال آتی پرشور برگزار میشود؟
قطع یقین رضایتمندی مردم در حضورشان در پای صندوق رای موثر است. البته این از بعدی دیگر تاثیر منفی دارد یعنی براساس بحث جامعهشناسی سیاسی مردم گاهی ناراضیاند و در انتخابات شرکت میکنند و در مقابل دیدیم که در جامعه پیشرفته مردم از سر رضایت شرکت نمیکنند چون میبینند که برنامهها اجرا میشود و دلیلی بر مشارکت نمیبینند. در جایی نیز مردم احساس میکنند که باید شرکت کنند هم آنهایی که راضی هستند هم آنهایی که راضی نیستند.
مردم معتقدند که اگر تیمی با شرایط جدید بیاید ممکن است وضعیت رضایتبخششان را به هم بزنند و از این جهت شرکت میکنند چراکه احساس خطر میکنند. اما موقعی مردم در شرایطی هستند که از وضعیت فعلی ناراضیاند و احساس میکنند این تیم جدید ادامهدهنده همان وضعیت قبلی است این باعث عدم مشارکت میشود. اما واقعیت این است که مردم و جامعه ایرانی ما در زمان انتخابات با جوامع دیگر متفاوتند همیشه بحث تعیین سرنوشت و رجوع به آرای عمومی مساله مهمی است اگرچه امروز هم نقدهایی را نسبت به مسایل اقتصادی دارند اما این تحلیلها به گونهای نیست که مردم نسبت به صندوق رای قهر کنند بلکه برعکس احساس میکنند برای بهتر شدن باید مشارکت کنند.
در انتخابات گذشته مردم احساس میکردند آن دستاورد و حرکتی که در اقتصاد داخلی که همان مهار تورم و در سیاست خارجی، برجام بود توانست گشایشهایی ایجاد کند. مردم احساس کردند این وضعیت و گشایشی که صورت گرفته باید به نتیجه برسد. از این سو حمایت کردند. اما اکنون این مسیر و شرایط تغییر کرده، برجام از دست رفت و مهار تورم وجود ندارد ضمن اینکه تورم حرکت تصاعدی دارد. اگر این شرایط ادامهدار باشد میتواند روی رای مردم اثرگذار باشد اما اگر این شرایط بهبود پیدا کند میتواند امید مردم را به تغییرات کیفی بیشتر کند و این باز روی رای مردم اثرگذار است. در هر صورت باتوجه به اینکه مردم به دنبال این هستند که با رجوع به آرای عمومی سرنوشت خودشان را رقم بزنند و احساس کنند این سرنوشت با رایشان میتواند تغییر مثبت داشته باشد؛ مشارکت را ترجیح میدهند.
– بارها تاکید کرده بود که در سپهر سیاست خارجی موفقیتهای دولت در ایجاد اقتدار برای ایران و تعامل سازنده با جهان به واسطه تیم مذاکرهکننده و به ویژه دکتر ظریف رقم خورده اما اکنون منافع کشور در برجام در خطر است. هنوز معتقدید که دستگاه دیپلماسی ما قوی عمل کرده؟
در خصوص بحث تیم دیپلماسی خصوصا دیپلماسی برجامی بسیار موفق عمل کردیم. برای اجرای این توافقات باید همه کشورها متعهد باشند و اگر کشوری به عهد خودش وفا نمیکند به این معنا نیست که ما خوب عمل نکردیم، اینکه بخواهیم تضمین لازم از آنها بگیریم در این زمینه باید گفت که تضمین خاصی وجود ندارد، آنها بر مبنای حق حاکمیتی میتوانند هر آن خارج شوند. نگاه کنید که در دوره آقای کلینتون در کنگره آمریکا مصوبهای به عنوان انتقال سفارت قدس شرقی تصویب شد، بیست و خوردهای سال این مصوبه به تعویق افتاد و به یکباره آقای ترامپ آن را اجرا کرد. در مورد برجام هم در دوره آقای اوباما مذاکراتی انجام دادیم و تصویب کردیم، آقای ترامپ میآید آن را به هم میزند، میخواهم بگویم که در دیپلماسی برجامی تیم مذاکرهکننده مورد تشویق و تایید رهبر انقلاب، آقای رییسجمهور و ملت ایران است. توافق بر سر برنامه هستهای مساله ساده نبود، ما ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد بودیم، اقدامات اقتصادی و حتی نظامی در برنامه داشتند تا علیه ما انجام دهند، ما کار بزرگی انجام دادیم اما اینکه نتیجه آن برای ما ملموس نبود و نتوانستیم از آن بهرهبرداری کنیم علتش آن است که دیگران و آمریکا بازی را بهم زدند.
آیا این بازی سیاسی موجب بحران اقتصادی کشور نشد ؟
این را نمیتوان به آمریکا، رویداد منطقهای و نظام بینالملل ربط داد. ما در حوزه اقتصادی، سیاستهای مشخصی نداریم، در اقتصاد داخلی یک مبحث که مطالبه جدی مردم ماست، اشتغال است. ما چه برنامه مشخص و درازمدتی در حوزه اشتغال در دولتهای مختلف داریم؟ دولتها فقط برای چهار سال فکر میکنند. در دولت گذشته، آقای احمدینژاد بر وام خوداشتغالی تاکید کردند، وام به افراد میدادند و این را در سیستم خود شغل تعریف میکردند و در آمارها میگفتند ما اشتغال ایجاد کردیم. از آن طرف مردم وام را صرف مصارف شخصی میکردند هم بدهکار دولت میشدند و هم شغل ایجاد نکرده بودند. در واقع فرد را بدون اینکه توانمند کنیم بدهکار میکردیم یا طرح اشتغال ضربتی یا بنگاههای زودبازده، هیچ کدام در دولت گذشته موفق نبودند. الان نیز در دولت دو برنامه داریم؛ یکی اشتغال فراگیر که در چارچوب اقتصاد مقاومتی از طرف وزارت کار تهیه و به دولت فرستاده شد و معلوم هم نیست به کجا برسد، نظارتهای لازم بر اجرای این طرح دیده نشده است. نکته دوم آنچه که در مجلس دنبال میشد طرح اشتغال عشایر و روستایی است که تصویب شده بود و هفت هزار میلیارد تومان پول برای آن گذاشتیم اما متاسفانه این هم در سال ۹۶ به خاطر اینکه دیرهنگام تصویب شده بود همان ضعفها را دارد. اینکه آیا احصا شده و صرف چه کارهایی باید بشود و چه نظارتهایی بر اجرای آن باید انجام شود، از ضعفهای این طرح است. شاید نهایتا چند پروژه اقتصادی و چند طرح انجام شود و جواب بدهد اما بعید میدانم این طرح یک کار بلندمدت و کلانی باشد که بتوانیم پله پله مشکلات اشتغال کشور را حل کنیم.
نکته دیگر، بازار ارز و سکه است. وقتی بحث پیشفروش را مطرح میکنیم و نظارت نمیکنیم باید بدانیم مایی که بعد از انقلاب تاکنون نقدینگیمان شش هزار برابر شده، این نقدینگی سرگردان خطرناک میشود و هرجایی را دچار مشکل میکند. بازار ما یا سکه یا ارز یا مسکن است و نقدینگی برای بازارهای جذابیتشون برای سودآوری همینهاست. همین نقدینگی سرگردان اگر به بخش تولید برود بسیاری از مشکلات کشور حل میشود. ما باید برای نقدینگی برنامه داشته باشیم و چون برنامه نداریم، این نقدینگی به این بخشها میرود و چنین فشارهایی به اقتصاد وارد میشود. اینکه میگویند یک نفر این تعداد سکه را خریداری میکند، معلوم است برای یک برنامههایی دست به چنین اقدامی زده است. دولت اگر نظارت داشت باید پیشفروشهای سکه را
به گونه ای توزیع میکرد و برنامه جامع نظارتی میداشت که ما با مشکل امروز در بازار مواجه نباشیم. در بحث ارز که تیم اقتصادی اعلام میکنند ما در سال ۹۷ مشکل ارز نخواهیم داشت اما به یکباره این نوسانات سیصد درصدی در نرخ ارز را شاهد هستیم که بخش عمده آن به دلیل سیاستهای ضعیف اقتصادی ما در داخل است، ضمن اینکه آن مسایل خارجی اینها را هم تشدید میکند.
چرا در دولت دوازدهم مشکلات اقتصادی بیشتر مشهود شده است؟
اینطور نبوده که ما در دولتهای گذشته مشکلات اقتصادی نداشتیم. همیشه این مشکلات اقتصادی را داشتیم اما احساس میکنیم این مشکلات باید با دولت گذشته بگذرد، نه اینطور نیست. مشکلات میماند و در دولت بعدی خود را نشان میدهد حتی اگر همین روند ادامه پیدا کند مشکلات اقتصادیمان در دولت سیزدهم بیشتر از دوازدهم خواهد شد. اگر مسایل اقتصادی امروز ما همچون بیکاری را طرحهای دولت نهم و دهم نتوانست حل کند، مساله بیکاری از بین نرفت بلکه ماندگار شد. دولتهای یازدهم و دوازدهم روی طرح اشتغال فراگیر و اشتغال عشایری کار کرد و اگر این مشکل را حل نکند به دولت بعد سرایت میکند. پس این مسایل اقتصادی به دولتهای بعد منتقل میشود و اگر حل نشود، انباشته میشود و برای مشکل مشکل ایجاد میکند. اما دولت یازدهم با همه سختیهایی که وجود داشت در بحث تورم موفق عمل کرد و توانست تورم را تکرقمی کند اما این تورم تکرقمی ایدهآل ما نیست بلکه مطلوب ما تورم پنج درصد و با یک بازده زمانی درازمدت است. تورم ۵/۹ درصد که برای یک یا دو سال باشد ریسک سرمایهگذاریاش بالاست به همین خاطر نمیتواند موفق باشد. ما باید دنبال این باشیم که تورم را در درازمدت کاهش دهیم. میانگین تورم جهانی سه درصد است. شما درنظر بگیرید در کشور ما تورم به ۱۷ درصد رسیده و اینها ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد.
به برجام بپردازیم. فکر میکنید اروپا میتواند توافق هستهای ما را نجات دهد؟
باید این بسته بیاید و ببینیم چه هست، ببینیم که میتواند نجاتبخش باشد یا نه؟ اروپا در دورههایی نشان داده است که اگر پای کار بایستد میتواند مسایلی را حل کند. اما با توجه به اقدامات اخیری که رییسجمهور آمریکا و مقامات این کشور انجام دادند، احساس میکنیم برای آنکه بتوانیم منافع جمهوریاسلامیایران را در برجام تضمین کنیم نیاز به مقاومت جدی و همراهی اتحادیه اروپا وجود دارد خصوصا در حوزه فروش نفت و انتقال ارز حاصل از فروش نفت به داخل کشور که از مسایل جدی ماست. ما باید ببینیم اروپا میتواند به عنوان یک بازیگر مستقل منافع جمهوری اسلامی ایران را در برجام حفظ کند یا خیر؟
در شرایط فعلی با توجه به خروج آمریکا از برجام و موانعی که در بحث جابهجایی ارزهای واسطهای همچون دلار و یورو داریم، مشکلات جدیای را نیز در اجرای تعهداتی که اروپاییها نسبت به حفظ برجام انجام میدهند میبینم.
جنگ تجاری ایران و اروپا چقدر اروپا را به ایران نزدیک میکند؟ آیا این نزدیکی به معنای ایستادگی اروپا در مقابل آمریکا در خصوص برجام هست؟
در جنگ تجاری میان اروپا و آمریکا، این اقدام آمریکا تبعات بینالمللی داشته و نه تنها در بحث کرهشمالی اثر میگذارد که بر سایر کشورهایی که میخواهند در این مسیر قرار بگیرند هم اثرگذار است. آنها میگویند ما اگر بخواهیم وارد مذاکره شویم هیچ معلوم نیست این توافقات چقدر بماند. این مساله تبعات سیاسی اقدام آمریکاست.
مسایل اقتصادی برجام هم منافع اروپا را با کشور ما و احیانا کشورهای دیگر که در آینده میخواهند این کار را انجام دهند گره زده است. اروپا هم حاضر نیست منافع اقتصادی در نظر گرفته در برجام را در حوزههای انرژی و سرمایهگذاری که هیاتهای مختلف اقتصادی از کشورهای اروپایی با جمهوری اسلامی ایران مذاکره کردند از دست بدهد. به همین دلیل آنها برای آنکه مناسبات اقتصادیشان را با کشورمان ادامه بدهند تا الان این را مطرح کردهاند. مگر آنکه در آینده جایگزینی برای منافع اقتصادی در جای دیگر تعریف شود که اروپاییها از گزینه جمهوری اسلامی ایران بگذرند وگرنه در شرایط فعلی این کار را دنبال میکنند. علاوه بر بحث تجاری و اقتصادی که اروپا در این باره مدنظر دارد، آنها در پیگیری این مساله یک وجهه سیاسی هم دارند؛ اروپا احساس میکند کشوری بوده که این مذاکرات را پیگیری کرده است. در اروپا این مذاکرات شروع شد، به نتیجه رسید و تمام شد و الان کل کشورهای اروپایی نمیخواهند با خروج آمریکا از یک توافق بینالمللی، آن را به هم بزنند. این از لحاظ سیاسی برای اروپاییها خوشایند نیست. البته اروپاییها در بحث برجام با آمریکا اتفاقنظر و همراهی ندارند و مخالف این تصمیم ترامپ هستند. اما آنچه اروپاییها را با آمریکا همراه میکند نقش ایران در بعضی از مسایل منطقهای است. این در صورتی است که در مسایل منطقهای هم بارها اعلام کردیم که ما بهترین شیوه را رجوع این مسایل به خود کشورها میدانیم، خود کشورها بهتر میتوانند آن را حل کنند. ایران چه در سوریه و چه در سایر قسمتها قصد دخالتی که بخواهد به نوعی تلقی شود که به دنبال منافع انحصاری و خاص است، ندارد. ما آنچه اعلام کردیم گفتیم که حاضریم هیچ دخالتی در منطقه نکنیم و مسایل را به کشورهای منطقه بسپاریم اما شما ملاحظه میکنید که در بحث دخالتهای منطقهای نیز جمهوری اسلامی شاید نقش کمتری دارد در حالی که برخی از کشورهای منطقه دخالت آشکار دارند؛ عربستان را در یمن میبینید یا ترکیه را در عراق. در سوریه دخالت همسایگان را میبینیم. اگر جمهوری اسلامی هم نقشی در این کشورها دارد بیشتر در چارچوب صلح و ثبات منطقهای است. آنچه این ثبات را تامین کند و کشورهای منطقه هم رضایت دهند ما قبول میکنیم. مثلا درباره فلسطین و اسراییل هر نظری که فلسطینیها دادند ولو راجع به اسراییل آن را پذیرفتیم. فرمول ما از ابتدا واضح بود در بحث مسایل منطقهای که اروپا با آمریکا همراهی دارد، بخش عمدهای از آن هم مسایلی است که ریشه در مسایل سیاسی دارد نه واقعیتهای منطقهای و بینالمللی. در این زمینه چالشهایی داریم که باید با گفتوگو آن را حل کنیم. اما درخصوص برجام ما متعهد شدیم و به آن پایبند بودیم. ما اگر زمانی قصوری در اجرای تعهدات داشتیم دوباره مذاکره میکردیم اما اکنون در بحث برجام نه ورژن جدیدی را میتوانیم بپذیریم نه اینکه نقض عهدی کردیم که بخواهیم مجددا براساس آن نقض عهدها اقداماتی انجام دهیم. به همین دلیل از اروپاییها هم انتظار داریم که تعهدی را که در برجام داشتند، تضمین کنند. رییسجمهور ما هم در مذاکراتی که با سران کشورهای اروپایی داشته و سفری که آقای ظریف داشتند و مذاکراتی که کردند برای این بود که ببینند بسته پیشنهادی چیست و تا چه اندازه میتواند منافع ما را در برجام تامین کند و قطعا ما این کار را با اروپا ادامه خواهیم داد.
به کشور کرهشمالی اشاره کردید. ایران میتواند از الگوی کرهشمالی در مقابل آمریکا پیروی کند؟
الگوی کرهشمالی با ایران متفاوت است. کرهشمالی مسیری را طی کرد و هستهای شد و براساس سیاست هستهای خود با آمریکا مذاکره میکند اما جمهوریاسلامیایران کشور هستهای نبود. آنچه راجع به بحث انرژیهای هستهای کشورمان مطرح شد، اشتباهاتی بود که به خاطر تحریمها ایجاد شد. ما به دلیل تحریمها مجبور بودیم بعضی از قطعات را برای مصارف صنعت هستهای خودمان از بعضی از بازارها بخریم، ما هم در جریان نبودیم که این قطعات آلوده به مواد هستهای هستند، بعدها به آنها توضیح داده شد و برای همین مسالهای که شفاف برای آنها مطرح کردیم ۱۰ سال وقت ما را گرفت، با این حال مذاکره کردیم و بالاخره در چارچوب برجام توافق کردیم. بعد از برجام هم راجع به حرکت در مسیر دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای جمهوریاسلامیایران بارها گزارش داد و این گزارش تایید شد که کشورمان از تعهدات خود عدول نکرده است. ما کشوری بودیم که این مسیر را شفاف رفتیم و نهادهای دیدهبان این مسیر را تایید کردند، توافق کردیم و این توافقات به تغییر نهادهای مسوول و ذیصلاح در کشورهای طرفین رسید و بعد از آن این اتفاق افتاد. کرهشمالی کشوری است که آزمایشهای هستهای انجام داده است، قطعا کرهشمالی نوع مذاکراتش متفاوت خواهد بود. علاوه بر این قطعا کره شمالی باتوجه به الگوی جمهوری اسلامی ایران احتیاط بیشتری در مذاکرات با آمریکا لحاظ خواهد کرد. آنها مذاکراتی کمتر از سیدقیقه داشتند در حالی که ما مذاکرات چندین دهساله را داشتیم و نتیجهاش بدعهدی آمریکا بود. ببینید نتیجه مذاکرات چنددقیقهای چه خواهد بود. این نشاندهنده این است که آمریکا و کرهشمالی با هم حرکاتی میکنند تا مطمئن شوند که طرفین چه نیت و انگیزههایی در حرکت به سمت مذاکره و یک توافق عملیاتی که بتواند اجرا شود داشته باشند.
به همین دلیل مساله کرهشمالی اساسا با آنچه که جمهوری اسلامی مطرح میکند متفاوت است. اگر ایران وضعیت کرهشمالی را داشت در مذاکراتشان متفاوتتر عمل میکرد. بنابراین نمیشود این دو را با هم مقایسه کرد. شما میخواهید کشور دارای سلاح هستهای را با کشوری که سلاح هستهای ندارد مقایسه کنید. ارزیابی مذاکرات این دو متفاوت است.
چشمانداز گفتوگوی تهران- واشنگتن را در آینده دور چگونه میبینید؟
مذاکرات ایران با آمریکا با اتفاقات اخیر سختتر شد. شاید اگر در روند اجرای برجام این اتفاقات گریبانگیرش نمیشد یا حتی اگر آمریکا روی آن بندهایی که بحث موشک و بندهای غروب آفتاب که زمانی را برای موضوع ممنوعیتها و محدودیتهای مساله هستهای مشخص کرده بود حسننیت نشان میداد مثل همه کشورها، ممکن بود در مسیر مذاکرات به این نتیجه برسیم که روی خیلی از مسایل مذاکره کنیم اما وقتی این اتفاق برای موضوعی همچون برجام میافتد، در اراده و اطمینان جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اینکه آمریکا بتواند روی عهدش وفادار بماند خلل وارد میکند. در بحث مذاکره با آمریکا بعید میدانم در شرایط فعلی چشمانداز روشنی برای این کار داشته باشیم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد