2 - 07 - 2023
از عرفه تا عاشورا
دکتر اشرف چگینی*
عرفه در لغت به معنای شناختن است و ذکر شده آنگاه که حضرت ابراهیم- علیهالسلام- مناسک حج را از جبرئیل آموخت، چون به سرزمین عرفه رسید، جبرئیل از او پرسید: «عرفت؟» یاد گرفتی؟ و او پاسخ داد: «عرفت» و یا گفتهاند که چون مکانی است برای اعتراف به گناه، اینچنین این سرزمین «عرفه» نام گرفت.
عرفه در اصطلاح: روز نهم ذیالحجه و از اعیاد عظیمه است که گرچه عید نامیده نشده، اما در زمره اعیاد بزرگ است، چراکه خدای تعالی در این روز بر تمامی خلق تفضل کرده و جود و احسان خویش را بر تمامی خلق گسترانیده است و شیطان در این روز تحقیر و درمانده است. روایت شده در این روز امام معصوم -علیهالسلام- سائلی را میبیند که سوال میکند و به او میفرمایند: وای بر تو که در چنین روزی خواسته خویش را از غیرخدا میخواهی حال آنکه در این روز خداوند بر بچههای در شکم مادر نیز تفضل میکند.
اما از سوی دیگر، عرفه جواز ورود به محرم و پیوست قرآنی فرهنگ قیام عاشوراست که بیانکننده فلسفه این قیام است. دعای عرفانی و عاشقانه امام حسین -علیهالسلام- زمینهساز بیان اهداف وی برای قیام تاریخی و ماندگار ایشان است، چراکه در منظومه معارف الهی، امامشناسی از اهمیت ویژهای برخوردار است. امام -علیهالسلام- در غروب روز عرفه سال ۶۰ هجری در صحرای عرفات ایستاد و سر به آسمان بر افراشت و دعای خویش که سراسر مناجات عاشقانه و عرفانی با پروردگار خویش بود را زمزمه کرد، در حالی که محاسن ایشان از اشک چشمانشان خیس شده بود و خانواده و یاران او اطراف وی جمع شده بودند، اما امام حسین -علیهالسلام- پس از عرفه، قربانی خویش را در جایی دیگر و زمانی دیگر ادا و حج خویش را برای فریضهای مهمتر رها کرد و رو به سوی کربلا نهاد تا قربانی خویش را در طبق اخلاص در آنجا تقدیم پروردگار کند، همانگونه که حضرت حافظ گفته است:
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت
از آنجا که دریافت و شناخت آموزههای عرفانی، یکی از راههای سیر و سلوک الیالله است لذا باید به اهلش که همان صاحبان معارف الهی و اولیاء الله هستند اقتدا کرد. نمونه آن، دعای عرفه امام حسین -علیهالسلام- است که به عنوان یک اثر فاخر عرفانی- ادبی بزرگ تاریخ محسوب میشود، چراکه در این دعا مراحل سیر و سلوک الیالله به گونهای شگرف در قالب دعا بیان شده که مملو از آموزههای عرفانی- عملی همچون ایمان، یقین، توبه، رضا، توکل، اخلاص، معرفت و توحید است، آنجا که میفرمایند:
«و أنا أشهدُ یا الهی بِحقیقهِ إیمانی و عقد عزمات یقینی و خالص صریح توحیدی و علائق مجاری نور بصری و أساریر صفحه جبینی و خرق مسلرب نفسی و خخذاریف مارن عرنینی و مسارب سماخ سمعی و حرکات لفظ لسانی و فمی و فکی و اطراف أناملی و لحمی و دمی و شعری و بشری و عصبی و عظامی و مخی و عروقی….»
به وضوح مشخص است ایشان در این دعا با تمام وجود و با گواهی تمام اعضا و جوارح بدنش به یکتایی خداوند شهادت میدهد؛ شهادتی خالصانه و بیشائبه، چراکه یک ماه بعد در روز عاشورا تمامی آنها را در طبق اخلاص نهاده و در راه معبود خویش فدا میکند، زیرا در روز عاشورا سراسر این اعضا پوشیده از تیر خصم میشود و البته بالاتر از آن، فرزندان و یاران خویش و اهل و خانواده خویش را قربانی این عشق الهی میکند و قربانگاه خویش را سرزمین کرب و بلا قرار میدهد و چه زیبا مولانا سروده است:
عشق از اول قاتل و خونی بود
تا گریزد هر که بیرونی بود
* عضو هیات علمی و استادیار دانشگاه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد