30 - 06 - 2017
از فانوس دریایی تا نوشتن مانند بزرگان
خیلی از دلگرمیهای زندگی سوغات آشناییهاست، اما خیلی از ترسها هم نتیجه همین آشناییها… برای همین است که گاهی از هم دور میشویم تا دوباره نزدیک بیاییم… لباس غریبگی میپوشیم تا از سر نو آشنا شویم… فاصله میگیریم تا فاصلهها را کم کنیم… من دور میشوم تا نترسانمت، تو دور میشوی تا اذیتم نکنی، و اینها همه برای نزدیک ماندن ماست… وقتی پشت فاصلهای خودخواسته دوباره همسخن و همشنو میشویم، خیالمان جمع است که با یک غریبه آشنا راز دل میگوییم: با تویی که مکرر نو میشوی اما همیشه یک نفری.
اولیویه آدام از چهرههای جوان و پرکار ادبیات امروز فرانسه است. او در سال ۱۹۷۴ به دنیا آمده و تاکنون آثار متعددی منتشر کرده که شاید یکی از مشهورترینهایشان همین کتابی است که در دست دارید؛ مجموعه داستان گذر از زمستان که سال ۲۰۰۴ جایزه معتبر گُنکور را از آن خود کرد. این داستانها با روایتی نزدیک بههم جهانی میسازند که در عین استقلال وحدت دارند. در واقع کاری که آدام در این کتاب انجام داده است استفاده از فرم داستان کوتاه بوده برای نوشتن رمانی مقطع. اکثر داستانها درباره فقدان، زندگی گذشته، آدمهایی که از دست رفتهاند، مرگ و فردیتاند. هر کدام از روایتهای آدام رابطهای دارند با یک گذشته دور و برای همین طعمی از نگاه مارسل پروست را میتوان در ذهن این نویسنده جوان فرانسوی دید. عنصر برف در بیشتر داستانها حضوری ثابت دارد و همینطور مواجهه قهرمانهای او با امری که در این میانه آنها را ناچار میکند به بازخوانی گذشته و طبیعت اطرافشان. در اهمیت این کتاب همین بس که اصولا در سنت فرانسه داستان کوتاه چندان اهمیتی ندارد و این نویسنده توانسته با این داستانهای کوتاه به هم پیوسته به جایزه گُنکور برسد.
سزار آیرا (۱۹۴۹) از مهمترین نویسندگان امروز آمریکای لاتین است که بیش از هشتاد عنوان کتاب، اغلب رمان و داستان بلند، به انتشار رسانده است و بیشتر آثارش را در بیست و پنج سال گذشته به زبانهای دیگر ترجمه کردهاند. نویسندهای روشنفکر و صاحبسبک است که از جمله مهمترین ویژگیهای سبکش ایجاز، حفظ بعضی مؤلفههای روایی ادبیات کلاسیک در عین نوآوری و روش خلاقانهاش در لایهبندی روایت و آمیختن واقعیت و خیال به شیوهای معنادار است. کنگره ادبیات از رمانهای مهم اوست که موضوع بهظاهر اصلی آن (ماجراهای تاگسازی) مکمل موضوع بهظاهر فرعی (کنگره ادبیات) است و در کنار گریزهایی که راوی به گذشته و افکارش میزند، کمالی هوشمندانه از روایت، لایهبندی و تمثیل پدید میآورد و در ضمن آن موضوعات تاملبرانگیز بسیاری طرح میکند. روبرتو بولانیو، آیرا را یکی از چهار نویسنده اسپانیاییزبان برتر دورانش نامیده است.
جیمز گراهام بالارد (۲۰۰۹- ۱۹۳۰) را جادوگر اعظم داستاننویسی لقب دادهاند. مردی با ذهنی پیچیده و مملو از نگرانی برای جنون انسان؛ جنونی که بسیاری از رمانهای او را وارد فضاهای آخرالزمانی کرده است، از جمله رمان مشهور خشکسالیاش را. نویسنده، این رمان را سال ۱۹۶۵ منتشر کرد. رمانی پُرماجرا و نفسگیر درباره خشک شدن کره زمین و مرگ آب، چیزی مثل آخرین روزهای حیات و تلاش قهرمانها و آدمها برای نگه داشتن این حیات. برای همین قصهای در رمان اجرا میشود که از یکسو پا در پیشگوییهای عذابآلود کتاب مقدس دارد و از سویی دیگر هراس بالارد از آینده بشر، خشونتی که بین این انسانها وجود دارد و امید بالارد به پیروزی انسان که در واپسین لحظات یک رمان درخشان ساخته است. نویسنده رمانهای تصادف و برج و امپراتوری خورشید در این رمان درام خود را بر پایه انهدام قرار میدهد؛ انهدامی که همهگیر است و در بطن آن انسان ایستاده است. بالارد همواره دغدغه سقوط انسان و تبدیلش به موجودی وحشی و مجنون را داشت؛ امری که بهتدریج رخ میدهد اما وقتی اتفاق بیفتد، همه را میسوزاند. خشکسالی با این منش یکی از رواییترین و سادهخوانترین رمانهای جیجی بالارد نیز محسوب میشود؛ نابغهای که همیشه میتواند در ناکجاآبادش مخاطب را غافلگیر کند.
تازهترین رمانِ سعید محسنی نامی عجیب دارد، نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است. این عجیب بودن در بافت رمان نیز چنان جا گرفته که ما را با رمانی متفاوت روبهرو میکند. او که کتاب قبلیاش، دختری که خودش را خورد، با اقبال خوبی روبهرو شد در این رمان زبان طنزآلود و رواییاش را حفظ کرده و درباره مردی مینویسد که جهان بر او تنگ آمده. او در یک کتابخانه عمومی کار میکند؛ کتابخانهای فقیر، کممراجع، خاکگرفته و درعینحال در حال پوسیدن. او باید فرمایشات همکاری را هم که مدام در حال تنگتر کردن این فضاست، تحمل کند. در کنار خاک پارکی که حوالی کتابخانه است، تنهایی و بیکتابی کتابخانه و از آن مهمتر، جهانی که مملو از جنون شده. در این فضا روزی دختری برای گرفتن کتاب وارد این کتابخانه میشود اما ماجرا آنجوری که احتمالا فکر میکنید پیش نمیرود!… محسنی در رمانش موقعیتی ساخته طنزآلود و مملو از احساس زجر و تکافتادگی برای کسی که چنبره مفهوم این کتابخانه نفرینشده در حال بلعیدنش است… مثل یک نهنگ… یک رمان متفاوت و خواندنی.
در نوشتن مانند بزرگان، ویلیام کین- نه با رفتن به هزارتوی بحثهای نظری، بلکه با شیوهای جذاب و مبتنی بر نمونههای موردی- سراغ روش «همانندسازی» رفته و با بررسی و تحلیل شیوه روایت، سبک و فنون بلاغی ۲۱ نویسنده بزرگ تاریخ ادبیات جدید، به خواننده کمک میکند تا شناخت خود را از ساختار داستانی عمیقتر کند، پایه فنیاش را ارتقا دهد و امکانات نهفته در زبان را کشف و درک کند. «همانندسازی» یکی از قدیمیترین و موثرترین شیوههای یادگیری نوشتن است و چنان که کین در مقدمه این کتاب توضیح میدهد، بعد از سالها دوری از مرکز و قرار گرفتن در حاشیه، دوباره در دانشکدهها و مدرسههای داستاننویسی آمریکایی احیا شده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد