9 - 04 - 2017
از مرز سایه تا بیست زخم کاری
بهار، فصل رخوت است. این گزاره را بسیار شنیدیم و خیلی از ما تجربهاش کردیم. اما در عین حال بهار برای بازار نشر فصل تکاپو و تلاش است. چیزی به نمایشگاه کتاب نمانده و ناشران تصمیم دارند با چاپ عناوین تازه دست پری در نمایشگاه کتاب تهران داشته باشند. نمایشگاهی که با همه کاستیهایش تنها ویترین صنعت نشر است.
دختر پیچ
دخترپیچ اولین رمان سعیده شفیعی است. رمانی که از عشقی عمیق و پرحادثه روایت میکند. نام رمان که برگرفته از واژهای در کار کاشتن زعفران، با وجوه مختلف کتاب گره خورده است. رمان دو داستان مجزا دارد که در نقطهای تاثیرگذار همدیگر را قطع میکنند؛ یکی روایت پسری اقتصادخوانده و ساکن تهران که پدرش او و مادر و زمینهای زعفرانشان را رها کرده و در جایی که هیچکس خبر ندارد، گم شده است و دیگری داستان دختری که در ملاقاتی کاری دل به این مرد میبازد و این تازه آغاز رمان سعیده شفیعی است... افسانهای قدیمی بین زعفرانکارهاست که میگوید زعفران نفرینکننده و شوم است برای کسی که آن را میکارد. همین باور در فضای شهری و مدرن رمان قرار است که باعث شود شاهد اتفاقهایی پیشبینینشده باشیم. رمان از زبانی روایی مملو از خردهروایت و همچنین یک محور عاشقانه سود میبرد، محوری که در رمانهای امروزی ما کمتر استفاده میشود و درحالیکه از عشق نوشتن و درک سکرات و تلفاتش شاید کهنترین داستان عالم باشد که مدام در حال تکرار است. دخترپیچ یک رمان عاشقانه است.
آینههای دردار
آینههای دردار به ظاهر سفرنامهای است از سفری به چند کشور اروپایی که در زمان بازگشت و حضور در خانه نویسنده گزارش میشود. در این سفر نویسنده در هر شهری گاهی اثری از گذشتههای دور و گاه از این سالها میخواند و با هر داستان به عمق گذشته دور یا نزدیک میرود. حضور شاهدی در این جلسات داستانخوانی به این داستانهای به ظاهر پراکنده شکل میدهد تا ما را با گذشته نویسنده و آن شاهد آشنا کند.
پس این سفر هم، سفری است به غربت غرب یا جهان رویایی غرب موجود و هم، سفری است به اعماق فرهنگ ما، همان تقابل جهان مادی و مینوی. بازگشت به این جهان ملموس، به این هست که ما در آنیم پاسخی است به همه آثار گذشتگان.
مرز سایه
درباره این رمان – مرز سایه – نوشتهاند که دستمایهاش تجربه خود نویسنده بوده است . گویا کنراد در دورهای که زندگیاش را عمدتا بر پهنه دریا میگذرانده، ناگهان بدون هیچ دلیل مشخصی کارش را رها میکند و حتی بعد از مدتی دچار تشویش و بیتابی عصبی میشود. در همین اوضاع به شکلی ناگهانی به او پیشنهاد میشود که فرماندهی یک کشتی به نام « اوتاگو » را بپذیرد و کنراد این پیشنهاد وسوسهانگیز را میپذیرد چون از این طریق میتواند در جوانی برای نخستین بار ناخدایکم یک کشتی باشد، مقامی که معمولا به افسران جوان پیشنهاد نمیشده است، گویا در آن زمان بیماری مرموزی در میان ملوانان شیوع داشته است. در تمام آثار کنراد یک شخصیت مرموز وجود دارد و نمود این شخصیت در بعضی از آثار او که جزو بهترین کارهایش هستند به مراتب بیشتر از آثار دیگر و اغلب پرحجمتر است. در آثار او تاریکی حضوری همیشگی و کاملا نمادین دارد. تاریکی مثل حجمی غلیظ و متراکم و هوشمند است که سیلان مییابد و به تدریج دل و روح و ذهن واندیشه مردان کنراد را اشغال میکند.
زنمرد
در پاره اول کتاب «زنمرد» آنجلا کارتر در روایتهایی تازه از قصههای «دیو و دلبر»، «شاه پریان»، «خونآشام»، «شنل قرمزی» و «آلیس در سرزمین عجایب» با شاعرانگی و نمادگرایی زنانه داستانهای خود رنگی از واقعیت روی شگفتیها میپاشد. در پاره دوم، داستانهای گروتسک دیوید فاستر والاس با زبان ذهن زخمخورده انسان امروز به واقعیاتی تجسم میبخشند که چیزی کم از شگفتی ندارند، واقعیاتی که گهگاه حتی بیشتر از خرافات و ترسهای بیهوده گرایش به پنهان کردنشان داریم.
بیست زخم کاری
محمود حسینیزاد داستاننویس و مترجم شناختهشده روزگار ماست. او در مقام داستاننویس پیش از این کتابهای موفقی «چون این برف کی آمده؟» و «آسمان، کیپِ ابر» و «سرش را گذاشت روی فلز سرد» را نوشته است. روایتهایی مملو از شگفتی و اجسام و ارواح و مرگ... اما رمان بیست زخم کاری اثری است بهکل متفاوت در کارنامه کاری او، تریلری درباره کشتن و هراس. گناهان کبیرهای که ذهنِ شکسپیردوست حسینیزاد بازخوانیشان میکند و بههم پیوند میزندشان. رمان داستان مردی است که میخواهد سلطهگر باشد. در ابتدا پیرمردی ثروتمند و دارا جان میدهد، پزشکی قانونی مرگ را عادی اعلام میکند اما این تازه آغاز ماجراست... حسینیزاد مبنای روایت خود را بر اموری ممنوعه گذاشته که بهتدریج روح قهرمانهای او را فاسد میکند. ولع، حرص، کشتن، کذب و البته میل به بزرگ بودن در جایجای این رمان خواندنی و جذاب نیروی محرکه قهرمانهای اصلی اوست. اما در تاریکی و سایه دیگران، آن زخمخوردگان ساکت بیکار ننشستهاند و منتظر فرصت هستند. نویسنده رمان خود را با ریتمی سریع و در دل تهران روایت میکند و البته مکانهایی دیگر. اما محور تهران است و شاید ویلایی در شمال که نفرین اصلی آنجا رقم میخورد. بیست زخمِ کاری، تجربه یک رئالیسم پرشتاب، قرار است مخاطب را مجذوب خود کند.
مسیر ایران بر فراز برودپیک
کتاب حاضر داستان گشایش مسیر ایران بر فراز برودپیک، یکی از قلههای هشت هزارمتری و دشوار هیمالیاست. خرداد ۱۳۹۲، سومین پویش (اکسپدیشن) غیردولتی ایرانیها برای تکمیل مسیر آغاز شد. در تیر ۱۳۹۲ آیدین بزرگی، پویا کیوان، و مجتبی جراهی به شیوه «سبکبار» یعنی بدون کار گذاشتن طناب ثابت یا برخورداری از امکاناتی مانند نیروی باربران ارتفاع، موفق به تکمیل گشایش «مسیر ایران» شدند. این برای نخستینبار بود که گروهی ایرانی بر روی یک قله بلند جهان، مسیر نو باز میکردند. آنها برای رسیدن به قله مجبور به چند شبمانی در ارتفاع بالای ۷۰ هزار شدند.
اما سه کوهنورد پرتوان و پرتلاش ایرانی در بازگشت از قله از مسیر عادی راه را گم کردند و در بامداد ۲۷ تیر در تماسی تلفنی اعلام کردند که نیاز به کمک دارند. تا شب شنبه ۲۹ تیر که آیدین آخرین تماس را گرفت، تلاشها برای یافتن محل دقیق آنها بیثمر بود و آنان به کوهستان برودپیک پیوستند.
ما حیوانها
رمان «ما حیوانها» نوشته جاستین تورس است که رضا اسکندری آذر آن را به فارسی ترجمه کرده و از سوی نشر هیرمند در ۱۴۴ صفحه به قیمت ۱۰ هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.
این رمان در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و تا به حال به ۱۶ زبان ترجمه شده و در حال حاضر فیلمی با اقتباس از این رمان در حال تولید است.
«بنیاد ملی کتاب آمریکا» در سال ۲۰۱۲، جاستین تورس را بهعنوان یکی از پنج نویسنده برگزیده زیر ۳۵ سال انتخاب کرد. او متولد ۱۹۸۰ در نیویورک، از تبار پورتوریکویی و ایتالیایی/ ایرلندی است.
رمان «ما حیوانها» در ژانر Coming Of age نوشته شده که معمولا دوران کودکی تا بعد از بلوغ قهرمان داستان را پوشش میدهند. راوی که از تبار پورتوریکویی است و با پدر و مادر و دو برادرش (مَنی و جوئل) در محله بروکلین نیویورک با پدر و مادری لاقید زندگی میکند، داستان خود را از هفت سالگیاش آغاز میکند و تا نوجوانی پیش میرود.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد