12 - 07 - 2020
اقتصاد آمریکا در انتظار زمستانی سرد
شاید از تیتر این مقاله این موضوع متباتر شود که نویسنده مانند بسیاری از اولویتهای سیاسی کشور در حال تخریب وجهه قدرتمند برنده نهایی جنگ جهانی دوم است اما این بار صدای بحران آمریکا به گوش تمام جهان رسیده و چه در ابعاد اقتصادی، چه سیاسی و چه نفوذ نظامی، آمریکا در چند سال گذشته دچار نقصان شده است. پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا و تصمیم به قدرتنمایی برای دیگر قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی دنیا همچون کشور چین با شروع جنگ تجاری، درگیری سیاسی در موضوع منطقه کریمه اوکراین و گذاشتن تعرفههای سنگین روی تولیدات صنعتی اروپا، ایجاد یک اجماع جهانی علیه آرزوهای بلندپروازانه دولت ترامپ در ربع اول قرن ۲۱ام احساس میشود.
نظام سرمایهداری ایالات متحده آمریکا بعد از پیروزی متفقین و بدهی سنگین دولتهای اروپایی به این کشور به واسطه ایجاد سلطه نظام پولی خود تبدیل به قدرتمندترین کشور دنیا شد و توانست در دهههای بعد با اهرم دلار به گسترش نفوذ خود در اقصی نقاط دنیا بپردازد و با درآمدهای حاصل از انحصارگرایی مالی خود یک اقتصاد قدرتمند را بنا نهاده و به مهد فناوری بدل شود. در این مسیر طولانی که آمریکا به واسطه سیاستهای انحصارگریانه خود با زیر پا گذاشتن حقوق اکثر کشورهای دنیا بیش از نیم قرن گذشته در حال توسعه ظرفیتهای خود بوده است، به واسطه آسیبهای فراوانی که حتی به کشورهای متحد خود وارد کرده، بسیاری از دوستان خود را نیز متضرر ساخته و این مهم موجب ایجاد یک اجماع جهانی علیه قدرت گرفتن هرچه بیشتر این کشور شده است که حتی امروز از زبان روسای اتحادیه اروپا نیز صحبت سیاستهای آمریکاستیزانه به گوش میرسد.
در دهه گذشته پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ میلادی و تلاش دولت اوباما به بازسازی ظرفیتهای اقتصادی با اهرم تجمیع سرمایههای خرد و ایجاد رفاه اجتماعی، در چهار سال گذشته که قرعه قدرت به نام دولت دونالد ترامپ زده شده است، حالا پس از پیادهسازی سیاستهای این دولت، ایالات متحده وارد وضعیت جدیدی شده است. نابرابری و بیعدالتیهای اجتماعی که همواره در تاریخ معاصر آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار بوده و همیشه موجب ایجاد اصلیترین جنبشهای اجتماعی شده، این بار با کشته شدن ناعادلانه یک رنگینپوست به دست پلیس نژادپرست آمریکا موجب ایجاد موج جدیدی از اعتراضات در قلب آمریکا شده، تا حدی که معترضان در بعضی از ایالات با تسخیر ساختمانهای دولتی اعلام خودمختاری کردهاند و با وجود تلاش سیاستمداران آمریکایی و چهرههای مردمی این کشور وضعیت این اعتراضات رو به وخامت میرود. در این بین همزمانی این اعتراضات با بازگشایی کسبوکارها پس از قرنطینه موج اول کرونا و بالاترین آمار درخواست بیمه بیکاری در آمریکا که موجب سقوط بیش از ۳۰ درصد شاخصهای بازار سهام این کشور شده بود، اقتصاد این کشور را وارد مرحله جدیدی کرده که دولت ترامپ آمادگی مقابله با آن را نداشته است.
تا امروز اکثر بحرانهایی که دولت ترامپ با آن مواجه بوده، از جمله جنگ تجاری با چین همگی به دست خود این دولت ایجاد شده ولی این اولین بحرانی است که معلول تصمیمگیریهای این دولت نبوده و باید دید تصمیمات دولت ایالات متحده برای مدیریت این بحران چیست. از آنجا که طبق سخنرانی هفته گذشته پاول مدیریت فدرالرزرو آمریکا چشمانداز اقتصادی مناسبی برای آمریکا دیده نمیشود نیست و رشد اقتصادی منفی برای این کشور در سال جاری تخمین زده میشود، اینکه آمریکا به عنوان بزرگترین بدهکار تجاری در دنیا به حساب میآید و تراز تجاری آن با تمام بلوکهای اقتصادی منفی است موجب ایجاد موج جدیدی از معضلات اقتصادی برای این کشور خواهد شد. شاخص صنعتی داوجونز که پس از سقوط ۳۳ درصدی ماه مارس به امید بازگشایی دوباره کسبوکارها و رونق کسبوکارهای فناوریمحور در حال اصلاح و قرار گرفتن در منطقه صعود دوباره بود، پس از سخنان هفته گذشته پاول و ابراز نگرانی از شروع موج دوم کرونا همچنین اعلام تصمیم این نهاد به عدم تغییر نرخ بهره دوباره در مسیر نزولی قرار گرفته است، گرچه این نهاد با تزریق چند تریلیون دلار تا این لحظه سیاستهای انبساطی را برای حمایت از بازار در نظر گرفته، اما فقط تاثیر این سیاستها را در بازار کالاهای گرانبها همچون طلا شاهد بودهایم. کاهش ارزش بازدهی اوراق خزانهداری آمریکا نیز موجب هراس بیشتر سرمایهگذاران در بازار شده است. همچنین در هفتههای گذشته اسامی بسیاری از بزرگان بازار همچون وارن بافت و بیل آکمن که هر دو جزو موفقترین مدیران سرمایهگذاری آمریکا در دهههای گذشته هستند، رسما اعلام به خروج سرمایه خود از بازار سهام آمریکا کردهاند، به طوری که وارن بافت تمام سهم خود در شرکتهای هواپیمایی را به فروش گذاشته و مشخصا اعتقاد دارد که در دهه آینده میزان حملونقل، گردشگری، تجارت و مسافرت افت محسوسی خواهد داشت. نظر کارشناسان و روسای فدرالرزرو ایالتهای مختلف بر اینکه بسیاری از شغلهای از دست رفته به واسطه کرونا نیز دوباره ایجاد نخواهد شد گویای شروع دوره جدید در اقتصاد آمریکا و نویددهنده بحرانی به مراتب بدتر از بحرانهای اقتصادی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۸ برای اقتصاد آمریکاست.
در این بین از شرق آسیا پیدا شدن موارد جدید از بیماری کرونا در پکن به عنوان پایتخت چین نگرانیها از شروع موج جدید کرونا را تقویت کرده است و متخصصان بر این باورند که امکان یک همهگیری دوباره و تعطیلی و قرنطینه سراسری طولانیتر در دنیا دور از ذهن نیست که میتواند موجب تعطیلی گسترده و ایجاد یک رکود بیسابقه در اقتصاد دنیا شده و موجب فجایعی همچون قحطی در کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور مثل لبنان و آرژانتین و بحران اقتصادی در کشورهایی همچون ترکیه شود، به همین واسطه شلوغی خیابانهای ایالات مختلف آمریکا و اتحاد جنبشهای گوناگون و آلترناتیو این کشور ازجمله، جنبش والاستریت، آنتیفا و حمایت گسترده مردمی از این اعتراضها قبل از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا موجب تردید در سرنوشت سیاسی دولت ترامپ به گونهای شده است که بسیاری از تئوریسینهای فرهیخته سیاسی و اقتصادی فروپاشی اتحاد میان ایالتهای آمریکا را در پیشبینیهای خود متصور هستند.
چنانچه اقتصاد دنیا به صورت دومینووار وارد رکود و تورم سنگین شود و این دومینو با اثر مرکب بزرگتری به اقتصاد آمریکا سرایت کند، احتمالا شاخصهای بازار سهام آمریکا با نزول شدیدتری روبهرو خواهد شد و با توجه به اینکه در ماه مارچ امسال شاخص صنعتی داوجونز نیمی از رشد به دست آمده خود پس از ریزش ارزش شاخصها در بحران ۲۰۰۸ را از دست داد، احتمال نزول قیمت به سطوح پایینتر برای شاخص صنعتی داوجونز دور از انتظار نیست. همچنین با فروش سنگین داراییها احتمالا بحران نقدینگی در سطح بینالمللی ایجاد شود و صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری مجبور به فروش داراییهای خود در بازارهای گوناگون خواهند بود و این اتفاق منجر به کاهش ارزش گسترده حتی در داراییهای امنی مثل طلا به علت بحران نقدینگی خواهد شد و نهایتا پس از آن احتمالا با ایجاد تورم غیرقابل کنترل همانطور که رابرت کیوساکی پیشبینی کرده است قیمت فلزات ارزشمند مثل نقره و طلا، همچنین با آسیب به سیستم مالی و ورشکستگی بانکها، کلاسهای جدید دارایی مثل بیتکوین با رشد قابل توجه قیمت در سالهای آینده مواجه شوند.
منبع: گروه اقتصادی خاس
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد