19 - 03 - 2020
امپراتور انیمه
انجمن منتقدان فیلم لسآنجلس با اهدای جایزه یک عمر دستاورد، از هایائو میازاکی انیمیشنساز بزرگ ژاپنی در ضیافت جوایز سالانه خود که در شب ۱۲ ژانویه در کالیفرنیا برگزار میشود، تجلیل میکنند.
دیگر برندگان جوایز انجمن منتقدان فیلم لسآنجلس (LAFCA) که در روز ۹ دسامبر با رای اعضای این انجمن انتخاب میشوند نیز در ضیافت ۱۲ ژانویه در کنار میازاکی تجلیل خواهند شد.
کلودیا پوییگ رییس انجمن منتقدان فیلم لسآنجلس درباره اهدای این جایزه گفت: ما برای اعطای جایزه یک عمر دستاورد خود به هایائو میازاکی بسیار هیجانزدهایم. میازاکی با انیمیشنهای پر زرق و برق شگفتانگیزش اعضای انجمن ما و البته مخاطبان آثارش در سراسر جهان را از خود بیخود کرده است. من به شخصه تصویر او از کاراکترهای زن استوار، مصمم و شجاعی را که نیاز به یک ناجی ندارند، تحسین میکنم. او رویکرد سینمایی خود را به سادگی توضیح داده است؛ هر زنی به اندازه هر مردی میتواند یک قهرمان باشد.
دنیای آشنای کودکان
میازاکی در ایران نیز کارگردان شناختهشدهای است. کارتونهای ژاپنی به صورت مکرر از صداوسیمای ایران پخش شده و مخاطب با آنها ارتباط گرفته است. فیلمهای میازاکی نیز مثل دیگر آثار ژاپنیها در خاطرات کودکان ایرانی به ثبت رسیده است.
زندگی
هایائو میازاکی در ۵ ژانویه ١٩۴١ به عنوان دومین فرزند از خانواده یک پیمانکار هواپیما متولد شد. در طول جنگ جهانی دوم خانواده میازاکی ابتدا به اوتسونومیا و سپس به کانوما که کارخانه هواپیماسازی میازاکی در آن قرار داشت نقلمکان کردند. هرچند در دوران جنگ خانوادهاش اوضاع اقتصادی مناسبی داشتند اما خود میازاکی معتقد است مشاهده اوتسونومیای در حال سوختن آن هم در حالی که تنها چهار و نیم سال داشت تاثیر عمیقی بر ذهنش گذاشته است. وی پس از اتمام مدرسه، در سال ١٩۶٣ تحصیلات خود را در زمینه علوم سیاسی و علم اقتصاد در دانشگاه گاکوشوین به پایان رساند، در حالی که در باشگاه تحقیقاتی ادبیات کودکان فعالیت داشت.
او در سال ١٩۶٣ به استودیوی تولید فیلم توئی پیوست. در این استودیو، میازاکی به پیشرفت کاری خارقالعادهای دست یافت و از آن پس به عنوان طراح در سریالهای مختلف انیمیشنی دعوت به کار شد. از جمله این انیمیشنها میتوان به سری کارتونهای هایدی سال ١٩۴٧، اشاره کرد.
در سال ١٩٧٩ با نوشتن فیلم قلعه کاگلیوسترو، رویای فیلمنامهنویسی او به حقیقت پیوست. وی در سال ١٩٨۵ به اتفاق ایسائو تاکاهاتا، استودیویی بنا نهاد که بعدها دارای شهرتی جهانی و عملا سکوی ترقی و پیشرفت حرفهای برای سایر هنرمندان در زمینه پویانمایی شد. درآمد حاصل از فروش فیلم دومین فیلم میازاکی نائوسیکا از دره باد محصول ۱۹۸۴ که براساس مانگایی به همین نام ساخته شده امکان تاسیس استودیوی ژیبلی و در نتیجه مکان و امکان تولید فیلمهای سایر فیلمسازهای مستعد را فراهم آورد.
میازاکی در کنار فیلمهای کوتاه، هفت فیلم سینمایی نیز در استودیوی ژیبلی تولید کرد و با همین رویداد، او یکی از مهمترین نمایندگان تولید انیمیشنهای ژاپنی شد.
در سال ١٩٩٧، پس از ساخت فیلم پرنسس مونونوکه که در آن دوره از موفقترین انیمیشنها بود، میازاکی عقبنشینی خود را از مقام کارگردانی اعلام کرد تا جایی برای استعدادهای جوانتر باز کند و البته در سال ٢٠٠١ دوباره به عرصه کارگردانی بازگشت. بازگشتی پر سروصدا با فیلم شهر اشباح، فیلمی که رکورد پرفروشترین فیلمهای انیمیشن در سطح جهانی را به خود اختصاص داد و جوایز خرس طلایی در سال ٢٠٠٢ و اسکار ٢٠٠٣ را از آن خود کرد.
فیلم بعدی میازاکی قصر متحرک هاول در سال ٢٠٠۴ به سینماها راه یافت. پروژه بعدی او پونیو روی صخره کنار دریا نام داشت که در ژوئیه سال ٢٠٠٨ در سینماهای ژاپن در اولین دور اکرانش، بیش از ۲/۱ میلیون بیننده داشته است. این فیلم در سال ٢٠٠٨ برای شرکت در شصت و پنجمین فستیوال فیلم ونیز دعوت شد. در سال ٢٠٠۶ فیلمی با نام حکایت دریای زمین نیز توسط پسر میازاکی، گورو میازاکی بدون کوچکترین دخالت او در همان استودیوی فیلم جیبلی ساخته شد. بعد از دو سال تاخیر میازاکی اینبار با دنیای اسرارآمیز آریتی در سال ۲۰۱۰ به سینما بازگشت (که در این فیلم نویسندگی و تهیهکنندگی را بر عهده داشت) این فیلم در آمریکا بسیار فروش کرد و جزو ۴ انیمه برتر آمریکا قرار گرفت.
بررسی آثار میازاکی
لوپین ۳: کاخ کالیوسترو (۱۹۷۹)
این اثر نخستین تجربه کارگردانی میازاکی است و از این نظر دارای اهمیت است. داستان این انیمیشن، درباره لوپین، دزدی جنتلمن است که طی اتفاقاتی با دختری به نام کلاریس آشنا میشود، تصمیم میگیرد او را از دست کنت کالیوسترو و ازدواج اجباری با او نجات دهد و کنت خلافکار را راهی زندان کند.
نااوشیکا از دره باد (۱۹۸۴)
تا پیش از خداحافظی میازاکی از دنیای انیمیشن، هنوز طرفداران ژاپنی او امیدوار بودند که او، نسخه جدید نااوشیکا را بسازد. شاید همین نکته به خوبی بیانگر جایگاه این انیمیشن باشد. «نااوشیکا از دره باد»، داستان شاهزاده خانمی صلحدوست و شجاع است که تمام تلاش خود را میکند تا دو کشور در حال جنگ را از نزاع و نابود کردن زمین و یکدیگر بازدارد؛ زمینی که با آلایندهها فرسوده شده و تعادل زیست محیطیاش را از دست داده.
لاپیوتا: قلعهای در آسمان (۱۹۸۶)
سالهاست که انسانها، توانایی ساخت شهرهایی را که در آسمان به پرواز درمیآیند، از دست دادهاند و تمام این شهرها نیز- به جز یکی- نابود شدهاند. لاپیوتا، تنها شهر معلق و متحرک است که در آسمانها وجود دارد و راه رسیدن به آن، گردنبندی است با کریستالی خاص که به گردن دختربچهای آویزان است.
انیمیشن «قلعهای در آسمان»، داستان این دختر است که به همراه دوستش میخواهند به لاپیوتا برسند و در این راه باید با دزدان دریایی، آدم بزرگهای جدی و سختگیر و دیگر مشکلات دست و پنجه نرم کنند.
همسایه من توتورو (۱۹۸۸)
داستان درباره خانوادهای است که برای زندگی به حومه شهر میآیند و دو دختر خانواده با توتورو، روح جنگل و دوستان او آشنا میشوند و ماجراهای زیادی را از سر میگذرانند. به نظر من این اثر شادترین و دلنشینترین اثر میازاکی است، چرا که در آن نه از آلوده شدن طبیعت خبری هست، نه از انسانهای حریص و زیادهخواه. داستان رابطهای شاد و سالم میان انسان و طبیعت را بیان میکند، رابطهای که کودکان نقشی مهم در شکلگیریاش دارند.
زمزمه قلب (۱۹۹۵)
دختر نوجوانی که به مطالعه علاقهمند است نامی را کشف میکند که پیش از او همه کتابهای کتابخانه را امانت گرفته است. بعدها به وسیله گربهای عجیب او با پسرک صاحب این نام آشنا شده و این آشنایی او را به تحقق رویای همیشگیاش، نویسندگی، تشویق میکند.
شاهزاده مونونوکه (۱۹۹۷)
«شاهزاده مونونوکه»، پرفروشترین انیمیشن میازاکی و در زمان خود، پرفروشترین فیلم ژاپن بوده است. تم اصلی داستان شاید جدال صنعت و طبیعت باشد؛ نیاز انسانها به صنعت برای بقا و آسیبی که به واسطه صنعت به طبیعت وارد میکنند. شخصیت این کار برخلاف نااوشیکا، لاپیوتا و همسایه من توتورو، یک پسر جوان است؛ پسری که طی دفاع از دهکدهاش، نفرین میشود و برای یافتن علت این نفرین و برطرف کردنش وارد سفری دراز میشود که در آن با شاهزاده مونونوکه، محافظان جنگل و جنگ آنها با انسانها آشنا میشود.
مدفن کرمهای شبتاب (۱۹۹۸)
سیتا و خواهر کوچکش ستسکو خانه و مادرشان را طی بمبارانهای ژاپن در جنگ جهانی دوم از دست میدهند و تلاش میکنند در پناهگاهی رها شده در پشت شهر به زندگی خود ادامه دهند. این اثر به نویسندگی و کارگردانی ایسائو تاکاهاتا و با اقتباس از شبه زندگینامهای به همین نام به قلم آکیوکی نوساکا تولید شد. منتقدان بسیاری این انیمیشن را تحسین کردند و منتقد روزنامه شیکاگو سان تایمز، آن را جزو برجستهترین آثار ضد جنگ قرن بیستم برشمرد. با این حال تاکاهاتا برچسب «ضد جنگ» بودن را روی این فیلم نمیپذیرفت و تاکید داشت که این اثر بیانگر رابطه و زندگی یک خواهر و برادر تحت تاثیر انزوای بعد از جنگ است. این فیلم در میان ۵۰ انیمیشن برتر مجله تام اوت جایگاه دوازدهم را به خود اختصاص داده است.
شهر اشباح (۲۰۰۱)
میتوان «شهر اشباح» را معروفترین کار میازاکی دانست چرا که این انیمیشن اولین و آخرین ساخته اوست که برنده جایزه اسکار شده است. داستان این انیمیشن معروف و زیبا، ماجرای دختربچهای است که با عبور از یک درگاه، وارد دنیای خدایان، جادوگران و هیولاها میشود و به نوعی در بطن ماجراهایی که در این دنیا رخ میدهد، قرار میگیرد. در این دنیا که انسانها در آن به حیوان تبدیل میشوند، این دختر تلاش میکند تا خانوادهاش را که تغییر شکل دادهاند، نجات دهد و به دنیای خود بازگردد.
قلعه متحرک هاول (۲۰۰۴)
میازاکی در این اثر، برخلاف اغلب کارهایش به اقتباس رو آورده و فیلمنامهاش را براساس داستانی از دیانا وین جونز نوشته است. (لوپین ۳ نیز اقتباس است.) در قلعه متحرک هاول، تفاوت دیگری نیز به چشم میخورد. عموما در داستانهای میازاکی، شخصیت اصلی یا نوجوان است یا کودکی است در آستانه نوجوانی اما در «هاول»، قهرمان داستان دختر جوانی است که در اثر نفرین به یک پیرزن تبدیل میشود و به ناچار برای رهایی از این طلسم، درصدد جستوجوی جادوگری برمیآید که در خانهای متحرک زندگی میکند.
دنیای مرموز آریتی (۲۰۱۰)
خانواده کلاک بندانگشتی در خانه بزرگ خانوادهای دیگر زندگی میکنند و با «قرض گرفتن» اشیای کوچک آنها خانه و زندگیشان را سر و سامان میبخشند. همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود تا اینکه دختر خانواده، آریِتی با پسرک گوشهگیر و مریضاحوال صاحبخانه ملاقات میکند.
این انیمه، به نویسندگی میازاکی و کارگردانی هیروماسا یونه بایاشی، جوانترین کارگردان استودیو جیبلی است و از کتابی با نام The Borrowers به نویسندگی مری نورتون اقتباس شده است. «آریتی» که یکی از پرفروشترین تولیدات جیبلی است، در صدر فهرست پرفروشهای سال ۲۰۱۰ سینمای ژاپن قرار گرفت و منتقدان بسیاری از آن تقدیر کردند.
اجرای موسیقی فوقالعاده این فیلم بر عهده آهنگساز و خواننده فرانسه زبان، سیسیل کُریل قرار داشت که خود از طریق یک نامه طرفداران آثار خود را به استودیو جیبلی شناساند.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد