16 - 03 - 2020
انتقال سلطنت از قاجارها به پهلویها
۱۲دسامبر سال ۱۹۲۵ میلادی (۱۳۰۴ هجری خورشیدی و در آن سال مصادف با ۲۲ آذرماه) مجلس موسسان که انتخاب اعضای آن پانزدهم آذر تکمیل شده بود ظرف پنج جلسه در هفت روز، چهار اصل از اصول متمم قانون اساسی مصوب سال ۱۹۰۶ را اصلاح کرد که بر پایه آن، حکومت قاجارها پایان یافت و سلطنت به دودمان پهلوی منتقل شد و دو روز بعد ژنرال رضاخان پهلوی در مجلس شورا حاضر شد، سوگند وفاداری به قانون اساسی یاد کرد و رضاشاه شد. وی روز بعد (۲۵ آذر) بر تخت سلطنت نشست و نزدیک به ۱۶ سال پادشاهی کرد.
مجلس شورا ۴۳ روز پیش از مصوبه مجلس موسسان به نام سعادت ملت ایران انقراض قاجاریه را اعلام کرده بود و تا تعیین تکلیف نظام حکومتی، با وجود مخالفت دکتر مصدق نماینده تهران، موقتا ژنرال رضا پهلوی سردارِ سپه (فرمانده ارتش) و رییسالوزرا (نخست وزیر) را رییس و مسوول کشور قرار داده بود. در جریان عزل دودمان قاجارها و پیش از اصلاح متمم قانون اساسی، در تهران بر سر زبان افتاده بود که نظام حکومتی ایران «جمهوری» خواهد بود و سردارِ سپه (فرمانده ارتش) هم موافق جمهوری شدن ایران است.
از لحظه کودتای نظامی فوریه ۱۹۲۱ چنین تغییری قابل پیشبینی بود. ایرانیان از قاجاریه که حکومت آن از سال ۱۷۹۴ آغاز شده بود به سبب شکستها، تسلیم شدنها، تَن به تجزیه ایران دادنها، پَسرفتها و ضعفهای متعدد که نشان داده بود راضی نبودند. قاجارها در اصل مغولتبار و از نسل «قاجار نویان» امیرزاده مغول بودند و پهلوی از مازندران بود و یک ایرانیالاصل.
انتقال سلطنت از قاجارها به پهلویها انجام شد، ولی مقامات دولتی که عمدتا از عوامل لندن بودند تغییر نکردند و همین که رضاشاه خواست پا جای پای نادرشاه بگذارد و به اتحاد آلمان، ایتالیا و ژاپن نزدیک شد، توطئه خیانت و اشغال نظامی آغاز شد. دموکراسی مصدق که میرفت مدنیت ایرانی را درخشان سازد سرکوب شد، محمدرضاشاه که سختی زندگی را ندیده بود عملا در چاردیواری کاخ قرار گرفت و در محاصره همان عوامل نزدیک به خارجی و آزمند و وقتی سخن از تمدن بزرگ به میان آورد، سریعا اقدام به اجرای آن ازجمله انجام انتخابات آزاد نکرد و بیماری خود را با مردم در میان نگذاشت….
تحولات ۹۶ ساله ایران این فرضیه را به اثبات رسانده است که قدرتهای جهانی نگران بازگشت قدرتهای پیشین به صحنه هستند ازجمله روم (اتحاد مدیترانهایها)، ایران (اتحاد ایرانزمینیها)، روسیه (احیای امپراتوری تزارها)، و… احیای امپراتوری هندوستان (سراسر آسیای جنوب غربی با یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون جمعیت). قدرتهای کنونی به همان اندازه از اتمی- موشکی شدن ایران و خروج آن از مسائل مدیریت اداری- اقتصادی نگران هستند که از فعالیتهای ژنرال قاسم سلیمانی که یک آرین و برخاسته از میان عشایر جیرفتِ کرمان است. او صاحب فرضیه و تاکتیک نظامی ویژهای است که قبلا در طول تاریخ وجود نداشت. قدرتها همچنین نگران خروج روسها از فساد اداری- اقتصادی هستند که پس از فروپاشی آسان و ارزان شوروی، خودشان آن را میان روسها تولید کردند. قدرتها میدانند که اگر روسها دارای یک ژورنالیسم خوب و احساس ناسیونالیستی شوند چه طوفانی به پا خواهند کرد. قدرتهای معاصر، غیرمستقیم دست چینیها را برای قدرت شدن باز گذاشتهاند تا در آینده و تحت فشار جمعیت و پولپرستی این نفوس، سیبری روسیه کمجمعیت را تصاحب کنند و کرملین که احتمالا این را میداند، به هند نزدیک شده است که هم دلِ خوشی از چینیها ندارد و هم ماشین جنگی بزرگی است. دولت لندن با نظامیان هندی، یکی از فاتحان جنگهای اول و دوم قرن ۲۰ شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد