27 - 04 - 2025
انقلاب مدیریتی با هوش مصنوعی؟
گروه فناوری- تحول عظیم فناوری در دهههای اخیر چشمانداز اقتصاد جهانی را به شکلی بنیادین دگرگون کرده است. یکی از جدیدترین و بحثبرانگیزترین پیشبینیها از سوی مایکروسافت مطرح شده که آیندهای را ترسیم میکند که در آن هر انسانی میتواند مدیرعامل شرکتی باشد که نیروی کارش را عاملهای هوش مصنوعی تشکیل میدهند. به باور مایکروسافت با گسترش فناوری عاملهای هوشمند، شکل سنتی کسبوکارها جای خود را به نوع جدیدی از شرکتها خواهد داد که این شرکتها «شرکتهای پیشرو» یا
Frontier Firms نامیده میشوند. در این ساختار نوین، عاملهای هوش مصنوعی جایگزین نیروی انسانی در انجام امور عملیاتی میشوند و انسان به عنوان هدایتکننده، راهبر و تصمیمگیرنده نهایی ایفای نقش خواهد کرد. مایکروسافت بر این باور است که موانع سنتی برای دستیابی به سمتهای مدیریتی از میان برداشته خواهد شد و افراد با مهارت در هدایت عاملهای
هوش مصنوعی میتوانند در نقش مدیرعامل ظاهر شوند، حتی اگر سابقه مدیریتی یا تحصیلات کلاسیک نداشته باشند. «جرد اسپاتارو»، یکی از مدیران مایکروسافت، دربارهFrontier Firm میگوید: «با افزایش حضور ایجنتهای هوش مصنوعی در بازار کار، شاهد ظهور مدیرعاملهای جدید خواهیم بود که ایجنتها را میسازند، اختیارات ایجنتها را مشخص و مدیریتشان میکنند تا بهرهوری آنها افزایش یابد.» به باور او، هر کسی اکنون جایی مشغول است، از کارمند ساده تا عضو هیاتمدیره، میتواند شرکتی داشته باشد که فقط عاملهای هوش مصنوعی در آن کار کنند.
در این چشمانداز، عاملهای هوشمند به عنوان نیروی اصلی شرکت فعالیت میکنند؛ از توسعه محصول و بازاریابی گرفته تا تحلیل دادههای بازار و خدمات مشتریان. مسوولیتهایی که تا به امروز نیازمند تیمهای انسانی بودند، در آینده به عاملهایی سپرده میشود که بدون خستگی، با سرعت و دقتی فوق بشری فعالیت میکنند. انسانها دیگر به جای آنکه درگیر عملیات اجرایی باشند، مسوول طراحی استراتژی، تعیین اهداف کلان و نظارت بر خروجیهای این عاملها خواهند شد. چنین تحولی مستلزم تغییرات بنیادین در مهارتهای مورد نیاز مدیران آینده است. توانایی کار با عاملهای هوشمند، تعریف موثر اهداف، تحلیل نتایج و هدایت فرآیندهای پیچیده
هوش مصنوعی، به مهارتهای اصلی رهبری در آینده تبدیل خواهند شد. علاوه بر این، توانایی درک اخلاقیات مرتبط با استفاده از هوش مصنوعی، تحلیل ریسکهای ناشی از تصمیمات خودکار و مدیریت تبعات حقوقی عملکرد عاملهای هوشمند، به بخشی جداییناپذیر از وظایف مدیرعاملها بدل میشود. این تحول عمیق تنها به تغییر در ساختار شرکتها محدود نمیشود بلکه بازار کار را نیز به شدت متاثر خواهد کرد. پیشبینی میشود بسیاری از مشاغل سنتی که نیازمند نیروی انسانی برای انجام فعالیتهای تکراری یا تحلیلی هستند، به مرور زمان حذف شوند. در مقابل، نیاز به تخصصهایی مانند مربیان عاملهای هوش مصنوعی، تحلیلگران اخلاقی، طراحان تعامل انسان- ماشین و مدیران عملیات دیجیتال به شدت افزایش خواهد یافت. افرادی که بتوانند به صورت موثر با سیستمهای هوشمند کار کنند، در طراحی سیاستهای کنترلی عاملها تبحر داشته باشند و بتوانند فرآیندهای پیچیده را در سطح کلان مدیریت کنند، ارزش بیشتری در بازار کار آینده خواهند داشت. به بیان دیگر، موفقیت در دنیای جدید به جای مهارتهای فنی صرف، به توانایی در تفکر استراتژیک، خلاقیت و رهبری شبکهای از موجودات غیرانسانی بستگی خواهد داشت.
مایکروسافت در کنار ارائه این چشمانداز روشن به چالشهای جدی پیشرو نیز اشاره کرده است. نخستین نگرانی، خطر نابرابری دیجیتال است. همه افراد و جوامع دسترسی یکسانی به فناوریهای پیشرفته نخواهند داشت و این امر میتواند شکافهای اقتصادی و اجتماعی جدیدی ایجاد کند. دومین چالش مسائل حقوقی و اخلاقی ناشی از استفاده گسترده از عاملهای هوش مصنوعی است. پرسشهای مهمی درباره مسوولیت تصمیمات عاملهای هوشمند، شفافیت فرآیندهای تصمیمگیری و رعایت اصول اخلاقی در تعامل با انسانها مطرح میشود. تهدید سوم، بحران احتمالی اشتغال انسانی است. هرچند شرکتهای پیشرو فرصتهای شغلی جدیدی خلق میکنند اما مشاغل سنتی بسیاری در معرض نابودی قرار میگیرند و این تحول میتواند نابرابریهای اجتماعی را تشدید کند. چالش چهارم، تغییرات فرهنگی است. پذیرش گسترده استفاده از عاملهای هوش مصنوعی در ساختارهای مدیریتی مستلزم تغییر نگرشهای عمیق درباره مفاهیمی چون کار، موفقیت، اعتماد و مسوولیت است. مایکروسافت معتقد است که برای بهرهبرداری از فرصتهای عصر شرکتهای پیشرو، باید از هماکنون برای توسعه مهارتهای کلیدی برنامهریزی شود. سواد داده و توانایی تحلیل اطلاعات بزرگ، توانمندی در طراحی و هدایت فرآیندهای هوشمند، تسلط بر اصول اخلاقی و حقوقی کار با هوش مصنوعی و خلاقیت در تعریف استراتژیهای نوآورانه ازجمله این مهارتهاست. افزون بر این، رهبری موثر در دنیای دیجیتال نیازمند نوع جدیدی از هوش هیجانی است؛ مدیران باید بتوانند با تیمهای دیجیتال تعامل موثر برقرار کنند، بحرانهای غیرمنتظره را مدیریت و در عین حال ارزشهای انسانی را در راس تصمیمات خود حفظ کنند.
سناریوهای احتمالی آیندهای که مایکروسافت ترسیم میکند، طیفی از خوشبینانه تا بدبینانه را شامل میشود. در سناریوی خوشبینانه، شرکتهای پیشرو فرصتهای بیسابقهای برای کارآفرینی فردی و شکوفایی خلاقیت انسانی فراهم میکنند. ابزارهای قدرتمند هوش مصنوعی در دسترس همه افراد قرار میگیرد و نوعی دموکراتیزه شدن واقعی در اقتصاد جهانی به وقوع میپیوندد. در سناریوی میانه، تنها افرادی که به سرعت با فناوریهای جدید سازگار میشوند از مزایای آن بهرهمند خواهند شد و گروههای دیگر ممکن است با مشکلات سازگاری یا حذف از بازار مواجه شوند. در سناریوی بدبینانه، تمرکز شدید فناوریهای پیشرفته در دست تعداد معدودی از شرکتها و کشورها، به افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی دامن میزند و جهان را با بحرانهای جدیدی مواجه میکند. آنچه مسلم است این که در آستانه تحولی بیسابقه در تاریخ بشر قرار داریم؛ تحولی که نهتنها ساختارهای اقتصادی و بازار کار، بلکه مفاهیم بنیادی مربوط به کار، رهبری، ارزشآفرینی و موفقیت را از نو تعریف خواهد کرد. انسان در این آینده، اگرچه بسیاری از نقشهای سنتی خود را به موجودات غیرانسانی واگذار خواهد کرد اما همچنان در مرکز تصمیمگیری، هدایت و خلاقیت باقی میماند. موفقیت در این آینده مستلزم آمادگی برای یادگیری مداوم، توانایی انطباق سریع با فناوریهای نوظهور و پذیرش مسوولیت در قبال اثرات تصمیمات هوشمندانهای است که توسط عاملها اجرا میشوند.
در پایان باید گفت که پیشبینی مایکروسافت درباره دموکراتیزه شدن نقش مدیرعاملی و ظهور شرکتهای پیشرو، اگرچه سرشار از فرصت است اما بدون توجه به ابعاد اخلاقی، اجتماعی و حقوقی آن میتواند پیامدهای ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. از این رو جامعه جهانی باید از هماکنون به فکر تدوین چارچوبهای منصفانه و پایدار برای مدیریت این گذار بزرگ باشد. آیندهای که در آن هر انسانی بتواند مدیرعامل باشد، تنها در صورتی محقق خواهد شد که فناوری در خدمت ارتقای همه انسانها قرار گیرد، نه در خدمت افزایش نابرابریها و تمرکز قدرت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد