17 - 05 - 2018
اهرم های عبور از بحران
مسعود فرزاد- شعار مقابله با بحران آب و خشکسالی به مقوله سازگاری با بیآبی تبدیل شده است اما یکی از بهترین راههای حل این بحران پذیرفتن واقعیت موجود و بلایی است که برآب و خاک و هوای ایران آمده و باید جامعه را برای پذیرش و تطبیق نوع زندگی و درآمدشان با همین مقدار آب مانده در مخازن سدها و منابع زیرزمینی آماده کرد.
کارگروهی ملی جهت سازگاری با بیآبی در دولت دوازدهم از چهار وزارتخانه و دو سازمان تشکیل شده که برنامهها و سیاستهای سازگاری با شرایط بیآبی را در کشور پیاده و به شرح ذیل پیگیری و به انجام رساند:
تعیین چگونگی توزیع کمبود آب بین مصارف مختلف (شامل شرب و بهداشت، صنعت، کشاورزی، فضای سبز و محیطزیست) از طریق بررسی و تعیین اولویت مصارف در قالب منابع آب در دسترس در سال آبی در چارچوب منابع آب تخصیص یافته توسط وزارت نیرو در هر حوضه/ استان، برنامهریزی و هماهنگیهای لازم برای انطباق الگوی کشت مناسب هر منطقه متناسب با شرایط کمآبی و با توجه به سهم کاهش منابع آب در اختیار بخش کشاورزی براساس بند (الف) و در چارچوب الگوهای کشت مصوب وزارت جهاد کشاورزی در هر حوضه / استان، پشتیبانی از تدابیر استانها درخصوص جلوگیری از بروز مشکلات و تعارضات اجتماعی ناشی از کاهش منابع آب در دسترس تعیین شده برای هر استان/ منطقه و نظارت بر عملکرد و پیشرفت برنامهها در کارگروههای استانی.
این موارد همگی نشان از عزم دولت بالاخص وزارت نیرو جهت مقابله با بیآبی است اما همه این کارها جوابگوی مشکل نیست! چراکه میزان بارش سال آبی جاری تاکنون ۲۳۳میلیارد متر مکعب است. بهطور معمول از این مقدار ۶۵ درصد تبخیر و یا در منابعی میریزند که غیرقابل برداشت و یا به صورت سیلاب به هدر (دریا) میروند. این درحالی است که همه آبهای تجدیدپذیر جاری و سطحیمان و زیرزمینیمان تاکنون ۸۰ میلیاردش برگشته و در مخازن سدها و منابع زیرزمینی ذخیره شده است.
از سویی آمار تکاندهنده حفر ۷۶۳ هزار چاه مجاز و غیرمجاز در کشور، به ازای هر ۱۰۰ نفر ایرانی یک حلقه چاه آب حفر شده است. حجم برداشت آب برروی نمودارها و کاغذ به عدد ۵۱ میلیارد مترمکعب میرسد.
این در حالی است که مقدار واقعی برداشت را فقط خدا میداند. شنیدههایی از مسوولان مدیریت منابع آب حاکی از برداشت۱۲۰ میلیارد مترمکعب از منابع زیرزمینی است که دیگر تجدید نشدهاند.
تحلیل عرضه و تقاضای آب نمایانگر وضعیت کمبود شدید آب در سال جاری است و برای جبران کسری آب مورد نیاز باید از مخازن زیر زمین که طی هزاران سال پر شدهاند و به شدت دچار کاهش سطح تراز گردیدهاند اضافهبرداشت داشته باشیم. شایان ذکر است قبل از این هم مناطق و دشتهایی ممنوعه اعلام شدهاند و کسی حق برداشت آب از آنها را ندارد.
سازگاری را میتوان سریعترین راهحل ممکن در خصوص بیآبی دانست اما مشکلگشا نیست. چون مسکنی برای همین امسال و سالی دگر عمل خواهد کرد. باید جهت افزایش منابع آبی به جز آبهایی که در حال حاضر از قناتها و چاهها و رودخانهها و سدهایمان برداشت میکنیم، نگاهی دقیق و واقعبینانه به داشتهها و ثروت خدادادی آبی ایران کرد.
آبهای هیدروپلیتیکی
آب هیدروپلیتیکی آبهایی هستندکه جغرافیای سیاسی آنها را تقسیم کرده (چون رودخانه هیرمند، رودخانه اروند، دریای خزر و...) است، هیدروپلیتیک به مطالعه اثر تصمیمگیریهای مربوط به استفاده از آب در شکلگیریهای سیاسی در روابط میان کشورها با یکدیگر میپردازد. تخصیص آب وارده به کشور و آب خروجی از کشور ربطی به آورد رودخانهها ندارد و مربوط به اجازه عـبور آب از مـرزهای بینالمللی است. آبهای هیدروپلیتیکی که به گمان من میتواند منشأ اثر باشد بیشتر آبهای شرقی است که کنوانسیون و قراردادهایی فیمابین ایران و همسایگان بسته شده و یا هنوز بلاتکلیف است. -رود هریرود که آوردی سالانه حدود ۲/۱میلیارد مترمکعب دارد که با احداث سد سلما وضعیت آب ورودی به ایران کمتر از یکصد میلیون مترمکعب است که طبق توافق ۵۰-۵۰ باید برداشت شود.
رودخانه هیرمند(هلمند) با آورد تقریبی سالانه حدود۶ میلیارد متر مکعب از کوههای غرب کابل سرچشمه گرفته و پس از طی ۱۰۵۰ کیلومتر وارد ایران میشود. در حال حاضر سهم ایران از آب رودخانه هیرمند حدود ۲۶ مترمکعب بر ثانیه با حدود ۸۴۰ میلیون مترمکعب در سال است که در سال گذشته کمتر از۲۰ درصد به ایران وارد شد، سالجاری نیز حقآبه ناچیزی حدود۴۰ میلیون مترمکعب از این رود داشتهایم.
این درحالی است که میشود با تمهیداتی در خاک افغانستان آورد این دو رودخانه بالاخص رود هیرمند را تا ۲میلیارد متر مکعب افزایش ظرفیت داد.
در غرب کشور نیز حقآبه هورالعظیم و اروندرود از سوی عراق و به طریق اولی از طرف ترکیه رعایت نمیشود که این خود به تنهایی میتواند چند میلیارد آورد آب برایمان داشته باشد. در این دیدگاه کشور ترکیه درخصوص منابع حاکمیت مطلق است و هیچگونه حقی برای پاییندست رود خانه قائل نیست که این مهم میطلبد به همراه عراق در مجامع بینالمللی و یا در مذاکرات سهجانبه حقآبه ایران مشخص و هر ساله مطالبه شود. تاکنون هم تصمیمی در خصوص میزان سهم دو کشور ایران و عراق از رودخانههای مشترک گرفته نشده است.
آبهای دریایی جنوب ایران
با توجه به ۱۸۰۰کیلومتر مرز دریایی درجنوب با دریای عمان وخلیج فارس بزرگترین امکان و منبع تامین آب غیرشرب به صورت مستقیم برای ایران است. همانگونه که میدانید در کشور ما آب شرب و غیر شرب (برای مصارف صنعتی و. . . )همگی از آب شرب تصفیه شده است که خود مصرف آب شیرین را در این وانفسای بی آبی بالا برده است. چندین طرح در خصوص تصفیه و انتقال آب از دریا برای استانهای شرقی در دست مطالعه و دو پروژه در حال اجراست که به باور من اینها نه تنها جوابگو نیست بلکه در قبال بیآبی استانهای شرقی کافی نیست.
کشورهای همسایه جنوبی ایران همگی بیشتر آب شربشان را با تصفیه و انتقال از دریا به داخل کشورشان انجام میدهند میطلبد که مانیز چندین سیستم تصفیه در ظرفیتهای بالای یکصد مترمکعب بر ثانیه در حاشیه دریا برقرار کنیم و بخشی از نیازهای شرب و کشاورزیمان را تامین کنیم. بحث دیگر در خصوص انتقال مستقیم آب دریا به داخل کشور ایران مرکزی (کویری) به وسیله کانال یا تونل که خود میتواند منشأ تغییرات وسیعی در زندگی و آینده ایران باشد که فعلا به آن نمیپردازم.
آب موجود در گسلهای مرکزی ایران
در چندین هزار سال پیش در مرکز ایران دریایی بود که بر اثر تغییرات زمین از جمله زلزله و تبخیر آب خشک و زمین برجای مانده آن به کویر و بیابان تبدیل شد.
آب به دو صورت خشک میشود که یکی تبخیر و دیگری فرو رفتن در زمین است. به باور من اگر در نقاط کویری ایران بررسیهای زمینشناسی شود قطعا در بین گسلها و آبخوانهای موجود در دل کویر با آب زیادی مواجه خواهیم شدکه میتوان از آن برای افزایش سرانه آب در ایران مرکزی استفاد کرد. شاهد این مدعا هم آبی است که در صحرای لیبی توسط دولت قذافی کشف و انتقال پیدا کرد، که آن آب کشور لیبی را از بیآبی نجات داد و مهمتر اینکه فرصت کشاورزی هم به مردمان آن دیار داده است.
واردات آب از همسایگان
در اطراف کشور همسایگانی داریم که نه تنها با بحران آب مواجه نیستند بلکه دچار آب مازاد هم هستند و در مذاکراتی که از سوی طرفهای ایرانی با بعضی از آنها شده بارها اعلام آمادگی کردهاند که آب مازادشان را به ایران صادر کنند. کشور تاجیکستان با داشتن رودخانهها و دریاچههای آب شیرین فراوان به تنهایی امکان صادرات سالیانه ۴میلیارد مترمکعب آب به ایران را دارد. در شمال ایران، کشور ارمنستان با داشتن چندین دریاچه آب شیرین امکان صادر کردن سالیانه یک میلیارد مترمکعب به ایران را دارد.
در شرق با احداث یک بند و یک تونل روی کابل رود (افغانستان) امکان انتقال آب به ایران با آورد سالیانه ۵/۱میلیارد مترمکعب به وجود میآید. با عنایت به همه کمبودها و کاستیها بخش آب و توجه ویژه به روند نزولی بارش در کل کشور بهخصوص نیمه شرقی هرگونه فعالیت سازگاری با کمآبی یا بیآبی بدون توسعه منابع آبی کشور امکانپذیر نیست. این مهم میطلبد که مدیران و سیاستگذاران بخش آب، در عین فعالیتهای سازگاری سرعت توسعه آبی را افزایش دهند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد