2 - 02 - 2018
او ذاتا روزنامهنگار بود
گروه فرهنگ- پیکر مرحوم اردلان عطارپور نویسنده و روزنامهنگار با همراهی جمعی از هنرمندان، خانواده و دوستانش صبح دیروز از مقابل خانه هنرمندان به سمت خانه ابدیاش در قطعه نامآوران بدرقه شد.
در این مراسم محمدرضا سعدی، مدیرمسوول روزنامه «جهان صنعت» با اشاره به همکاری با اردلان عطارپور طی دو دهه گفت: «اردلان ویژگیهای جالبی داشت. سال ۷۹ که به عنوان سال امیرالمومنین نامگذاری شده بود آقای مسجدجامعی ماموریتی به من داد که تنها کسی که برای انجام آن به من کمک کرد اردلان بود. قرار بود نشریه گلستان قرآن را منتشر کنیم و در همان زمان اردلان به مدت سه شب خانه نرفت تا ما پایهگذار نشریه گلستان قرآن باشیم.»
او ادامه داد: «اسدالله امرایی از تیترهای آرتیستی اردلان حرف زد و باید بگویم بسیاری از دوستان خاطرههای خوشی از تیترهای اردلان دارند. سبک فعلی روزنامه «جهان صنعت» مدیون هنر اردلان است.»
کاش میتوانستم ۸ بهمن را از تقویم پاک کنم
مسعود سلیمی؛ سردبیر روزنامه «جهان صنعت» و یکی از دوستان قدیمی اردلان عطارپور هم در ادامه مراسم روی سن آمد و گفت: «ای کاش میتوانستم از تاریخ هشتم بهمنماه تا به امروز را از تقویم زندگیام پاک کنم. من با مرگ مشکلی ندارم اما گاهی منطق آن میلنگد. اولین بار اردلان را در دفتر هفتهنامه حوادث دیدم که بعدها تعطیل شد. جالب است که هیچگاه یکدیگر را در اداره بیمه و فضاهای این چنینی نمیدیدیم و هربار دیدارهای یک بارهمان در کتابفروشیهای انقلاب و کریمخان بود.
او ادامه داد: «سال ۷۶ تازه کتاب «نخبهکشی» منتشر شده بود و اردلان آن را به گونهای نقد کرد که سر و صداهای زیادی به پا شد. سال ۸۶ که من را به «جهانصنعت» دعوت کرد با او همکار شدم. سردبیر من بود و عاشق تیترهایش بودم اما سال ۹۰ به یکباره از مطبوعات کنار کشید و سراغ کتاب و تحقیقات رفت. او قدر ندید البته که روزنامهنگاری در ایران قدر و حشمت و جاه ندارد اردلان از بد حادثه روزنامهنگار نشد او ذاتا روزنامهنگار بود و جز این نمیتوانست کار دیگری بکند.»
سهم اردلان از زندگی دو متر مسکنی بود که به او دادند
در ادامه این مراسم همسر اردلان عطارپور پشت تریبون قرار گرفت و ضمن تشکر از حضار گفت: «همه میدانند که زندگی با انسانهایی مانند اردلان که نامردیها و نامرادیهای بسیاری میبینند چه سختیها و دشواریهایی دارد. او درد کشیده بود.»
او با بیان این که حرف زدن درباره کسی که چهل سال عاشقش بوده و همراهیاش کرده، دشوار است، بیان کرد: «ناگفتنیها بسیار زیاد است. اردلان بسیار متفاوت از دیگر افراد بود. او فردی فیلسوف، ادیب و جامعهشناس بود اما سهماش از این زندگی دو متر مسکنی بود که به او دادند.»
تیترهای آرتیستیات در یاد ما خواهد ماند
اسدالله امرایی هم درباره رفیق دیرینهاش گفت: «درگذشت رفیق سالیانم را به خودم، خانوادهاش و ادبیات کشور تسلیت میگویم. اردلان را سالهای سال میشناسم و با هم در روزنامهها و مجلات متعددی کار کردیم که اکنون تمامی آنها نزد اردلان هستند چراکه چپ و راست تعطیل میشدند و ما به روزنامه دیگری میرفتیم.»
او ادامه داد: «تمامی ما روزی خواهیم مرد اما کیفیت زندگی مهم است. اردلان موقعیتهای خوبی در زندگی داشت و به موقعیتهای خوبی میتوانست برسد اما برایش زندگی مهم بود و دوست داشت آن طور که میخواهد زندگی کند. اردلان خیلی زود از پیش ما رفت اما ما چه کسی هستیم که تعیین کنیم چه کسی چه زمانی برود و چه زمانی نرود؟ اگر اردلان در چنین مراسمی حضور داشت گوشهای میایستاد و میخندید که مهم آن چیزی است که از ما به جا میماند. مهم این است که در جامعه موثر باشیم.»
امرایی با تاکید بر وسواسهای همیشگی اردلان عطارپور برای انتخاب تیتر اضافه کرد: «در مجله همشهری ساعتها مینشستیم و فکر میکردیم که چه تیتری انتخاب کنیم. اردلان هنگام انتخاب تیتر به قدری دقت میکرد که گاهی پنج بار تیتر تغییر میکرد و میگفت باید تیتر آرتیستی بزنید تا خواننده بلافاصله به خواندن متن علاقهمند شود. این وسواس را در کتابهایش هم داشت و بارها آنها را ویرایش میکرد. او رفیق خوبی بود و مسلما خاطرهاش با ما خواهد ماند.»
اردلان قواعد بازی این زمانه را بلد نبود
جواد طوسی هم با حضور در این مراسم گفت: «من قصد دارم از منظر دیگری درباره دوست ۳۶ سالهام صحبت کنم. ما اوایل انقلاب تیمی ۳ نفره بودیم و پرسهزنیهای اجتماعی ما در شهر تهران شکل عجیبی داشت. نمایشهای «مردههای بیکفن و دفن» اثر حمید سمندریان و «کله گردها و کله نوکتیزها» به کارگردانی ناصر رحمانینژاد را تماشا میکردیم و همان موقع اردلان پیشنهاد میداد که سری به قلمستان محله کودکیاش بزنیم.»
او ادامه داد: «اردلان به قدری عاقلانه درباره طبقات اجتماعی و شرایط زندگی در منطقه حرف میزد که من از همان جا این آیندهنگری را داشتم که او میتواند فرد موفقی در رسانههای مکتوب باشد. البته این اتفاق در حوزه ادبیات برای او افتاد. اردلان قواعد بازی این زمانه را بلد نبود و هیچگاه شناسنامه فرهنگیاش را جار نمیزد. اشراف خوبی به اشعار حافظ داشت و با بیانی موجز اشعار را کالبدشکافی میکرد. او در کتاب «هفت خط ز جام» از منظر دیگری واژه هفت خط را بررسی کرده و اشارهای به آدمهایی دارد که هفت خط بودن را بلد نیستند و بایکوت میشوند. او خودش یکی از همین افراد بود.»
اردلان به مادیات و دنیا بیاعتنا بود
در پایان این مراسم ارد عطارپور از زاویه دیگری به توصیف برادرش پرداخت و با اشاره به ویژگی بخشندگی او گفت: «اردلان به مادیات و دنیا بیاعتنا بود. بسیار بخشنده بود و من همواره سعی میکردم شیوه او را دنبال کنم. زمانی که پزشکی قانونی به ما گفت که از بافتهای کنار پای او میتوان برای بیماران سانحهدیده استفاده کرد و امکان اهدای این عضو پس از مرگ وجود دارد همگی با این موضوع موافقت کردیم. برادرم اردشیر میگفت اگر ناگهان اردلان روی میز جراحی به هوش آید دو دست را ستون بدن میکند و تنه را بالا میآورد و به گروه جراحان میگوید هر چه لازم دارید، بردارید. این حرف اردشیر نشان از واقعیتی دارد. اردلان میبخشید بیآنکه طلب بخششی بیش از روزی ساده خود داشته باشد.»
گفتنی است در این مراسم سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، مرتضی رزاقکریمی، علیرضا حسینی، لادن طاهری، فرهاد ورهرام، مانی میرصادقی، پیروز کلانتری، ارد زند، فرشاد فرشته حکمت، حسن دامنزن، جعفر صانعیمقدم، محمد آفریده، غلامرضا رمضانی، محمد شکیبانیا، مرتضی شاملی، مجید مغنیان، مژگان صیادی، محسن استادعلی، محمد احسانی، علیرضا دهقان، محسن شیری، جواد وطنی، امیرهادی ملکاسماعیلی، سعید خدارضایی و… هم حضور داشتند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد