12 - 04 - 2025
ایران در پیچ تاریخی
«جهان صنعت»- این روزها همه ایرانیان دلسوز به این مرزو بوم کهن با نگرانی خبرهای تنش روزافزون جمهوری اسلامی با آمریکا را دنبال میکنند و امیدوارند این تنشها به جنگ نرسد. ایرانیان میدانند حتی اگر جمهوری اسلامی بتواند در جنگ با آمریکا و متحدانش به آنها آسیب برساند اما با توجه به تجربههای تلخ پس از جنگ غزه آسیب جدی به این سرزمین وارد خواهد شد. در این روزها ایرانیان دارای دانش اقتصادی و سیاسی نگران از افزایش تنشها با ارائه تحلیل از وضعیت ایران و پیامدهای افزایش تنش و تحریم کوشش میکنند به نهادهای حاکمیتی یادآور شوند وضعیت چه خواهد بود. دکتر امیر کرمانی، استاد دانشگاه برکلی آمریکا که سالهاست درباره مسائل اقتصاد ایران میاندیشد و مینویسد در مقالهای بلند به این مساله پرداخته است. او مینویسد: ایران در یکی از پیچیدهترین روزهای تاریخی خود به سر میبرد و در این دوره که با دگرگونیهای بزرگ جهانی روبهرو هستیم باید به مسائل جهانی و وضعیت ایران توجه کافی شود. بخشهایی از مقاله وی را میخوانید.
ایران و مساله هستهای
هرچند بعد ایجابی رابطه با سایر کشورها بسیار مهم است در هر صورت در کوتاهمدت اصلیترین مساله بینالمللی ایران مساله هستهای است اما برای حل موفقیتآمیز مساله هستهای باید همان مقدار که به مساله هستهای میپردازیم به ابعاد ایجابی و نقش ایران بهعنوان عامل توسعه خودش و منطقهاش پرداخت و تنها در قالب ترکیب مباحث ایجابی و سلبی است که میتوان به یک راهکار پایدار با سازگاری زمانی رسید.
در مورد بحث هستهای
1- بهنظر میرسد در شرایط حاضر فاصله ایران با قدرت هستهای شدن فقط اراده مسوولان است.
2- احتمالا کف خواستههاي همه قدرتهاي منطقهاي و جهانی صلحآمیز باقی ماندن و ایجاد فاصله حداقل چندساله از اراده ایران براي ساخت بمب هستهاي تا ساخت بمب است. هرچند ایدهآل براي اکثر این بازیگران فاصله بسیار بیش از این است.
3- مستقل از بحث هستهاي، اسرائیل خواستار فروپاشی جمهوري اسلامی و ترجیحا تجزیه ایران یا
یک ایران بسیار ضعیف است اما قدرت هستهاي شدن ایران خط قرمزي براي اسرائیل است که اسرائیل تمام تلاش خود را براي جلوگیري از این کار به کار خواهد بست، مخصوصا در دوران ترامپ.
4- قدرت هستهاي شدن ایران براي آمریکا هم خط قرمزي است که تلاش جدي براي جلوگیري از آن میکند.
سناریوهاي پیشرو
اگر شواهد حاکی از اراده ایران براي هستهاي شدن باشد، احتمالا تمرکز اصلی بر آسیب جدي به تاسیسات و ایجاد فاصله چندساله با هستهاي شدن و احتمالا مذاکره با دست بالاتر آمریکا و پس از آسیب جدي به تاسیسات هستهاي و برخی زیرساختهاي اساسی خواهد بود.
* دقت به این قضیه از این جهت مهم است که همانگونه که در مقدمه عنوان شد یکی از اصلیترین اولویتهاي ترامپ و گروه فکري اطرافیانش به صفر رساندن ریسک حمله هستهاي به آمریکا و متحدانش است. براي همین حتی افشاي اطلاعات غلط مبنیبر اراده ایران براي توسعه بمب هستهاي میتواند منجربه حمله نظامی شود. همچنین در نبود خطوط ارتباطی مستقیم با آمریکا و عدم اتخاذ سیاستهاي عمومی احتمال استفاده از این حربه توسط اسرائیل براي توجیه حمله نظامی به ایران بسیار جدي است.
در روی دیگر اگر شواهد حاکی از عدم اراده ایران براي هستهاي شدن باشد، اولویت با راهکار مذاکرات است.
اما آنچه هرگونه مذاکره را پیچیده خواهد کرد عدم تخمین صحیح طرفین از قدرت یکدیگر است.
در شرایط پیچیده فعلی عدم وجود خطوط ارتباطی مستقیم بین ایران و آمریکا فضا را براي خرابکاري اطلاعاتی توسط گروهها و کشورهاي رقیب باز میکند و میتواند منجربه خطرات جدي شود.
در ادامه متن با فرض اینکه مسیر مذاکرات – علنی یا غیرعلنی- با واشنگتن در پیش گرفته شود، به بررسی برخی پارامترهایی که بر موفقیت مذاکرات احتمالی تاثیرگذار خواهد بود میپردازیم.
عوامل تاثیرگذار بر مذاکرات
برخی پارامترهایی که میتواند بر نتیجه مذاکرات تاثیر جدي بگذارد عبارتند از:
1- وضعیت اقتصادي داخل ایران:
هرچه وضعیت اقتصادي داخل ایران ضعیفتر شود کف خواستههاي واشنگتن افزایش خواهد یافت و سقف درخواستی که جمهوري اسلامی میتواند داشته باشد کمتر میشود. تا جایی که ممکن است ضعیفتر شدن اقتصاد داخلی حتی گزینه مذاکرات را بلاموضوع کند و اولویت را به گزینه تغییر رژیم بدهد. چهار پارامتر اصلی که تعیینکننده وضعیت
اقتصادي داخلی در شرایط پیشرو هستند عبارتند از:
الف- وضعیت ناترازي انرژي:
ناترازيهاي حوزه انرژي این پیام را مخابره میکند که ادامه وضع فعلی براي ایران غیرممکن است و گذر زمان تنها به ضرر ایران خواهد بود. ناترازيهاي انرژي باعث کاهش حداقل 10میلیارد دلاري تراز تجاري کشور، افزایش کسري بودجه به میزان حداقل 5درصد تولید ناخالص داخلی، آسیب جدي به زنجیره تولید و در نتیجه افزایش تورم و افزایش نارضایتی عمومی از حکومت شده است. یافتن راهکار حداقلی که بتواند بدون ایجاد آشوب اجتماعی منجربه کاهش مصرف حداقل 10 الی 15درصدي مصرف حاملهاي انرژي و رفع قطعیهاي برق و گاز صنعت و خانوار شود حتما نقش مستقیمی در موفقیت مذاکرات خواهد داشت.
ب- میزان صادرات (شامل حاملهاي انرژي و پتروشیمی و فولاد):
با توجه به ناترازي انرژي و نظام رانتی ارزي موجود، بهنظر میرسد که اقتصاد کشور در صورت کاهش صادرات به کمتر از یکمیلیون بشکه در روز با اختلالات جدي مواجه شود. به عبارت دیگر، احتمالا دولت ترامپ نیازي به صفر رساندن صادرات ایران براي وادار کردن کشور به امتیازدهی نخواهد داشت؛ حتی کاهش چند صدهزار بشکهاي صادرات نفت نیز میتواند تاثیر چشمگیري بر معیشت مردم داشته باشد. توان ایران در حفظ سطحی از صادرات نفت و محصولات پتروشیمی در زمان مذاکرات، به احتمال زیاد یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده نتایج مذاکرات خواهد بود.
ج- اصلاحات حوزه ارز:
متاسفانه نظام چندنرخی ارزي و شبکه دور زدن تحریمها طی سالیان گذشته باعث شکلگیري یکی از بزرگترین مافیاهاي اقتصادي کشور در سالهاي پس از انقلاب شده که این شبکه از طرفی ایجاد موانع براي کاهش تحریمها میکند و از طرف دیگر هزینه مبادلات مالی براي کشور را بهشدت افزایش داده است. برخی اصلاحات در این زمینه حتی در کوتاهمدت میتواند آثار مثبتی داشته باشد.
د- افق پیشروي اقتصاد ایران:
شاید در کوتاهمدت، اصلیترین عامل تعیینکننده وضعیت اقتصادي، افق پیشروي فعالان اقتصادي باشد. اگر عاملان اقتصادي سیگنالهایی مبنیبر ماندگاري تحریمها و بیبرنامگی نظام براي رفع آنها در سالهاي آینده را از مسوولان داخلی و خارجی دریافت کنند، همین عامل انتظارات میتواند موجب تشدید بحران اقتصادي شده و در نتیجه، موقعیت ایران را در هرگونه مذاکره احتمالی تضعیف کند.
در نتیجه شانس موفقیت مذاکرات احتمالی اتخاذ سیاست هماهنگ بین پیشبرد مذاکرات و کاهش ناترازيهاي انرژي، برخی اصلاحات حداقلی حوزه ارز، تضمین حداقلی از صادرات و داشتن برنامه قابل باور براي کاهش تحریمها در افق حداکثر یکساله است.
2- وضعیت اجتماعی داخل ایران:
همانگونهکه در دي1396، آبان98 و نیمه دوم1401 مشاهده شد، شکافهاي اجتماعی و تشدید آن نقش مستقیمی در امکان موفقیت هرگونه توافق احتمالی خواهد داشت. البته پرواضح است که اهمیت افزایش سرمایه اجتماعی و یافتن راهکارهاي زندگی مسالمتآمیز بین اقشار مختلف جامعه با تمام تنوعهاي آن و استفاده از ظرفیت تکتک ایراندوستان براي آبادانی کشور اهمیتی بسیار فراتر از بحث مذاکرات دارد و شرط لازم توسعه پایدار کشور است.
3- نحوه هزینهکرد منابع ارزي حاصل از کاهش تحریمها:
عامل کلیدي دیگر در موفقیت مذاکرات، ایجاد سازوکاري قابل راستیآزمایی براي نحوه هزینهکرد منابع حاصل از کاهش تحریمهاست. همواره یکی از دغدغههاي آمریکا، اروپا و سایر بازیگران منطقهاي این بوده که افزایش درآمدهاي ارزي ایران به تامین مالی سیاستهاي منطقهاي اختصاص یابد.
شرایط حاضر بهدلیل سقوط اسد در سوریه عملا امکان هزینهکرد مثل گذشته را گرفته، از آن مهمتر نزدیک به دو دهه است که بسیاري از سرمایهگذاريهاي کلیدي در ایران به تعویق افتاده است. به طور مثال تنها حوزه بالادست نفت و گاز بهراحتی قابلیت جذب بیش از 200میلیارد دلار سرمایهگذاري را طی پنجسال پیشرو دارد. حوزه بهینهسازي انرژي نیز نیاز مبرم به جذب حداقل 100میلیارد دلار سرمایهگذاري در پنجسال پیشرو دارد. حوزههاي توسعه بنادر، توریسم، کشاورزي و مخابرات نیز نیازمند سرمایهگذاريهاي مشابهی هستند. در نتیجه بهنظر میرسد که در صورت اتخاذ ابتکار عمل صحیح از جانب ایران ایجاد سازوکاري که درآمدهاي ارزي کشور صرف توسعه و سرمایهگذاري در خود ایران بشود نسبتا مشخص باشد. یکی از ایدههاي اصلی در این زمینه مشارکت دادن طرفهاي مذاکره در برنامههاي سرمایهگذاري در بالادست نفت و گاز ایران است. راهکار مکمل دیگر ایجاد کریدور مالی سبز براي سرمایهگذاري در حوزه بهینهسازي انرژي است.
4-سازگاري زمانی مذاکرات:
مذاکرات تنها در صورتی منجربه کاهش پایدار تحریمها خواهد شد که سازگار زمانی داشته باشند. سازگار زمانی مذاکرات خودش تابع حداقل دو عامل اصلی است: سازگاري زمانی تعهدات هستهاي و توان ترسیم افق پیشروي پس از مذاکرات.
سازگاري زمانی تعهدات هستهاي: برقراري تناسب بین کاهش مرحله به مرحله تحریمها و افزایش فاصله ایران از امکان ساخت سلاح هستهاي و نوشتن یک برنامه کمی گام به گام در این زمینه نقش مهمی در سازگاري زمانی مذاکرات خواهد داشت. در هر صورت نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که بدون وجود روابط بلندمدت اقتصادي، انگیزه آمریکا براي کاهش تحریمهاي اقتصادي پس از افزایش فاصله ایران از توان ساخت بمب هستهاي به شدت کاهش مییابد اما از طرف دیگر بیش از یکدهه تحریمها موجب شده که اقتصاد ایران حتی در صورت کاهش تحریمها هم آماده ورود یکباره به اقتصاد جهانی نباشد و در نتیجه ایجاد انگیزههاي اقتصادي براي تداوم کاهش تحریمها نیازمند زمان است.
توان ترسیم افق پیشرو پس از مذاکرات: در نهایت این توان ایران براي ترسیم یک افق قابل باور در خارج و داخل براي روزهاي پس از کاهش تحریمها و مذاکره بر مسائل ایجابی بین دو کشور است که نقش اصلی را در کاهش پایدار تحریمها ایفا خواهد کرد. برخی از این مسائل ایجابی عبارتند از: سرمایهگذاريهاي مشترك در ایران، تعامل در توسعه اقتصادي عراق و سیاست کاهش تنش در منطقه خاورمیانه.
همانگونهکه عنوان شد، فقط با فهم همزمان هر سه امتیاز استراتژیک ایران در حوزه منابع هیدروکربن، نیروي انسانی متخصص در داخل و خارج و موقعیت ژئوپلیتیک خاص در اتصال روسیه و آسیاي میانه به اقیانوس هند و در اولویت بعدي اتصال شرق به غرب است که میتوان فضایی را ترسیم کرد که بازیگران بزرگ جهانی و منطقهاي تمایل به ادامه مسیر جدید را داشته باشند. در غیراین صورت مثلا اگر تنها نتیجه اصلی کاهش تحریمها صادرات بیشتر نفت و منابع هیدروکربنی باشد، روسیه و عربستان متضرران آن خواهند بود و بسته به خریداران آتی نفت و سهم چین از آن ممکن است ادامه آن براي آمریکا هم مطلوب نباشد.
عدم اتخاذ سیاستهاي ایجابی براي آینده ایران و منطقه از طرفی منجربه ضعیف شدن روزافزون ایران و کشورهاي نزدیک به آن در منطقه میشود و از طرف دیگر میدان تصمیم را به رقباي منطقهاي ایران میسپارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد