18 - 12 - 2019
باغ کُشی
راهش را خوب یاد گرفتهاند، یا آتش به جان درختان میاندازند تا خاکستر نفس را بند آورد یا نخست ریشه درختان را در دل زمین خشک میکنند و با قطع آنها به مرور علاوه بر خانهها، کارگاههای ساختمانی و شرکتهای خدمات شهری در میانههای باغستان سنتی قزوین قد علم میکنند تا حلقه سبزی را که از قرنها قبل دور تا دور شهر ۹ هزار ساله قزوین کشیده و ریههای تنفسی شهر شده و حتی جایش را در سفرنامههای سیاحان مختلف باز کرده، به مرور حذف کنند.
برای محوطه سرسبز و تاریخی چندهزار هکتاری باغستان شماره ثبت ملی گرفتهاند و هر گاه نیاز شد در بوق و کرنا میکنند که یکی از بزرگترین لکههای سبز و تاریخی دنیا را دارند.
راه دور نرویم همین چند ماه قبل بود وقتی بارانِ بهاری به سیل تبدیل شد. مدیریت شهری «باغستان قزوین» را اعجوبه تاریخی شهر نامید که نگذاشت هیچ آسیبی به شهر و مردمش وارد شود، اما از سوی دیگر قطع بیرویه درختان باغستان و ساختوسازهای پیدرپی سالهاست باغستانِ قزوین را آب کرده است.
حتما مسوولان شهری از شهرداری و کمیسیونهای مربوطهاش تا میراث فرهنگی که مجوزهای بیرویه قطع درختان باغستان را صادر میکنند، چشمشان به سفرنامههای چندین قرن قبل نخورده؛ وقتی «پیانزو دل لاواله» ایتالیایی، که در ۱۰۲۵ هجری قمری در دربار شاه عباس مهمان پادشاه بود، در سفرنامه خود قزوین را اینطور توصیف کرد: «قزوین شهری محصور در درختان و باغهای بزرگ که همچون نگینی در وسط باغها میدرخشد.»
اما قزوین امروز با قزوین آن سالها آنقدر متفاوت است که اگر قرار بود در این دوران بار دیگر هر کدام از آن سفرنامهنویسان قزوین را ببینند، حتما آن را نمیشناسند که قطار توسعه راه اشتباهی را که از چند دهه قبل در تهران آغاز شده پیش گرفته و به سرعت جلو میرود.
هرچند در این میان فعالان میراثی قزوین در آخرین تلاشهایشان برای نجات باغستان در جدال بین بتنها و طبیعت شهر سنتی قزوین، تکدرختِ باقیمانده در بخشی از باغستان را «دیدهبان» گذاشتهاند تا نشانی باشد برای وقتی که ردِپای بتنها روی باغستان محکمتر شد.
سفرنامهنویسان ۷۰۰ سال قبل باغستان را دیدند، اما مسوولان امروزی نه!
محمدعلی حضرتیها، قزوینشناس و پژوهشگر قزوین را که اگر حضورش را در مسند اداره کل میراث فرهنگی استان قزوین نادیده بگیریم، علاقهاش به عکاسی و گشتن وجب به وجب خاک قزوین را نمیتوان از روزهای زندگیاش حذف کرد، یکی از فعالان میراثی استان میتوان محسوب کرد که هنوز قلبش برای خاک و آب و باغستانهای قزوین میتپد.
او در گفتوگو با ایسنا، از مخاطرات و آسیبهایی که در طول چند سال گذشته به قزوین وارد شده گفت؛ از آسیبهایی که چند سال است به وضوح گریبان باغستان را گرفته و هر روز آن را کوچکتر میکند.
او میگوید: «باغستان سنتی قزوین یک میراث تاریخی است. براساس گزارشهای موجود از دوران اسلامی، سفرنامهنویسان و جغرافینویسان به وجود و گستردگی این شیوه موجود باغداری در قزوین اشاره کردهاند. شاید معروفترین آنها ناصرخسرو باشد که در قرن پنجم توصیف میکند «باغستان بسیار داشت؛ بیدیوار و خار و هیچ مانعی از دخول در باغات نبود.»
این شیوه که منحصر به قزوین بوده، در دیگر شهرهای ایران وجود نداشت. معمولا دور باغها دیوار و حصار میکشند و برای اینکه کسی به داخل دسترسی پیدا نکند، بالای دیوارها نیز بوتههای خار میگذارند. اما ناصرخسرو چیزی غیر از این برای قزوین میگوید.
او به نگاه «شرف جهان قزوینی» ۶۰۰ سال بعد از توصیف ناصرخسرو اشاره میکند که در توصیف شهر قزوین و بخشنده بودنش، گفته است «دلیل همتشان آنکه هیچکس نکشد/پی مضایقه بر گرد باغ حصن حصین» و ادامه میدهد: مرحوم دهخدا نیز در توصیف قزوین به این نکته (باز بودن فضاهای بین باغها در باغستان) اشاره دارد که «یکی از ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مردم قزوین است.» به همین دلایل باید این دیدِ مردم را نیز یکی از میراث مردم قزوین به حساب آورد.
تهدیدهایی که باغستان سنتی قزوین و باغدارانش را به ستوه آورده
او به روشهای مختلفی اشاره میکند که باغستان سنتی قزوین را به مرور از بین میبرد. روشی که معمولا برای تخریب باغستان استفاده میشود یکی شیوه متداول قطع درختان است که با سرعت و ابتدا در مقاطعی به صورت مخفی و پنهان انجام میشد، اما اکنون در ملأعام این کار را انجام میدهند. شیوه دیگر ریختن نخالههای ساختمانی در باغستان است. یا روش دیگر تخریب تدریجی باغستان، احداث راه در دل باغستان است که عامل کاهش امنیت باغداران است. یک باغدار با شرایط دشوار محصول را به دست میآورد، اما زمانیکه مثلا پسته یا بادام را جمعآوری میکند تا برای فروش به بازار برساند، ناگهان چند ماشین میآیند، مست کرده و با قمه وضعیت نادرستی ایجاد میکنند و در فضایی ناامن حاصل یک سال دسترنج باغبان و باغدار را به یغما میبرند. متاسفانه این اقدامات فقط از راه ایجاد مسیرهای باز و قطع درختان در باغستان ایجاد شده است، چون در گذشته اگر کسی قصد ورود به عرصه باغستان را داشت، توسط باغداران از او سوال و جواب میشد و نام و نشانش را میپرسیدند و لازم بود تا آن فرد پیاده رفت و آمد کند و وقتی پیاده میرفت دیگر این تهدیدها نبود، اما در شرایط امروزی با ایجاد جادهها، ماشین درست در کنار باغ میآید، محصول را بار میزند و میبرد.
مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان قزوین با تاکید بر اینکه متاسفانه این اتفاق چند سال است در مقیاسی بسیار زیاد برای باغداران رخ میدهد، میگوید: یکی از بزرگترین تهدیدهای باغستان فقدان امنیت است که متاسفانه هیچ برخورد بازدارندهای برای این مساله نه در حوزه زیرساخت یعنی ممنوعیت ساختوساز در باغستان و نه در حوزه بحثهای انتظامی و قضایی انجام نشده تا با مداخلههای جدی و اثرگذار، امنیت بین باغداران ایجاد شود.
او مسدود کردن راههای دسترسی آب به باغستان سنتی قزوین را از دیگر مشکلات کنونی این محوطه چندهزار هکتاری بزرگ میداند و ادامه میدهد: این باغستان سالی یک بار آب میخورد. در بارشهای زمستانی که به آن «تلآب» میگویند، معمولا این اتفاق میافتد. از سوی دیگر براساس طوماری کهن که چیزی حدود ۹۰۰۰ سال قدمت دارد و حتی آن نیز در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، حقآبه برای هر بخش از باغستان کاملا مشخص شده است. آنها براساس یک زمانبندی تعیینشده در طول این هزار سال حقآبه محلههای مختلفی برای باغستان قزوین تعریف کرده و آب خود را دریافت میکنند که به اصطلاح به آن «شیرین آب» میگویند که از نیمه دوم اسفند شروع و تا نیمه دوم خرداد آبیاری باغها انجام میشود.
حضرتیها میافزاید: اما کانون مسدود کردن منابع آب از بالادست است و در حقیقت اجرای تمهیداتی است که مانع سوار شدن آب به باغستان شود. این کار با ایجاد خیابانها و پلها عملیاتی شده است. حتی بخشی از حقآبه باغستان قزوین را به پارک فدک در شمال قزوین منتقل کردهاند و گونههای گیاهی ناسازگار با اقلیم را آوردهاند مانند بلوط که در آن مجموعه کاشتهاند و از حقآبه باغستان آب را برای آبیاری بلوطها و گیاهانی که با اقلیم ناسازگارترند، منتقل کردهاند. امروز اما شهر کمآبی که با باغستانش سبز مانده در معرض این تهدیدهاست و متاسفانه این رویکردها را در نقاب دروغینی به نام توسعه شهری ارائه میکنند.
از میدانی که ۱۰ هکتار باغستان را حذف کرد تا سنجابهایی که باغداران را مایوس میکنند
باغستان سنتی قزوین امروز یک بخش تاریخی خود را از دست داده از بس به بیابان تبدیل شده و خانهها روی درختان قد علم کرده و درختان را زیر پا له کردهاند. بخشهای جنوبی، شرقی و غربی هنوز نشانههای باغستان را دارد. هر چند این نشانهها نیز به مرور توسط کارگاههای ساختمانی که در دل باغستان در حال رشد هستند رو به نابودی هستند یا راهآهنی که دوخطه کردن آن، زخم ۸۰ ساله باغستان در قسمت جنوبی را عمیقتر میکند.در این میان اما ساختِ میدانی جدید با نام «خلیجفارس» در سال ۹۴ و در نقطه دیگری از بخش جنوبی باغستان این محوطه طبیعی را به خلسه برد. امروز میدان خلیجفارس یکی از ورودیهای اصفهان و بوئینزهرا به شهر است.حضرتیها درباره این لکه حذفی دیگر باغستان نیز میگوید: سال ۹۴ ناگهان تصمیم گرفتند در نقطه کنونی میدان خلیجفارس قزوین یک میدان ورودی احداث کنند و دهانه میدان را آن قدر وسیع گرفتند که همه درختان پسته و بادام را قطع کردند. هر چند با اعتراض مالکان باغها مواجه شدند، اما کار عملیاتی شد و نزدیک به ۱۰ هکتار از باغستان با این پلسازیها و این میدان تخریب شد. در واقع آن را به مدلی برای مداخلههای بعدی در بخشهای دیگر باغستان تبدیل کردند.
او اما حضور سنجابها در دل باغستان را عامل دیگری میداند که به عاملی برای مایوس کردن بیشتر باغداران برای کار در این محوطه طبیعی تبدیل شده است و میگوید: اکنون یکی از تهدیدهای بالقوه باغستان وجود سنجابهاست. آنها زاد و ولد کردهاند و امروز به یکی از تهدیدهای بالقوه باغستان تبدیل شدهاند، چون بادام، پسته و فندق جمعآوری و آنها را انبار میکنند این اتفاق رخ میدهد. چون سنجاب درست در زمان رسیدن محصول مانند یک آفت عمل میکند.
راه را برای حفظ باغستان اشتباه میروند
باغداران را سر کار گذاشتهاند
عباس زرنگار باغدار باغستان سنتی قزوین در گفتوگو با ایسنا حرفِ دل باغداران سنتی قزوین را میزند و میگوید: جلسات زیادی در طول چند سال گذشته برگزار شده است، اما هیچ وقت از باغداران نخواستهاند وارد گود شوند.
او یکی از این باغداران است که اجازه انتشار صحبتهایش را در اعتراض به عملکرد مدیریت شهری قزوین میدهد و میگوید: باغستان سنتی قزوین در گذشته هر چند در برخی از سالها با رودخانههای فصلی آبیاری میشد و برخی سالها با خشکسالی مواجه بود، اما از نظر اقتصاد مانند امروز نبود. امروز باید مانند گذشته درآمدهای باغداران باغستان به هم نزدیک باشد، اما اینطور نیست. از سوی دیگر منافع کار در شهر نسبت به باغداری، جوانان قزوین را از باغستان دور میکند، به حدی که راضی میشوند در شهر یک دکه زیرپلهای داشته باشند و به باغستان نیایند. اگر بخواهند باغستان برایشان منبع درآمد باشد، امروز باید مانند گذشته عمل کنند و آبرسانی به باغها را بار دیگر به طور مرتب اجرایی کنند. اینکه کسی کاری نمیکند، هیچ چیز درست نمیشود. ما در این چند سال فقط میگوییم باغستان را حفظ کنیم اما چرا کاری انجام نمیدهیم؟ به نظر میرسد راه را اشتباه آمدهاند.
او ادامه میدهد: مسوولان شهری به جای برگزاری جلساتی که تعداد کمی از باغداران در آن شرکت میکنند و نظرات آنها کمتر مورد توجه قرار میگیرد، بگویند تا امروز در کدام نقطه جلو تخریب باغستان را گرفتهاند. آنها باید دستکم برای آزمایش دو بلوک را الگو کنند، طرحهای آزمایشی روی آن اجرا کنند تا به نتیجه برسند.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که نهتنها تراکم ساختوساز به مردم در شهر داده میشود، بلکه با صدور مجوزهای پروانه ساختمان بیش از حد، باغستان را به تخریب کامل نزدیک میکنند و با قول و قرارهای مدتدار به باغداران آنها را برای فروش زمینهایشان با قیمتهای پایین راضی میکنند.
تاکید رییس شورای شهر قزوین بر مجوزهای بالادستی برای باغستان
هر چند در طول سالهای گذشته به دنبال اعتراضهایی که باغداران و میراث فرهنگی از تخریبهای بیرویه شهر دارند، مسوولان شهری خود را از هر اتهامی مبرا میدانند، اما قطعا ساختوسازهای بیرویه از خانههای مسکونی را که به مرور محلههای جدید شهری را شکل میدهند، تا پلها و روگذرهایی را که دور تا دور قزوین را گرفتهاند و به مرور باید آنها را جای همه باغستان به ذهن آورد نمیتوان بدون صدور مجوزهای ضابطهمند شهری دانست.
همانطور که برخی رسانههای محلی قزوین به این جمله از حرفهای حکمتالله داودی – رییس شورای شهر قزوین – اشاره میکنند که «یکی از کارهای مهم و اساسی شورای پنجم و شهرداری توجه به حراست و حفاظت از باغستان سنتی قزوین بوده و تاکنون بدون مصوبات بالادستی همچون شورایعالی معماری و شهرسازی اقدامی در باغستان انجام نشده است.»
تاریخ از باغستان چه میداند؟
برخی منابع تاریخی میگویند، «ابن حوقل» (۳۵۰ قمری) نخستین کسی است که در کتابش به باغستان اشاره کرده است: «قزوین شهری است پرنعمت… قزوین را درختان و تاکستانهای بسیار است ولی همه به طریق دیم آبیاری میشود». کمتر از ۱۰۰ سال بعد «ناصرخسرو قبادیانی» (۴۳۸ قمری) در سفرنامهاش باغستان سنتی قزوین را این طور توصیف میکند: «قزوین را شهری نیکو دیدم، مگر آنکه آب در آن اندک بود. باغستان بسیار داشت، بیدیوار و خار و بیهیچ مانعی از ورود در باغها»

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد