20 - 01 - 2025
بانکداری در عصر اقتصاد پلتفرمی
کتاب «بانکداری در عصر اقتصاد پلتفرمی» نوشته جورجیو بوداهر که در سال 2023 منتشر شد، توسط دکتر علیرضا جلالیفراهانی و دکتر نینا پورابراهیمی ترجمه شده و قرار است در انتشارات پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در زمستان1403 به چاپ برسد.
تهدیدانگاری پدیدههای نوظهور، امری رایج است. چنین رویکردی در کنار ادبیات غلوآمیز که در آن بازیگران فعلی یک صنعت، موجودیتهای از پیشباختهای تصویر میشوند، باعث میشود که عملا کنشگران فعال در یک حوزه نتوانند تصویری دقیق از موقعیتی که در آن قرار دارند، داشته باشند و لاجرم در تنظیم استراتژیهای خود، ناکام بوده یا ناموفق عمل کنند.
این رویکرد تهدیدانگارانه در صنعت بانکداری نیز رواج یافته است. مفاهیم شالودهشکنی نظیر زنجیره بلوکی، رایانش ابری، دیجیتالی شدن و… بازیگران نوظهوری نظیر استارتاپها و فینتکها که از موالید مشروع اقتصاد پلتفرمی هستند، در سطح گسترده و غلوآمیزی دشمنانگاری و تهدیدانگاری شدهاند و دائماً این باور در ذهن مدیران بانکها تلقین و تکرار میشود که «این بازیگران آمدهاند تا جای شما را بگیرند» و این موضوع دقیقا همان نگاهی است که کتاب «بانکداری در عصر اقتصاد پلتفرمی» با آن در پیچیده و بر سر ستیز است.
در این کتاب به بانکها توصیه شده است که در مواجهه با فضای جدید رقابتی، رویکرد وابستگی متقابل و همآفرینی ارزش را اتخاذ کنند لیکن این توصیه مبتنی بر نگاهی تجویزی و نظری صرف نیست بلکه نویسنده با بررسی عملکرد و رویکردهای استراتژیک بانکهای شاخصی نظیر اچاسبیسی، بارکلیز، یوبیاس، یونیکردیت، آربیاس و لیدز در بازه زمانی سالهای 2008 تا ۲۰۱۹، اثربخشی رویکرد وابستگی متقابل و همآفرینی ارزش را در عمل راستیآزمایی کرده و گونهشناسی چهارگانهای را به همراه ۱۷سبک فرعی از این رویکرد ارائه داده است.
سازماندهی کتاب در دو بخش صورت گرفته است. در بخش نخست که شامل 5 فصل است، به معرفی واقعبینانه نیروها و موجودیتهای شالودهشکن از یکسو و تبیین ویژگیهای مهم و منحصربهفرد بانکها از سوی دیگر پرداخته شده است. به طور کلی این بخش به نحوه مواجهه با این نیروها پرداخته و به دنبال ارائه یک شیوه برخورد سنجیدهتر و هوشمندانهتر با تاثیرات این نیروهااست.
فصل اول، به بررسی محیط نظارتی میپردازد. باوجودیکه پس از بحران مالی جهانی، بار نظارتی خالص برای بانکها بیشتر و برای فینتکها و سایر شرکتهای تازهوارد، کمتر شده است، واقعیت این است که بانکها با فعالیت در عرصههای نظارتی درحال تکوین، بیگانه نیستند. این فصل با مطالعه این موضوع در طول بیشاز یک قرن، دو رویکردی را که بانکها در پاسخ به نظارت سختگیرانهتر اتخاذ میکنند، بیان میکند: اِعمال نفوذ بر نهادهای نظارتی برای ایجاد تغییرات نظارتی مطلوب در بلندمدت و دورزدن قانون در کوتاهمدت.
فصل دوم، تاثیر عصر ماشین دوم، رفتارهای جدید مصرفکننده و ظهور اقتصاد پلتفرمی را بررسی میکند و ازجمله به بررسی عمیقتر فناوریهای اساسی مانند هوش مصنوعی، رایانش ابری و بلاکچین و تاثیر آنها بر بانکداری و خدمات مالی میپردازد. این تغییرات فناورانه بنیادین، پیامدهای گستردهای برای بانکها دارند.
فصل سوم، به بررسی رقبای جدید و توانمندسازهای آنها میپردازد. بدونشک، انقلاب فینتک، نوآوریهایی را وارد صنعت بانکداری و خدمات مالی کرده است که بسیار موردنیاز هستند. با این حال، واقعیت آن است که رابطه بین بانکها، فینتکها و بیگتکها غالبا مشارکت یا همکاری است. اصلاح بسیاری از توصیفهای نادرست بیان شده برای این نیروها، امکان درک نادرست نقاط قوت و ویژگیهای منحصربهفرد بانکها را که واسطهزدایی آنها را دشوار میکند، از بین خواهد برد. فصل چهرم، به بیان نقاط قوت بانکها یعنی تخصص خدمات مالی بانکها، ماهیت سامانیافته فعالیتهای آنها، مشروعیت نهادی آنها و روابط بلندمدتی که با مشتریان خود ایجاد کردهاند، میپردازد. اما مهمتر از همه توانایی منحصربهفرد بانکها برای خلق پول جدید از طریق فعالیتهای وامدهی است؛ پولی که متعاقبا میتواند در فرآیند واسطهگری، مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
بینشهای ارائه شده در فصلهای یک تا چار، به چالشهایی که بانکها در عصر اقتصاد پلتفرمی با آنها مواجهند، بیاعتنا نیستند؛ بلکه با بیان نحوه رفتار بیطرفانه با این نیروها به رهبران صنعت بانکداری اجازه میدهند، با وضوح راهبردی بیشتری به مقابله با آنها بپردازند. بانکها تا زمانی که با سازگار کردن راهبردهای خود به این نیروها پاسخ ندهند، در معرض خطر واسطهزدایی (به عنوان مثال، صرفا تضمین تطابق با مقررات و اجرای نقلوانتقالات پولی) از برخی از سیستمهای ارزشی که زمانی بر آنها تسلط داشتند، خواهند بود. از سوی دیگر، بانکها با اذعان به ویژگیهای منحصربهفرد خود و درک تفاوتهای ظریف نیروهای مختلف حاضر در بازی، میتوانند رویکردی فعالانه برای بهرهبرداری از امکانات ارائه شده توسط فناوریها، مقررات، رقبا و رفتارهای مصرفکننده عصر اقتصاد پلتفرمی اتخاذ کنند.
بیشتر بانکها مدتها پیش متوجه شدهاند که دیجیتالیسازی، بخشی از آینده آنهاست و از طریق راهبردهای تحول دیجیتال، کانالهای خود را دیجیتالی و مدلهای کسبوکار موجود خود را بهینهسازی کردهاند. رهبران صنعت بانکداری در تدوین راهبردهای شتاب دیجیتال خود باید به این واقعیت مهم جدید اذعان داشته باشند که در عصر اقتصاد پلتفرمی، تعداد فزایندهای از منابع و قابلیتهای راهبردی، تحت مالکیت و کنترل آنها قرار ندارند. این بدانمعناست که بانکها باید برای تعیین نحوه تعامل با این منابع و قابلیتهای راهبردی خارجی و اینکه آیا و تا چه اندازه مایل به کپیبرداری یا پاسخگویی به آنها از طریق توسعه یا تملّک منابع و قابلیتهای داخلی هستند، راهبرد داشته باشند. این امر دو پیامد مهم مدیریتی و راهبردی برای بانکها دارد: وابستگی متقابل و همآفرینی ارزش. وابستگی متقابل، به این دلیل که بانکها ناچاربه تعامل با این منابع و قابلیتهای راهبردیِ تحت مالکیت یا کنترل خارجی هستند. همآفرینی ارزش، به این دلیل که بانکها برای تولید ارزش، باید منابع و قابلیتهای داخلی خود را با سایرین ترکیب کنند (ارزشهای مضاعف رابطهای).
فصل پنجم که فصل پایانی بخش اول این کتاب است به این مفاهیم میپردازد و همچنین، اَشکال مختلف راهبردهای بانکها در قبال وابستگی متقابل و همآفرینی ارزش، ازجمله تملّک و سرمایهگذاری داخلی، شراکت، طرحهای نوآوری باز و رابطهای باز فناوری اطلاعات را ارائه میکند.
بخش دوم این کتاب که شامل سه فصل است، با بررسی عملی راهبردهای وابستگی متقابل و همآفرینی ارزشی که 20 بانک برتر اروپا در بازه زمانی 2019-2008 اتخاذ کردهاند، موضوعات مورد بحث در بخش اول را بهصورت تجربی، مورد بررسی قرار میدهد.
فصل ششم، طرح پژوهشی یک مطالعه تجربی سهونیم ساله را ارائه میکند که دربرگیرنده جزئیات مربوط به انتخابهای روششناختیِ انجام شده است و همچنین، به شرح یک مطالعه تکمیلی مجزا میپردازد که به عملکرد این بانکها در طول یک دوره 12هساله، تخصیص داده شده است تا غنای بافتاری بیشتری را ارائه دهد. فصل هفنم، طبقهبندی راهبردهای بانکها برای وابستگی متقابل و همآفرینی ارزش را ارائه میکند که نشان میدهد بانکها چهار رویکرد مختلف را در این زمینه اتخاذ کردهاند: وابستگی متقابل تحولگرا، وابستگی متقابل باز و مرکزی، وابستگی متقابل گزینشی و وابستگی متقابل مولّد.
فصل هشتم، به تشریح ملاحظات راهبردی و منابع و قابلیتهای راهبردی جدید در عصر اقتصاد پلتفرمی میپردازد. علاوهبراین، درک ریسکهای همراه با وابستگی متقابل- شامل توانایی ارزیابی ریسکها و پاداشهای پلتفرمیسازی- نیز از قابلیتهای مدیریتی جدیدی است که اهمیت راهبردی زیادی دارد. از منظر فناوری، ماژولار بودن و استانداردها و پروتکلها منابع راهبردی مهمی هستند و مدیریت آنها یک قابلیت راهبردی مهم است. این فصل علاوهبر تشریح اهمیت این ملاحظات راهبردی و منابع و قابلیتهای راهبردی جدید، به بررسی این موضوع میپردازد که بانکها چگونه میتوانند آنها را از طریق اَشکال مختلف راهبرد، بهکار گیرند تا بتوانند رویکردهای فراگیر متفاوتی در قبال وابستگی متقابل و همآفرینی ارزش، اتخاذ کنند.
مطالعه این اثر میتواند ضمن اصلاح برداشتهای نادرستی یا تکبعدی که از مفهوم دیجیتالی شدن در ذهن برخی افراد شکل گرفته است، برای مدیران صنعت، فعالان عرصه فینتک و همینطور قانونگذاران، در مسیر سیاستگذاری کسبوکار یا تقنینی، بینهایت روشنگر و راهگشا باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد