28 - 07 - 2017
بایدها و نبایدهای فرهنگ مالیاتی
ایران از نظر فرهنگ مالیاتی در جایگاه مناسبی در قیاس با بسیاری از کشورهای توسعهیافته قرار ندارد و نشانههای این ضعف در حوزه فرهنگ مالیاتی به وضوح قابل مشاهده است که در تحقیق انجامشده در سال ۹۰ حاکی از پایین بودن سطح فرهنگ مالیاتی از حد متوسط است. البته کنشها و واکنشهای مردم در برابر تکالیف مالیاتی و چالشهای پیشروی ادارات مالیاتی به طور آشکاری این موضوع را تایید میکند.
حال برای توسعه فرهنگ مالیاتی در کشور چه اقداماتی لازم است و این اقدامات مربوط به کدام طرف (دولت-مودی) است. در این مقال سعی شده به طور موجز و البته با استقاده از مطالعات انجامشده توسط محققان داخلی و بینالمللی و تجربهها و اندوختههای مکتسبه خود به عنوان یک کارشناس مالیاتی به این عوامل پرداخته شود و آرزو میکنیم فرهنگ مالیاتی به نمودی از فرهنگ ملی کشور تغییر یابد و امیدواریم فرهنگ مالیاتی هم به این سمت حرکت کند گرچه چنین توقع و انتظاری بسیار ایدهآل به نظر آید.
عدالت مالیاتی: همانطور که اهل فن اظهار داشتند، عدالت یک مفهوم ارزشی و ذهنی است که با توجه به معیارها و ارزشهای تعریفشده توسط افراد از فردی به فرد دیگر متغیر است ولی این مطلب دلیل بر این نیست که نظام مالیاتی کشور در جهت اجرای عدالت مالیاتی ساکت باشد بلکه تغییر قوانین و اصلاحات صورتگرفته نشانه توجه و دغدغه دولتمردان نسبت به این موضوع مهم است.
شفافیت مالیاتی: در تعریف شفافیت آمده است هر چیز لطیف که پس از وی چیزهای دیگر را بتوان دید مانند آب یا هر چیز لطیف و نازک که اشیا نمایان شود مانند بلور و شیشه. بنابراین منظور ازشفافیت مالیاتی را باید میزان وضوح درآمد واقعی هر شخص حقیقی یا حقوقی که در داخل کشور بابت هر نوع فعالیت، تولید یا ارائه خدمت به دست میآورد تعریف کرد. در این ارتباط افشای اطلاعات توسط اشخاص یک اصل مهم در توسعه شفافیت مالیاتی است که در کشورهای توسعهیافته از جایگاه اساسی برخوردار است. البته در این کشورها شفافیت از سطح یکسانی برخوردار نبوده و هر چه کشورها در زمینههای اجتماعی و فرهنگی توسعهیافتهتر باشند، از میزان شفافیت مالیاتی بیشتری برخوردار هستند که در این میان کشورهای نروژ، سوئد و فنلاند از جایگاه ممتازی برخوردار هستند به طوری که در نروژ همه مردم این کشور قادرند از میزان درآمد تمام افراد صرفنظر از اینکه در چه پست و مقامی هستند، آگاه شوند.
به گفته بانک جهانی حدود ۹۰ درصد از کشورها نوعی نظام افشاسازی دارند که حدود نیمی از آنها با درجات مختلف به عموم مردم اجازه دسترسی میدهند و این مطلب یکی از مهمترین عوامل مهم در ارتقای فرهنگ مالیاتی کشورهای فوق به شمار میرود. با این حال در کشور ما در حالحاضر حدود ۴۰ درصد اقتصاد کشور، زیرزمینی است که به شکلهای مختلف از پرداخت مالیات فرار میکنند و این جدای از اشخاصی هستند که در ادارات مالیاتی دارای سابقه مالیاتی بوده ولی بخشی از درآمدهای آنان به دلیل کتمان آن در فرآیند محاسبه و مطالبه مالیات قرار نمیگیرد و این موضوع برای کشوری که قصد رقابت با کشورهای منطقه و حتی سایر کشورهای رو به رشد را دارد، تاسفآور است. برای رسیدن به یک نظام مالیاتی شفاف در کشور در وهله اول باید این شفافیت در رفتار سیاستمداران و صاحبمنصبان دولتی و حکومتی و نهادهای وابسته به حاکمیت اتفاق بیفتد. بنابراین برای اصلاح رفتار مردم عادی باید ابتدا شاهد اصلاح رفتار مسوولان کشور در زمینه انجام تکالیف قانونی مربوط به مالیات بوده و سپس به دنبال ابزارهای قدرتمند دیگری همچون مالیات بر ارزشافزوده و نصب سامانههای فروشگاهی و مهمتر از همه آنها اجرای طرح جامع مالیاتی رفت. شاید بتوان اظهار کرد یکی از دلایل مهم در عدم تحقق هدف اصلی در اجرای مالیات بر ارزشافزوده را همان عدم شفافیت در رفتارهای بزرگان عالم سیاست و اقتصاد کشور تعریف کرد. دولت بابت اجرای مالیات بر ارزشافزوده به دنبال دو هدف بود؛ یکی شفافسازی فعالیتهای اقتصادی کشور و دیگری گسترش پایههای مالیاتی که مهمترین آن شفافسازی تمام فعالیتهای اقتصادی کشور است که اگر این قانون در سالهای اخیر به درستی اجرا میشد، بیتردید هماکنون شاهد شکوفایی در توسعه و سازندگی کشور میبودیم.
یکی دیگر از ابزارها در ایجاد شفافیت مالیاتی ملزم کردن بخش عمدهای از صاحبان مشاغل به استفاده از سامانههای فروشگاهی است که در صورت تحقق آن میزان فروش یا درآمد مودیان مشخص خواهد شد که البته بنا به ظواهر امر بسیاری از مودیان مالیاتی با وجود خریداری و نصب این سامانه، دریافتهای خود را خارج از آن انجام میدهند که به نظر میرسد سازمان امور مالیاتی در این خصوص نیاز به یک اهرم الزامآور قویتری دارد. مورد دیگر در ایجاد شفافیت مالیاتی اجرای تمام و کمال طرح پیشرفته جامع مالیاتی کشور است که یکی از طرحهای مهم ملی است و از کشورهای پیشرفتهای که این طرح را اجرا کردهاند، الگوبرداری شده است. طرح جامع مالیاتی برای اجرای موفقیتآمیز نیاز به آمادهسازی زیرساختها در سازمان امور مالیاتی و بسیاری دیگر از دستگاههای دولتی و اصلاح برخی از قوانین جاری کشور اعم از قانون تجارت و سایر قوانین بالادستی کشور دارد چراکه این طرح بسیاری از دستگاههای دولتی و غیر دولتی نظیر بانکها و گمرک را درگیر خواهد کرد و در صورت عدم بسترسازی مناسب بیم آن میرود که به سرنوشت طرح مالیات بر ارزشافزوده دچار شود.
وضعیت قوانین و سیستم مالیاتی کشور
هرچه سیستم مالیاتی پیشرفته، نظاممند و کارآمـدتر باشد در ارتقـای فرهنـگ مالیـاتی مـوثر خواهد بود. بسیاری از اقتصاددانان، فرهنگ مالیاتی را صرفا درجهای از پیشرفته بودن نظام مالیاتی تعریف میکنند، به این ترتیب که هر چه نظام مالیاتی کشور پیشرفته و نظاممند شود میتواند در ارتقای فرهنگ مالیاتی مردم مفید باشد. البته در این زمینه اقدامات مطلوب و خوبی انجام شده و اقدامات مهم دیگری نیز در حال انجام است.
برندینگ: اهمیت و ضرورت برندسازی درسازمانها بر هیچ کس پوشیده نیست. برندینگ یک امر اساسی، پایهای و ضروری است. این برندسازی است که ارزش باورنکردنی را برای شرکتها و سازمانها میآفریند.
متاسفانه سازمان امور مالیاتی کشور در این خصوص اقدامات موثر و مفیدی انجام نداده و سخت است گفته شود بخش اعظمی از کارکنان این سازمان از اینکه خود را در زیر پرچم و برند سازمان معرفی کنند اکراه داشته و دارند و بعضا برخی از امور ناپسند، موجب شده افراد در این خصوص و معرفی محل کار خود به دیگران، سکوت اختیار کنند. این در حالی است که یکی از دلایل وفاداری کارکنان به سازمان و انجام صادقانه وظایف سازمانی تصویر ذهنی مثبت نسبت به برند آن سازمان است که امروزه آگاهانه یا ناآگاهانه از این موضوع غفلت شده است.
اگر سازمان امور مالیاتی در جهت جبران این کاستی برآید و به دنبال ایجاد برند جذاب و قوی در ذهن کارکنان خود باشد مطمئنا قدم مهمی در جهت افزایش بهرهوری و سلامت سازمانی برداشته است. اگر هدف سازمان و اقدامات آن ناظر بر این باشد که کارکنان به آرم سازمان به عنوان یک پرستیژ و شخصیت نگاه کنند باید امیدوار بود سازمان به بسیاری از اهداف کلان خود از جمله ارتقای فرهنگ مالیاتی در آینده دست یابد.
از طرف دیگر برندینگ صرفا اختصاص به کارکنان ندارد بلکه باید به دنبال این بود که آرم سازمان امور مالیاتی در نزد مردم به عنوان یک نماد در جهت اعتلای کشور نگریسته شود.
آموزش قوانین مالیاتی به مردم در سطح گسترده
آگاهی دادن اطلاعات و قوانین مالیاتی به مردم به طور عام و مودیان مالیاتی به طور خاص روش موثری در تقویت تعامل مثبت مردم با کارکنان ادارات مالیاتی و انجام تکالیف قانونی توسط مودیان است. هر چه مردم نسبت به قوانین و مقررات مالیاتی آشنایی بیشتری داشته باشند علاوه بر آنکه در انجام تکایف خود بهتر عمل خواهند کرد به تبع آن احتمال اینکه در پرداخت مالیات عملکرد بهتری را شاهد باشیم افزایش خواهد یافت. به امید جامعهای که مردمان آن با شور و اشتیاق مالیات حقه خود را همچون خمس و زکات پرداخت کنند.
* نماینده سازمان امور مالیاتی در هیاتهای حل اختلاف مالیاتی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد