27 - 11 - 2024
بحران اعتماد در بورس
ایوب ترابی*
بورس ایران سالهاست که با مشکلات زیادی مواجه است و این مشکلات ناشی از نگرش منفی به بورس میباشد. هیاتمدیره شرکتهای بورسی اغلب از افراد خاص و مشخص تشکیل شدهاند و این مدیران بین شرکتها جابهجا میشوند. برای مثال مدیری که در حوزه پتروشیمی فعال است، پس از مدتی وارد حوزه مواد غذایی میشود. این امر به خودی خود مشکلساز است زیرا این هیاتها معمولا به سازمانهای خاص وابستهاند؛ سازمانهایی که ممکن است نتوانند دلسوزانه و تخصصی به منافع بلندمدت بورس توجه کنند و تنها به سود لحظهای توجه داشته باشند. اگر شرکت سرمایهگذار نگرشی کوتاهنظر و به دنبال رانت داشته باشد، در زمانهایی که شرکتها مجبور به اتخاذ تصمیمات سخت هستند، هیچ موفقیتی حاصل نمیشود چراکه مدیران تمایلی به اتخاذ تصمیمات چالشبرانگیز ندارند و بیشتر به حفظ موقعیت خود فکر میکنند. در حال حاضر صندوقهای سرمایهگذاری موفق در دنیا، سیستم بازرسی و گزارشگیری قوی دارند نه فقط بیزینس پلن قوی. صندوقهای سرمایهگذاری در کشور ما سیستم غلطی دارند و
به نظر میرسد بیشتر به سرمایهبرداری مشغول هستند تا سرمایهگذاری.
در حال حاضر شرکتهایی در بازار سرمایه وجود دارند که سالهاست با زیان انباشته مواجهاند اما هیچ اقدامی برای بستن این شرکتها انجام نمیشود و هیچ تصمیمی نیز برای حل مشکل زیانده بودن آنها صورت نمیگیرد. مدیران این شرکتها هم توانایی اتخاذ تصمیمات سخت را ندارند در حالی که یک مدیر ارشد باید توانایی اتخاذ تصمیمات بالقوه و سریع را داشته باشد. این وضعیت باعث میشود که شرکتها و کارآفرینان موفق نتوانند رشد کنند و در نتیجه، زیانها از جیب مردم پرداخت میشود. برای بهبود وضعیت بازار سرمایه، نیاز به اقدامات فوری وجود دارد. نخستین و مهمترین اقدام، جلب اعتماد عمومی است. اگر قصد داریم بازار سرمایه بهطور واقعی در کشور شکل بگیرد، باید شرایطی فراهم شود که مردم بتوانند پیشبینی دقیقتری از آینده سهام داشته باشند و سپس در آن سرمایهگذاری کنند.
دومین اقدام مهم، شفافسازی قوانین بورس است. دولت باید در مواقعی از صنعت حمایت کند و در مواقعی نیز اجازه دهد که صنایع ضعیف سقوط کنند. برای مثال، حمایت از صنعت خودروسازی که در حال حاضر با بحران روبهرو است باید با عقلانیت صورت گیرد تا سرمایه مردم برای تولیدات بیکیفیت هدر نرود. در مرحله بعدی، تشویق به پذیرش شرکتهای سودآور ضروری است. شرکتهای کوچک و موفق باید مورد حمایت قرار گیرند تا با نوآوریهای خود سرمایههای داخلی و خارجی را جذب کنند. سرمایهگذاری خارجی با وجود تحریمها همچنان ممکن است و میتواند در مناطق ویژه اقتصادی انجام شود. متاسفانه مسوولان این مناطق نهتنها مخالف سرمایهگذاری در این مناطق هستند بلکه با تصمیمات اشتباه، پتانسیل این مناطق را از بین بردهاند. اگر قوانین گمرکی در مناطق آزاد اصلاح شوند، وجوهی که ایرانیان به خارج از کشور منتقل میکنند، میتواند در داخل سرمایهگذاری شود. هر سیستم خوبی باید دارای مکانیسمی باشد که افراد و شرکتهای غلط را پاکسازی کند چراکه در صورتی که این افراد و شرکتها باقی بمانند، کل سیستم با مشکل مواجه میشود.
یک عامل دیگر در بهبود وضعیت بورس، تنوعبخشی به اقتصاد و حمایت از بخشهای غیرنفتی است. در حال حاضر، ۲۰شرکت اصلی جهان نفتی نیستند، پس با سرمایهگذاری مناسب در صنایع مختلف و استارتاپها میتوان درآمدهای کلان غیرنفتی کسب کرد. در کنار این اقدامات، باید شرایط کسبوکار بهبود یابد و به مسائلی مانند کاهش تعرفههای گمرکی، تقویت زیرساختها و تسهیل تجارت پرداخته شود. همچنین اصلاح سیاستهای پولی و مالی نیز در جهت بهبود بازار سرمایه ضروری است. به عنوان مثال در حال حاضر خرید و فروش ارز در صرافیها ممنوع است.
این سوال مطرح است که آیا صرافیها کار دیگری جز خرید و فروش ارز دارند؟
همزمان با اصلاح فرآیندها، لازم است از افراد با دانش و تجربه در بازار سرمایه استفاده شود و افرادی که کارنامه قوی و قابلدفاعی ندارند باید از بورس کنار گذاشته شوند. در نهایت برای حرکت به سوی اقتصادی آزاد و با موسسات قوی لازم است تعرفههای گمرکی کاهش یابد. در این شرایط مردم میتوانند کالاهایی که در بازار داخلی تامین نمیشود را وارد و کالاهای داخلی را نیز به خارج صادر کنند. همچنین حرکت به سمت بازار آزاد و اصلاح نظام مالی و بانکی میتواند به اصلاحات بلندمدت در بازار سرمایه کمک کند. نهایتا بازار سرمایه باید نه به دلیل تورم بلکه به دلیل سرمایهگذاری توانایی جذب نقدینگی را داشته باشد.
* تحلیلگر ارشد بازار سرمایه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد