27 - 10 - 2017
بدقولیهای وزیر و آسیبهای آموزشی
محمدرضا نیکنژاد- ۶ شهریورماه خبرگزاری خانه ملت نوشت: «وزیر آموزش و پرورش درباره زمان پرداخت معوقات بازنشستگان عنوان کرد: طی چند روز گذشته جلساتی با سازمان برنامه و بودجه داشتهایم و مطالباتی که اولویت اول را دارد، تنظیم کردهایم و امیدواریم وضعیت خزانه و درآمدی طوری باشد که تا قبل از شروع سال تحصیلی جدید بخشی از این معوقات را تامین کنیم. حدود هزار میلیارد تومان جمع کل معوقاتی است که اعم از حقالتدریسها و حقالزحمهها بوده اما به ترتیب اولویت آنها را پرداخت میکنیم.»۲۰ شهریورماه «سیدمحمد بطحایی در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره واریز سرانه مدارس اظهار داشت: اگر مشکلی برای خزانه ایجاد نشود و پرداختها را تامین کند، با سازمان برنامه و بودجه به توافق رسیدهایم تا بخشی از مطالبات را پرداخت کنیم. زمان پرداخت سرانه مدارس و مطالبات فرهنگیان دست خزانه است. به محض اینکه از خزانه دریافتی داشته باشیم، میتوانیم بخشی از مطالبات و سرانه را پرداخت کنیم. همچنین یکی دیگر از مشکلات فرهنگیان عدم پرداخت به موقع مطالبات همچون حقالزحمه امتحانات و حقالتدریس است که ماهها به تعویق میافتد. تمام این موارد به تامین خزانه دولت گره خورده است.»۲۸ شهریورماه «وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرگزاری فارس در پاسخ به این پرسش که حقالتدریس معوق فرهنگیان قرار بود تا پایان مردادماه پرداخت شود که این اتفاق رخ نداد، چه زمانی امکان پرداخت این معوقات خواهد بود، گفت: به شدت دنبال پرداخت این معوقات هستیم. بطحایی با امیدواری برای پرداخت هر چه زودتر این معوقات، خاطرنشان کرده بود: در تلاش هستیم از سوی خزانه برای پرداختی مشکلی رخ ندهد و بتوانیم پرداختهایی را تا قبل از مهرماه داشته باشیم. کل معوقات معلمان نزدیک به هزار میلیارد تومان است که حدود ۲۰۰ میلیارد حقالتدریس به معلمان بدهکار هستیم. در تلاش هستیم بخشی از این معوقات را تا پیش از مهرماه پرداخت کنیم و معلمان نگرانی نداشته باشند که از سال گذشته پرداختی نداشته باشیم.»۲۸ مهرماه «سیدمحمد بطحایی در گفتوگو با ایلنا، درباره برنامه وزارت آموزش و پرورش برای پرداخت بدهی حقالتدریسیها گفت: بخشی از بدهی وزارت آموزش و پرورش به حقالتدریسیها مربوط به سال تحصیلی قبل است یعنی ما از سال گذشته نیز به همکاران حقالتدریسیمان بدهکاریم. مراحل تخصیص پرداخت طی شده است تا بخشی از آن بدهیها پرداخت شود. همچنین دستور پرداخت به خزانه رفته و امیدوارم ظرف روزهای آینده با گشایشی که در خزانه ایجاد میشود، این تخصیص پرداخت شود. وزیر آموزش و پرورش در مورد تعداد معلم حقالتدریسی در کشور گفت: ما دو نوع معلم حقالتدریسی داریم؛ نوع اول، معلمان ثابتی هستند که کارشان تدریس حقالتدریسی است و نوع دوم، معلمانی که خارج از ساعتهای موظفی خود به تدریس میپردازند و ما حقالتدریس آنها را میپردازیم. در واقع مجموع تدریس این معلمان چیزی حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار ساعت در هفته میشود و اگر ما آن را به ساعت موظفی ۲۲ ساعت کار تقسیم کنیم، حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار معلم را شامل میشود.»
چهار مورد عنوانشده از اخبار مربوط به پرداخت حقالتدریسیها، تنها چند نمونه از قولهایی است که در یکی، دو ماه گذشته درباره بدهکاریهای آموزش و پرورش به مدرسهها و مطالبات فرهنگیان داده شده است. آن هم تنها از سوی وزیر و شوربختانه تا زمان نوشتن این یادداشت هنوز هم پرداختشان با اما و اگرهایی همراه است. گمانی نیست که این بدقولیها پیامدهای آسیبزای فراوانی در سطوح مختلف در پی خواهد داشت. نخستین و آسیبزاترین پیامد این گونه بدقولیها نارضایتی نیروهای درگیر با آموزش است. در روزگاری که گرفتاریهای مالی یکی از بزرگترین دشواریهای زندگی فردی و خانوادگی است، عقب افتادن دستمزدها افزون بر ایجاد بحرانهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، سرراست بر رضایت شغلی اثر منفی داشته و به آرامی از انگیزه برای کار و تلاش میکاهد. این گونه بدعهدیها از سوی فرادستان- با هر علت یا دلیلی- زمینه بیزاری و گریز از شغل معلمی را فراهم میکند که البته این وضع برای فرهنگیانی که دهههاست از میزان دستمزدشان ناراضی و معترضند، خطری جدیتر دارد و آسیبزاتر خواهد بود. آنهایی که معلمی کرده یا میکنند، خوب میدانند که آموزشگری، حرفهای سخت و فرساینده است، از این رو کسانی که تن به اضافهتدریس میدهند، از سر ناچاری و گرفتاریهای مالی و نیاز است. فشار کاری، گرفتاریهای مالی و عقب افتادن پیدرپی پرداخت حقالتدریسیها، زمینه را برای آموزش ناکارآمد و بیاثر فراهم میکند که شوربختانه دودش سرراست به چشم کشور میرود. بدقولیهای چند ماه گذشته درباره حقالتدریسها و پیامدهایش هنگامی نگرانکنندهتر میشود که به گفته وزیر یک میلیون و ۶۰۰ هزار ساعت تدریس بر عهده معلمان حقالتدریس است و این عدد نشاندهنده آن است که اگر نتوان رضایت معلمان حقالتدریس را فراهم کرد، بخش مهم و گستردهای از آموزش، آسیبهای جدی و جبرانناپذیری میبیند. نگارنده این روزها در مدرسهها شاهد بیانگیزگی، دلخوری، گلایه و حتی بددهنی از سر عصبانیت برخی از همکاران هستم. گرچه عقب افتادن پرداخت اضافهتدریسها برای معلمان شاغل و بازنشسته بسیار دشوار است اما این فشار برای معلمان آزاد و حقالتدریس چندین برابر و بسیار غیراخلاقی و غیرانسانی است. حقالتدریس در مورد این معلمان یعنی کل حقوق ناچیزشان و بدعهدی چندین ماهه در این زمینه یعنی نداشتن هیچ درآمدی برای آنان در این مدت که بیگمان فشارهای شدیدی بر آنان وارد میکند. اما دومین پیامد بدقولیهای پیاپی وزیر، آسیب رسیدن به جایگاه وزارت و مهمترین مدیر آموزشی کشور است. نخستین دلنگرانی سکاندار یک سازمان آن هم با مخاطبانی چندین میلیونی، باید اعتمادسازی میان خود و زیردستانش باشد؛ اعتمادی که به آرامی زمینه همدلی و همراهی بدنه را فراهم کرده و راه را برای پیشبرد برنامهها و سیاستهای مدیر فراهم میکند. شوربختانه گرفتاریهای فراوان آموزش و پرورش و عدم همراهی و پشتیبانی محکم دولت و حاکمیت از آن، این وزارتخانه را به نهادی وزیرکش تبدیل کرده است به گونهای که هر کسی با هر توانایی و انگیزهای که وزارت را میپذیرد، خراب میکند و پس از اندکزمانی زمینه ناکارآمدی و در نهایت گریز او را فراهم میکند. از این رو آیا تیم وزارتی کنونی با این بدقولیهای چندین باره میتوانند جایگاه رهبری و مدیریت آموزشی وزیر را در میان بدنه حفظ کرده و در ماههای نخست وزارت گامهای محکمی بردارند؟ آیا بدنهای که چنین رفتاری را از فرادستش میبیند، در سیاستها و برنامههای او همراه خواهد شد؟ امروز شکاف حلقه مدیریت آموزش و پرورش با بدنه به شدت فراخ و ژرف شده است. آیا چنین رفتارهای اعتمادسوزی میتواند کمکی به کم کردن این شکاف کند؟ شکافی که دودش به چشم نوآموزان و در نهایت کشور و ملت میرود. شوربختانه با این گونه رفتارها نهتنها بهسازی در آموزش که ضرورتی بیچون و چراست، آغاز نمیشود که بازگشت به عقب و بدتر شدن وضع را به همراه خواهد داشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد