13 - 02 - 2017
بلا تکلیفی خانه ژازه تباتبایی
گروه فرهنگ- شاید موزه شدن خانه هنرمندان کمترین کاری است که میتوان برای زنده ماندن یادشان انجام داد. در تاریخ هنر ایران اسمهایی وجود دارد که همه ما بر بزرگیشان اتفاق نظر داریم. نامهایی چون صادق هدایت، فروغ فرخزاد، جلال آل احمد و سیمین دانشور و... و گاهی با پیگیریها و برنامهریزیهای درست خانه این اسمهای بزرگ با تبدیل شدن به موزه حفظ شدهاند و گاهی نیز مورد بیتوجهی قرار گرفته و حتی تخریب شدهاند.
یکی از خانههایی که سالهاست زمزمه موزه شدنش به گوش میرسد خانه ژازه تباتبایی است. نهمین سالگرد درگذشتش هم رسید اما وضعیت پرونده خرید خانه او توسط شهرداری و تبدیل شدنش به موزه همچنان مبهم است و معلوم نیست چه زمانی میتوانیم شاهد گشایش موزه «شاعر زبالهها» باشیم.
یک سال پس از درگذشت ژازه و در مراسم بزرگداشت او، این موضوع مطرح شد که خانه این هنرمند بهدلیل اینکه یک موزه کامل است، قابلیت این را دارد که به موزهای برای نمایش و نگهداری آثارش تبدیل شود. شهرداری (و بهخصوص سازمان زیباسازی) که سالهاست در زمینه برگزاری دوسالانهها و سمپوزیومها و فراخوانهای هنری فعالیت خود را آغاز کرده، متولی خرید خانه شد تا بتوان مقدمات لازم را برای تبدیل خانه ژازه به موزه فراهم کرد.
سال گذشته مسوولان سازمان زیباسازی گفتند پرونده خرید خانه ژازه همچنان در این سازمان باز است و آنها تلاش میکنند بحث موزه به نتیجه برسد. بحث انحصار وراثت و حضور نداشتن خانواده ژازه در ایران از جمله مواردی بود که مسوولان این سازمان آنها را بهعنوان دلایل به تعویق افتادن راهاندازی موزه این هنرمند مطرح کردند.
آثار ژازه تباتبایی بهدلیل خلاقیت این هنرمند در خلق آنها جزو متفاوتترین آثار معاصر هستند. ژازه را «شاعر زبالهها» میدانند چون از مواد دورریختنی شاهکار خلق میکرد و نگاه متفاوتی به اشیای اطرافش داشت. با ادامه تعویق در تبدیل شدن خانه این هنرمند به موزه، مخاطبان و علاقهمندان به هنر معاصر از دیدن مجموعهای ارزشمند و زیبا محروم ماندهاند؛ مجموعهای که به دلیل متفاوت بودنش خریدارهای خصوصی هم دارد و معلوم نیست در نهایت سرنوشتش چه خواهد شد.
در حال حاضر فقط برخی آثار این هنرمند که در اختیار مجموعهداران یا گالریدارهاست، در نمایشگاههای گروهی بهنمایش درمیآید. ژازه در دورانی که گالریداری هنوز به رونق امروز نرسیده بود، به این موضوع توجه ویژهای داشت.
این در حالی است که پیش از این تجربه تلخی را چون تخریب خانه فروغ فرخزاد و بیتوجهی به خانه صادق هدایت را تجربه کردهایم. تقریبا اواسط پاییز بود که خبر تخریب خانه فروغ منتشر شد. هوشنگ گلمکانی که به صورت اتفاقی در جریان این موضوع قرار گرفته گفت: سالها در این خانه رفت و آمد داشتم و میدانم که این مکان، خانه قدیمی فروغ فرخزاد بوده است.
وی گفت: چند سال پیش متوجه شدم این خانه را فروختهاند و امروز به صورت اتفاقی وقتی از کنار خانه رد میشدم دیدم که آن را نهتنها تخریب کردهاند بلکه به جای آن ساختمان مسکونی دیگری در حال ساخت است. نمیدانم که قدمت این خانه چند سال بود اما از سال ۵۵ که با کاوه گلستان آشنا شدم حتی تا پس از مرگ فروغ میدانم که این خانه متعلق به او بوده است اما نمیدانم که کاوه تا چه سالی در این خانه مستقر بود.
حال خانه هدایت خوب نیست
حال خانه صادق هدایت هم زیاد خوب نیست. دیوارهای طبله کرده و ترکخورده حیاط خانه، ستونهای موریانهخورده، تنه درختان سربریده و تهمانده وسایل بازی یک مهد کودک که در حیاط به حال خود رها شدهاند، سنگریزههای ساختمان کناری که با ارتفاعی بلندتر از ساختمان خانه در حال ساخت است و گاهی اوقات تکههایی از سنگ به حیاط فراموششده خانه هدایت میریزد.
نقاشیهای کودکانه که هنوز سر و صدای کودکان کارمندان بیمارستان امیر اعلم را در گوشها زمزمه میکنند، همه نشان از بینشانی صاحب خانه دارند. این آخرین مشاهداتی است که از حال و روز این خانه در رسانهها منتشر شده است.
حتی خانه جلال و سیمین هم که بلافاصله بعد از مرگ سیمین توسط شهرداری خریداری شد و مرمت آن آغاز شد وضع بهتری ندارد. خانه سیمین دانشور و همسرش جلال آلاحمد در بنبست ارض، کوچه رهبری در محله دزاشیب شمیران قرار دارد؛ خانهای که جلال آن را در زمانی که سیمین دانشور برای تحصیل در آمریکا بود به دست خود ساخت. این خانه سالها محل گرد آمدن نویسندگان بسیاری بود و تا زمان مرگ جلال، محل زندگی جلال و سیمین بود. بعد از مرگ جلال هم سیمین دانشور به تنهایی در آن زندگی میکرد. این خانه بزرگ و زیبا با حیاط پر از درختان سرسبز و حوض آبیاش، با دیوارهای پر از عکس و نقاشی از جلال و سیمین بعد از مرگ سیمین دانشور، محل زندگی ویکتوریا دانشور (خواهر سیمین دانشور) و همسرش پرویز فرجام بوده است.
در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ این خانه از سوی شهرداری تهران خریداری و قرار شد این خانه به «خانه ادبیات» تبدیل شود. ولی آن طور که از خبرها و بهطور خاص از مصاحبه خواهرزاده جلال آل احمد با خبرگزاری مهر در هشتم تیرماه ۱۳۹۵ بر میآید، نه تنها این پروژه هنوز بعد از دو سال اجرا نشده، بلکه احتمال تخریب و تغییر کاربری بخشی از این خانه هم وجود دارد.
این پروژهها برای سازمان عریض و طویلی چون شهرداری پروژههای بزرگی نیستند! موزه شدن خانه این بزرگان و محافظت از آنها کار سختی نیست. اما بی توجهی به هنر و فرهنگ توسط مسوولان امری است که به آن عادت کردهایم! کاش مسوولان بدانند که این هنرمندان تا ابد در دل مردم جا دارند. کاش امروز که هنوز فرصت برای نگاه داشتن خانه و آثار ژازه تباتبایی وجود دارد کاری کنند، قبل اینکه برجی چند طبقه جایش را بگیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد