1 - 06 - 2024
به یاد استادی که همانند پدر بود
دکتر میرحسین موسوی*
* عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا
آشنایی من با زندهیاد استاد تقوی به سال ۱۳۸۰ بازمیگردد؛ زمانی که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بودم. در آن زمان به واسطه یکی از دوستان که درس اقتصاد کلان را با ایشان گذرانده بودند، با زندهیاد استاد تقوی آشنا شدم و در مورد مسائل روز صحبت میکردیم. بنده درس اقتصاد کلان را با استاد مشیری گذرانده بودم که منبع درس کتاب اقتصاد کلان رومر بود. با این وجود مرحوم تقوی بر این باور بود که این کتاب برای مقطع ارشد تحلیل درستی ارائه نمیدهد و بیشتر بر ریاضیات تاکید دارد و دانشجویان باید کتاب اقتصاد کلان برانسون را مطالعه کنند. در حقیقت استاد تقوی بدون هیچ چشمداشتی و اینکه آیا دانشجوی ایشان هستید یا خیر، راهنماییهای ارزندهای به دانشجویان میکردند.همین ویژگی شخصیتی ایشان موجب شده بود که شیفته شخصیت استاد شویم و هر چند در آن زمان، درسی با ایشان نداشتیم و استاد راهنمای دوره ما نبودند، هر مشکلی پیش میآمد، به ایشان مراجعه میکردیم و بدون هیچ چشمداشتی دانش خود را در اختیار ما قرار میدادند.سادهزیستی و احترام به همه افراد اولین چیزی بود که در ارتباط با ایشان به چشم میآمد. با وجود سطح علمی بسیار بالا و اشراف زیادی که در حوزه تخصصی خود داشتند، هرگز نگاه بالا به پایین نداشته و در واقع منیّت در وجود ایشان نبود. به هیچ عنوان پشت سر کسی صحبت نمیکردند. من از سال ۱۳۸۰ به طور مداوم با ایشان در ارتباط بودم و به شخصه علاوه بر علم اقتصاد درسهای اخلاقی بسیار زیادی از دکتر تقوی آموختم و هرگز خوبیهای ایشان را از یاد نخواهم برد.ایشان همیشه با دانشجویان در ارتباط بودند و سعی میکردند که مشکلات دانشجویان را حل کنند. یادم میآید زمانی که دانشجوی دوره دکتری و در آستانه ازدواج بودم، مشکل مالی داشتم. ایشان در آن زمان در پژوهشکده اقتصاد فعالیت داشتند، به من گفتند که درخصوص موضوعی پروپوزال آماده کنم تا ایشان آن را تصویب کنند. در شرایطی که هنوز طرح پژوهشی انجام نشده بود، استاد تقوی با مسوولیت خودشان، هزینه را به طور کامل پرداخت کردند. این نحوه برخورد نهتنها در مورد من، بلکه با همه دانشجویان چنین رفتاری داشتند و همانند پدر به شرایط دانشجویان حساس بودند. ایشان معتقد بودند که دانشجویان امانتهایی هستند که به دستشان سپرده شده است و سرمایه انسانی جامعه هستند و باید مراقب آنها بود.درخصوص شخصیت علمی زندهیاد استاد تقوی، اولین ویژگی ایشان تسلط بالا بر زبان و ادبیات فارسی بود که باعث میشد کتابهای ایشان برای همه اقشار جامعه روان و قابل فهم باشد و سختترین موضوعات اقتصاد که بخش زیادی ریاضیات داشت را به صورت کاملا شیوا مینوشتند. این توانایی را کمتر کسی دارد و اگر مفاهیم را به خوبی درک نکرده باشید، نمیتوانید چنین تواناییای داشته باشید. علاوه بر این، به موضوعات بینرشتهای نیز علاقه زیادی داشتند و مسائل اجتماعی را با اقتصاد در هم میآمیختند.یکی از ارزشمندترین کارهای ایشان ترجمه منابع اصلی اقتصاد بود. یک بار از ایشان پرسیدم چرا این کتابها را که از سطح دکتری نیز بالاتر هستند، ترجمه میکنید؟ ایشان پاسخ دادند، میخواهم ترس دانشجویان از خواندن این کتابها ریخته شود. برای مثال، ترس از خواندن کتاب اقتصاد کلان رومر توسط دکتر تقوی از بین رفت و پس از ترجمه ایشان مطالعه این کتاب در دوره دکتری باب شد. در حوزه تجارت بینالملل و مالیه بینالملل نیز به همین ترتیب بود. در حال حاضر پایه بسیاری از پایاننامههای دوره ارشد و دکتری بر ترجمههای ایشان بنا شده و این خدمتی بهیادماندنی است.تلاش دکتر تقوی برای یافتن معادلهای مناسب برای اصطلاحات اقتصادی و به وجود آوردن دایرهالمعارف تخصصی اقتصاد نیز بسیار ارزشمند بود.موضوعی که درخصوص فعالیتهای مرحوم تقوی باید توجه داشت این است که نهتنها ایشان به هیچ عنوان مسائل مالی برایشان مطرح نبود بلکه بسیار از کتابها را با هزینه شخصی خود چاپ و به دانشجویان و کتابخانهها اهدا میکردند. در حقیقت بخشی از توسعه دانش اقتصادی در ایران مدیون فعالیتهای زندهیاد استاد تقوی است.مرحوم دکتر تقوی همیشه تاکید داشتند که باید دو شاخه اقتصاد به صورت همزمان مورد توجه قرار بگیرد؛ یک نگرش، رویکرد مهندسی به اقتصاد است، بر اساس این رویکرد باید تلاش کرد به کمک ابزارهای مختلف، مسائل اقتصادی را پیشبینی و سازماندهی کرد. در حقیقت در این رویکرد تمرکز بر استفاده از ابزارهای ریاضی و نگرش انتزاعی به اقتصاد است. هرچند به این رویکرد و بهرهگیری گسترده از ریاضیات، انتقادات زیادی مطرح میشود اما استاد تقوی این موضوع را منفی نمیدیدند بلکه معتقد بودند که باید از این ابزارها برای تبیین اهداف استفاده کنیم. شاخه دوم مدنظر استاد تقوی در علم اقتصاد این بود که در کنار نگرش مهندسی به اقتصاد، نباید نگرش اخلاقی به اقتصاد را فراموش کرد. هدف اصلی و اخلاقی علم اقتصاد رسیدن به رفاه است. در واقع، ایشان عقیده داشتند که باید از پیشبینیپذیری علم اقتصاد در جهت رسیدن به حداکثر رفاه در جامعه استفاده کرد و این دو نگاه تقدم و تاخر ندارند و باید همزمان آنها را پیش برد.هرگز این جمله ایشان را فراموش نمیکنم که میگفتند اگر رشد اقتصادی به بهبود توزیع درآمد در جامعه منتج نشود، آن اقتصاد توسعه یافته نیست. همیشه از برنامههای شعارزده گلایه داشتند و میگفتند برنامه باید در چارچوب علم نوشته شود، نه شعار. دکتر تقوی همیشه از این موضوع ناراحت بودند که تصمیمات اقتصادی، نه توسط متخصصان بلکه توسط افرادی گرفته میشوند که فاقد دانش کافی در این زمینه هستند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد