14 - 12 - 2022
بیانات آیتالله العظمی وحید خراسانی (مدظله) درباره ساحت قدسی رسول خدا (ص)
بحث ما در این آیات به اینجا رسید: لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ… ولکن نکتهای که مهم است، این است که ولو مفصل بحث شد در این دو سه آیه اما حق مطلب ادا نشد و نخواهد شد. آنچه باید توجه شود این است که در این سوره که قلب قرآن است، خدا کاری کرده که با هیچ پیغمبری نکرده؛
اولا: یک آیه فقط در اسم او نازل کرده: یس. خود این یک آیه شدنش عقل کمّل را متحیر میکند، بعد هم انتخاب کرده این اسم را.
در قرآن اسمایی برای آن حضرت است؛ اسم زمینی: محمد. آن اسم را هم وقتی ذکر کرده باز توأم کرده با یک مقامی که کلی منحصر بهفرد است. «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛ اسم آسمانی را ذکر کرده – این نکتهها را باید اهل نظر کار کنند- آن اسم آسمانی را هم وقتی بیان کرده… نکته مهم این است که اسم عیسی را آورده و مسیح را مقدمه کرده؛ عیسی بن مریم کلمهالله، روحالله، با آن همه مقام: محیی موتی، مبرء اکمه و ابرص، ولی در عین حال منصبش این است: إنّی مبّشر… إنّی مبّشر، مورد بشارت چیست؟ بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ. این سیر بحث نشان میدهد که مقام مقامی است که نه عقلی قدرت درک دارد، نه احدی از جن و انس و ملک میتواند بفهمد.
اما خدا چه فرموده؟ مطالبی است که ذات قدوس حق در وصف او گفته، فقط به یک کلمه اکتفا میکنیم. یک سوره نازل کرده به اسم سوره شمس، یک سوره نازل کرده به اسم سوره ضحی؛ و مهم این است که در یک سوره قسم خورده به خود آن خورشید و به ضحی و نوری که از او در عالم پخش شده، باز در یک سوره دیگر بالنسبه به نوری که از او منتشر شده، قسم مستقلی یاد کرده.
بنابراین حجت خدا فرمود: تاویل آیه این است: قسم به آفتابی که احمد مصطفی است، اوست آفتاب منظومه ملکوت و ضحای او دینی است که از او در عالم منتشر شده. حالا خود او چه گوهری است، ضحای او که باز در آن سوره دیگر فرموده: والضحی، آن ضحی چه ضحایی است، باید رجوع کرد به کلمات آن کسی که وجود تنزیلی او[یعنی امیرالمومنین علیه السلام] است. قسمتی از آن کلمات[او] – چون همان طوری که ابن ابی الحدید تا حدی که فهمید- دون کلام خالق است و فوق کلام مخلوق، لذا نمیشود ترجمه کرد. ترجمه قاصر است، متن روایت که اهل دقت این را درک کنند، آن هم نهج البلاغه.
منصب آخر: وشهیدک یومالدین؛ او کسی است که شاهد تو است روز قیامت. روز قیامت که میشود به حکم قرآن: لَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ، هم از مرسل سوال میشود، هم از مرسل الیه. از امم سوال [میشود]، از رسل هم سوال. آن روز استثنابردار نیست. وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ. اول کسی که مسوول است خود پیغمبر خاتم است. سوال میشود: هل بلّغت؟ آیا تبلیغ کردی آن تبلیغی که اعلان حق است به حق؟ میگوید: بلی! خطاب میآید: شاهد تو کیست؟ کیست که این جور قدرت حرف زدن آن روز داشته باشد؟ جوابش این است: شاهد من تویی. خدا شهادت میدهد. بعد میآورند ابراهیم خلیل را: هل بلغت؟ میگوید: نعم! شاهد تو کیست؟ شاهد من پیغمبر خاتم است. او را به شهادت میطلبند برای ابراهیم. خودش نمیآید، دو نفر را میفرستد: یکی امیرالمومنین، یکی جعفر طیار. این دو تا به نیابت او شهادت میدهند بر رسالت ابراهیم. نوح آورده میشود، موسی، عیسی، همه انبیا. شاهد از آنها میخواهند، منحصرا شاهد اوست. این است: وشهیدک یومالدین. این در نهجالبلاغه.
اما در قرآن: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا ، وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِیرًا. دیگر به بقیه کلمات آن حضرت نمیرسیم. مساله این است: خلقت [رسولالله] اولش چه بوده، بعد ولادت چگونه بوده، بعد رضاع چه جور بوده، بعد بعثت چه جور بوده، بعد وفات چه جور بوده، هر یک قیامتی است. خلقالله محمدا من نور عظمته. دیگر اینجا کُمِیت اولین و آخرین لنگ است. مبدا خلقت، نور عظمت خدا. کی خلق شده؟ تا عالم خلق شده چقدر فاصله بوده؟ «اول ما خلق» او است، آن هم مبدا خلقت این. بعد اهل بیت او از نور او. بعد بقیه انوار از نور اهل بیت او. سیر مساله این است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد