26 - 11 - 2024
تاخت و تاز بورس
گروه بورس- بازار سرمایه در روز دوشنبه با موجی از اخبار و رویدادهای مثبت مواجه شد که رشد قابلتوجهی را در شاخصها و ارزش معاملات به همراه داشت. این تحولات، با تاثیر مستقیم بر تقویت اعتماد سرمایهگذاران، منجر به ورود نقدینگی قابلتوجهی به بازار شد. شاخص کل بورس با افزایش 15/2درصدی به سطح 2331201واحد رسید و شاخص هموزن نیز با رشد 93/1درصدی به عدد 706/741واحد دست یافت. اخبار منتشر شده در روزهای اخیر، بهویژه در حوزه سیاسی و اقتصادی، نقش قابلتوجهی در تحولات بازار ایفا کردند. اعلام آغاز مجدد مذاکرات سیاسی پس از دو سال، آرامش نسبی در فضای بینالمللی و اخبار مرتبط با نرخ دلار نیما از جمله مواردی بودند که فضای مثبتی را در بازار ایجاد کردند. گزارشهای ماهانه شرکتها نشان داد که بسیاری از صنایع از جمله خودرویی، فلزات اساسی، پتروشیمی و بانکی عملکردی فراتر از انتظارات داشتهاند. تحولات مثبت سیاسی از جمله احتمال آغاز مذاکرات جدید و کاهش تنشهای منطقهای نیز تاثیر روانی مثبتی بر سرمایهگذاران گذاشت. این اخبار در کنار انتشار گزارشهایی مبنی بر منطقی شدن نرخ دلار نیما و زمزمههای کاهش نرخ بهره باعث شد که جریان نقدینگی به بازار تقویت شود.
چه خبر از آمار و ارقام؟
روز گذشته، بازار سرمایه با ارزش کل معاملات سهام، بدهی و صندوقها به رقم 17هزار و 927میلیارد تومان دست یافت. از این مقدار، ارزش معاملات سهام و حقتقدم 9هزار و 340میلیارد تومان بود و صندوقهای سهامی نیز 2هزار و 37میلیارد تومان از این مقدار را به خود اختصاص دادند. این ارقام نشاندهنده حجم بالای نقدینگی و توجه سرمایهگذاران به این بخشهاست.
در بررسی روند ورود پول حقیقی، شاهد ورود 2هزار و 200میلیارد تومان به بازار بودیم که بیشترین تمرکز آن بر سهام و حقتقدم بود. این جریان ورودی از اعتماد بالای سرمایهگذاران حقیقی به روند صعودی بازار حکایت دارد. از سوی دیگر، سرانه خرید حقیقیها نسبت به فروش نیز برتری قابلتوجهی داشت که نشاندهنده تمایل بیشتر این گروه برای افزایش داراییهای خود است.
بررسی جزئیتر معاملات نشان میدهد که 96درصد از نمادهای سهام و حقتقدم در محدوده مثبت معامله شدند که این امر نمایانگر برتری تقاضا در بازار بود، همچنین پنج نماد برتر سفارش خرید سهام و حقتقدم، جمعا ارزشی معادل 2هزار و 428میلیارد تومان داشتند که در مقابل ارزش سفارش فروش تنها 219میلیارد تومان بود. این اختلاف نشاندهنده تقاضای بالا برای خرید در نمادهای پرتقاضای بازار است.
از نظر مشارکت، حقیقیها 6/46درصد از خرید بازار را به خود اختصاص دادند در حالی که حقوقیها سهم 3/53درصدی داشتند اما در سمت فروش، حقوقیها 60درصد از معاملات فروش را انجام دادند و باقیمانده به حقیقیها تعلق داشت. این دادهها نشان میدهد که جریان ورود پول حقیقی به بازار به طور قابلتوجهی افزایش یافته و حقوقیها در تلاش برای عرضه و استفاده از فرصتهای فروش بودند.
ارزش معاملات خرد نیز به 9340میلیارد تومان رسید که از رونق معاملات و افزایش تقاضا در بازار حکایت دارد. این روند صعودی نشاندهنده بازگشت اعتماد به بازار و حرکت سرمایهگذاران به سمت سهام و داراییهای با ریسک بیشتر است.
ورود نقدینگی و نقش کدهای غیرحرفهای
یکی از نکات برجسته معاملات روز دوشنبه، ورود گسترده نقدینگی جدید به بازار بود. براساس بررسیها، بخش قابلتوجهی از این نقدینگی از سوی کدهای معاملاتی غیرحرفهای وارد بازار شد در حالی که بسیاری از سرمایهگذاران باسابقه همچنان در حال ارزیابی شرایط و مدیریت ریسکها هستند. این موضوع نشان میدهد که اعتماد عمومی به بازار بهبود یافته و سرمایهگذاران خرد نیز به روند مثبت بازار اطمینان پیدا کردهاند.
عملکرد صنایع و نمادهای شاخصساز
در معاملات روز دوشنبه، صنایع بزرگی همچون خودرویی، بانکی، پتروشیمی و فلزات اساسی بیشترین توجه را به خود جلب کردند. نمادهای شاخصساز با تقاضای قابلتوجهی مواجه شدند و در بسیاری از موارد صف خرید تشکیل دادند. افزایش تقاضا در این نمادها نشاندهنده بازگشت اعتماد به بازار و بهبود چشمانداز سرمایهگذاری در این صنایع است.
علاوه بر این، گزارشهای ماهانه منتشر شده توسط شرکتها، حاکی از بهبود عملکرد در بسیاری از صنایع بود. برخی شرکتها از نظر حجم و ارزش فروش به رکوردهای جدیدی دست یافتند و این موضوع باعث تقویت تحلیلهای مثبت نسبت به آینده بازار شد.
نقش عوامل بنیادی در تقویت بازار
رشد اخیر بازار سرمایه بر پایه عواملی بنیادی شکل گرفته است. گزارشهای مالی مثبت شرکتها، افزایش نرخ فروش در برخی صنایع و بهبود شرایط کلان اقتصادی از جمله دلایل اصلی این رشد بودهاند. تحلیلگران معتقدند که این روند در صورت تداوم انتشار اخبار مثبت و کاهش ریسکهای سیاسی و اقتصادی میتواند در میانمدت نیز ادامه یابد.
علاوه بر این، منطقی شدن نرخ دلار نیما و تلاشهای دولت برای کنترل تورم و کاهش نرخ بهره، نقش مهمی در جذابتر شدن بازار سرمایه ایفا کرده است. این اقدامات به کاهش فشارهای تورمی کمک کرده و شرایط مناسبی را برای رشد بازار فراهم آوردهاند.
چشمانداز آینده بازار
بازار سرمایه اکنون در موقعیتی قرار دارد که اخبار مثبت و تحولات اقتصادی میتوانند روند صعودی آن را تقویت کنند. با این حال، حفظ تعادل در معاملات و مدیریت عرضههای احتمالی برای جلوگیری از ایجاد هیجانات کاذب، از اهمیت بالایی برخوردار است. تحلیلگران تاکید دارند که رشد بازار باید مبتنی بر عوامل بنیادی باشد تا از پایداری بیشتری برخوردار شود. هرگونه رشد بدون پشتوانه میتواند در آینده به اصلاحهای شدید منجر شود اما در حال حاضر شرایط برای ادامه روند صعودی بازار مناسب به نظر میرسد.
بازار سرمایه در روزهای اخیر با تغییرات مثبت و تحولات جدیدی همراه بوده که امیدواری سرمایهگذاران به بازگشت تعادل و رونق را افزایش داده است. در این میان، موضوع دامنه نوسان و تاثیر آن بر رفتار بازار، دوباره به یکی از بحثهای داغ فعالان تبدیل شده است. با وجود فشارها برای افزایش دامنه نوسان، تحلیلگران معتقدند که شرایط فعلی نیازمند تصمیمگیری دقیق و صبوری برای تقویت پایههای بازار است.
دامنه نوسان؛ ابزاری برای کنترل هیجانات
دامنه نوسان 3درصدی که هماکنون در بازار اعمال میشود، با وجود کند کردن سرعت تغییرات، مزایای قابلتوجهی دارد. این محدودیت، از شتاب بیش از حد بازار و ایجاد نوسانات شدید جلوگیری میکند و امکان جذب جریان نقدینگی جدید را فراهم میسازد. در شرایطی که هنوز ریسکهای سیاسی بهطور کامل برطرف نشده و بازار در معرض تغییرات غیرقابل پیشبینی قرار دارد، این دامنه نوسان به نوعی نقش ضربهگیر را ایفا میکند.
یکی از مزیتهای کلیدی این دامنه، کاهش سرعت تحولات قیمتی است که به سرمایهگذاران اجازه میدهد با اطمینان بیشتری وارد معاملات شوند. بهعلاوه، این ابزار به حفظ تعادل و جلوگیری از افتهای ناگهانی بازار کمک میکند، بهویژه در شرایطی که بسیاری از سرمایهگذاران حقوقی و حقیقی همچنان با تردید به بازار نگاه میکنند.
ضرورت تقویت جریان نقدینگی
یکی از مهمترین عوامل رشد پایدار بازار سرمایه، تقویت جریان ورود پول جدید است. بررسیها نشان میدهد که بخش عمدهای از سرمایهگذاران حرفهای هنوز با احتیاط وارد بازار میشوند بنابراین حفظ دامنه نوسان فعلی و ایجاد ثبات نسبی، به جذب نقدینگی جدید و بازگشت اعتماد عمومی کمک میکند.
در حال حاضر بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ و حقوقیها به جای بهرهبرداری از فرصتهای موجود در بازار، با رفتار محافظهکارانه و تمرکز بر صفهای خرید و فروش عمل میکنند. این رفتار، نشاندهنده نیاز به اصلاح فرهنگ سرمایهگذاری و تمرکز بیشتر بر تحلیل بنیادی به جای حرکتهای هیجانی است.
چالشهای توسعه اقتصادی و نقش بازار سرمایه
یکی از موضوعات کلیدی که در روزهای اخیر مطرح شده، محدودیت سیستم بانکی در ارائه تسهیلات به شرکتهای بزرگ برای اجرای پروژههای توسعهای است. به دلیل مشکلات مالی و کسریهای بودجه، بانکها دیگر توان تامین مالی پروژههای بزرگ را ندارند و شرکتها به دو گزینه اصلی محدود شدهاند: تامین منابع از طریق بازار سرمایه یا استفاده از سودهای ذخیره شده در شرکتها.
در این میان، تقسیم سود حداکثری شرکتها که اغلب تحت فشار صندوقهای بازنشستگی و سیاستهای دولتی انجام میشود، یکی از موانع اصلی اجرای طرحهای توسعهای است. این روند باعث شده است که بسیاری از شرکتها منابع کافی برای افزایش سرمایه و اجرای پروژههای توسعهای نداشته باشند.
اهمیت هماهنگی سیاستهای اقتصادی
برای تقویت بازار سرمایه و ایجاد شرایط مطلوب برای سرمایهگذاری، نیاز به هماهنگی میان سیاستهای کلان اقتصادی و تصمیمات بازار سرمایه احساس میشود. کاهش نرخ بهره و ایجاد ثبات در سیاستهای ارزی از جمله اقداماتی است که میتواند تاثیر مثبتی بر بازار داشته باشد. به علاوه، کاهش فشارهای مالی بر شرکتها و تسهیل شرایط تامین مالی، زمینهساز رشد پایدار اقتصادی خواهد بود.
بحران استهلاک داراییها
در دهههای اخیر، روند استهلاک داراییها در صنایع و شرکتهای بزرگ کشور از میزان سرمایهگذاریهای جدید پیشی گرفته است. این مساله نهتنها باعث کاهش توان رقابتی این شرکتها در بازار داخلی و خارجی شده بلکه ظرفیت آنها برای اجرای پروژههای توسعهای و افزایش بهرهوری را بهشدت محدود کرده است. شرایط کنونی اقتصاد ایران، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند تغییرات ساختاری و اتخاذ رویکردهای جدید در سیاستهای اقتصادی و مالی است.
شکاف میان استهلاک و سرمایهگذاری
سالهاست که صنایع بزرگ کشور از عدم تعادل میان استهلاک داراییها و سرمایهگذاریهای جدید رنج میبرند. بسیاری از شرکتها به دلیل محدودیت منابع، تنها قادر به تامین نیازهای جاری خود هستند و اجرای طرحهای توسعهای به حاشیه رانده شده است. این وضعیت باعث شده که نهتنها فرصتهای رشد از دست برود بلکه کارایی و بهرهوری داراییهای موجود نیز کاهش یابد. در این میان، سیاستهای تقسیم سود بالا، یکی از عوامل اصلی کاهش توان مالی شرکتها برای سرمایهگذاری مجدد بوده است.
راهکارهای پیشنهادی
یکی از مهمترین راهکارهایی که کارشناسان اقتصادی برای حل این بحران پیشنهاد میکنند، کاهش سیاستهای تقسیم سود و تخصیص سود انباشته به پروژههای توسعهای است. در این رویکرد، شرکتها میتوانند سود خود را برای افزایش سرمایه استفاده کنند و از معافیتهای مالیاتی نیز بهرهمند شوند. این اقدام نهتنها منابع مالی موردنیاز برای سرمایهگذاری را تامین میکند بلکه به شرکتها امکان میدهد با اطمینان بیشتری برنامههای بلندمدت خود را اجرا کنند.
با این حال اجرای این سیاست نیازمند حمایتهای دولتی و اصلاح قوانین مرتبط است. دولت و نهادهای نظارتی باید به شرکتها انگیزه کافی برای نگهداشتن سود در داخل سازمان بدهند و در عین حال از سهامداران بخواهند که با چشمانداز بلندمدت به بازار نگاه کنند.
مسیری به سوی واقعیسازی:یکی دیگر از پیشنهادات مطرح شده، تجدید ارزیابی داراییهای شرکتهاست. بسیاری از شرکتها در حال حاضر داراییهایی دارند که ارزش واقعی آنها در صورتهای مالی منعکس نشده است. این داراییها میتوانند بهعنوان پشتوانهای برای تامین مالی و جذب سرمایهگذاران جدید عمل کنند.
تجدید ارزیابی داراییها نهتنها به شرکتها اجازه میدهد که ارزش واقعی داراییهای خود را منعکس کنند بلکه میتواند منابع مالی بیشتری را از طریق استهلاک واقعی و کاهش فشار بر تقسیم سود فراهم کند. به این ترتیب شرکتها میتوانند بخشی از منابع مالی خود را برای سرمایهگذاریهای جدید و توسعه زیرساختها اختصاص دهند.
لزوم همکاری دولت و سازمان بورس: اجرای موفق این پیشنهادات نیازمند همکاری نزدیک میان دولت، سازمان بورس و شرکتهاست. سازمان بورس بهعنوان نهاد نظارتی، میتواند نقش کلیدی در تدوین و اجرای سیاستهای مرتبط با کاهش تقسیم سود و تجدید ارزیابی داراییها ایفا کند. از سوی دیگر، وزارت اقتصاد باید با ارائه تسهیلات مالیاتی و حمایتهای قانونی، مسیر اجرای این تغییرات را هموار کند.
یکی دیگر از عوامل موثر در موفقیت این برنامهها، آگاهیبخشی به سهامداران و ترغیب آنها به پذیرش رویکردهای بلندمدت است. برای این منظور، نهادهای نظارتی باید با ارائه گزارشهای شفاف و دقیق، سهامداران را از مزایای این سیاستها مطلع کنند و اعتماد آنها را جلب کنند.
ضرورت نگاه به پروژههای بزرگ: یکی از نکات قابلتوجه در پیشنهادات اخیر کارشناسان اقتصادی، تاکید بر تمرکز منابع مالی بر پروژههای بزرگ ملی نظیر پالایشگاهها، نیروگاهها و صنایع پتروشیمی است. این پروژهها به دلیل ابعاد وسیع و تاثیرگذاری بالا میتوانند نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور ایفا و فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کنند.
اجرای این پروژهها نیازمند سرمایهگذاریهای کلان است که با توجه به محدودیتهای منابع بانکی باید از طریق جذب سرمایهگذاران خصوصی و استفاده از منابع داخلی شرکتها تامین شود. برای این منظور، اصلاح ساختار مالی شرکتها و بهبود شفافیت در گزارشدهی آنها ضروری است.
چالشهای پیشرو و ضرورت تغییر نگرش
با وجود مزایای مطرح شده، اجرای این سیاستها با چالشهایی نیز همراه است. یکی از مهمترین این چالشها، مقاومت برخی سهامداران در برابر کاهش تقسیم سود و تاخیر در دریافت بازدهی سرمایه است. از سوی دیگر، تغییر نگرش در میان مدیران شرکتها و تصمیمگیران اقتصادی نیز زمانبر است و نیازمند برنامهریزی و آموزشهای مستمر است.
علاوه بر این باید به این نکته توجه داشت که تجدید ارزیابی داراییها و کاهش سیاست تقسیم سود، تنها در صورتی میتواند موثر باشد که همراه با اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و اقتصادی کشور باشد. این اصلاحات شامل کاهش وابستگی شرکتها به وامهای بانکی و توسعه ابزارهای مالی جدید برای جذب سرمایهگذاران است.
گامی به سوی تحول اقتصادی
در شرایط کنونی، اقتصاد ایران نیازمند تغییرات بنیادی در سیاستهای مالی و اقتصادی است. کاهش تقسیم سود، تجدید ارزیابی داراییها و تمرکز بر پروژههای بزرگ ملی، میتواند نقشی کلیدی در تقویت زیرساختهای اقتصادی و افزایش بهرهوری شرکتها ایفا کند.
برای تحقق این اهداف، همکاری نزدیک میان دولت، سازمان بورس و شرکتها ضروری است. سهامداران و سرمایهگذاران باید با درک اهمیت این تغییرات از رویکردهای بلندمدت حمایت کنند و به شرکتها اجازه دهند که منابع مالی خود را برای سرمایهگذاریهای جدید اختصاص دهند.
این تغییرات، هرچند دشوار، میتوانند بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ اقتصادی کشور ثبت شوند و زمینهساز رشد پایدار و توسعه اقتصادی باشند. اکنون زمان آن رسیده که با همفکری و همکاری همه ذینفعان، گامهای موثری برای آیندهای روشنتر برداشته شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد