3 - 09 - 2022
تبعات عدم انصراف از دریافت یارانه در سیاستگذاری
عدم توفیق دولت در متقاعد ساختن بخش قابل قبولی از جامعه جهت انصراف از دریافت یارانه احتمالا تبعات نامطلوبی برای سیاستگذاری اقتصادی به دنبال خواهد داشت. این تبعات منحصر به بار مالی پرداخت یارانه نخواهد بود بلکه دولت را در اجرای دیگر سیاستهای اقتصادی اصلاحی دچار تردید خواهد کرد و از عزم دولت در این زمینه خواهد کاست.
ناکامی اول موجب میشود تا گامهای بعدی دولت در افزایش قیمت حاملهای انرژی، یکسانسازی نرخ ارز و حذف کنترلهای قیمتی و… با دشواری بیشتری روبهرو گردد که شاهد این مساله نیز رشد اندک قیمت بنزین است. اگرچه دولت این رشد اندک را به ملاحظه تورمزایی از اقتصاد پیوند زده اما نمیتوان انکار کرد که هراس از فشارهای اجتماعی در پایین آوردن این نرخ موثر بوده است. به عنوان مثال اگر دولت سیاست یکسانسازی نرخ ارز یا افزایش قیمت بنزین را زودتر انجام میداد بهتر بود چراکه راه برای اجرای موفقیتآمیز سیاستهای دیگر هموار میشد.
یکی از مهمترین یافتههای علم اقتصاد پس از فروپاشی بلوک شرق این بود که سیاستهای اصلاح ساختار به چه شکل در این کشورها اجرا شود؟ آیا کافی است تا یکباره اصلاحات صورت پذیرد یا باید پذیرفت تا این سیاستها گام به گام به اجرا درآید؟ نکته مهم دیگری که تجربه اصلاحات اقتصادی به اقتصاددانان آموخت، بررسی توالی و ترتیب اجرای سیاستهای اقتصادی است. مقصود این است که اول کدام سیاست اصلاحی اجرا شود و سپس نوبت به کدام سیاست برسد. دلیل اهمیت این مساله آن است که به تجربه دیده شده که اجرای برخی سیاستها میتواند تسهیلکننده یا دشوارکننده اجرای سیاستهای بعدی باشد. اگر یک سیاست بتواند به آسانی به اجرا درآید یک تجربه موفقیت ایجاد میکند و هراس از تبعات احیانا ناگوار سیاستهای اصلاح ساختار را مرتفع خواهد کرد مضاف بر اینکه برندگان از اجرای سیاست اصلاحی اول در زمره مدافعین سیاستهای اصلاحی قرار میگیرند و توان سیاسی دولت مضاعف میگردد اما اگر سیاست اول مخالفتهای زیادی را برانگیزد و افرادی که از انجام سیاستهای جدید متضرر میشوند را متحد سازد، پیشبرد سیاستهای اصلاحی جدید در عرصه اقتصاد دشوار میگردد.
گاه یک شکست در اجرای یک سیاست موجب میشود تا چنان حجمی از مخالفتهای سیاسی به وجود آید که دولتها اراده سیاسی لازم برای مقابله با مخالفتها را از دست دهند.
متاسفانه تبعات ناکامی مذکور منحصر به عرصه سیاستگذاری اقتصادی نخواهد ماند بلکه موازنه سیاسی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد و تبعات این امر خود در سیاستگذاری اقتصادی بعدی موثر واقع میشود. مفهومی که در اقتصاد سیاسی اخیرا رواج یافته، مفهوم «سرمایه سیاسی» است. به نظر میرسد که دولت بیدقت و بدون تامل سرمایه سیاسی خود را صرف پروژههای کم اهمیتی نظیر توزیع سبد کالا و انصراف یارانه نمود درحالی که اگر این تلاش مصروف کار مهمتری چون افزایش قیمت حاملهای انرژی میشد برای دولت بهتر بود.
دولت بهتر بود به جای فشار در جهت کاهش هزینه (یعنی ترغیب مردم به انصراف از دریافت یارانه) روی افزایش درآمد خود تمرکز میکرد چراکه در سطح دولت کاهش هزینه همواره سختتر از افزایش درآمد است و با مقاومتهای سیاسی بخشهای مختلف روبهرو میشود اما در سطح فردی کاهش هزینه سادهتر از افزایش درآمد است.
Ali_sarzaeem@yahoo. Com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد