5 - 06 - 2024
تجربه من از نامزد شدن در انتخابات ریاستجمهوری
علی فراستی*
چند بیتی از شعر میرزاده عشقی با عنوان «درد وطن» همواره سرلوحه تلاش من برای سرافرازی ایران بوده است، آنجا که میگوید:
ز اظهار درد، درد مداوا نمیشود
شیرین، دهان به گفتن حلوا نمیشود
درمان نما، نه درد که با پا زمین زدن
این بستری، ز بستر خود پا نمیشود
کم گو که «کاوه کیست؟» تو خود فکر خود نما
با نام مرده، مملکت احیا نمیشود
در شهریورماه 1375 که مشغول نگارش رساله دکترای خود در فرانسه بودم تصمیم گرفتم بهعنوان یک دگراندیش در هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران شرکت کنم. بدین منظور برخلاف نظر بسیاری از دلواپسان خارجهنشین با پرواز ایرانایر در روز سوم اسفند 1375 با اعلام قبلی از طریق رسانههای فارسیزبان به فرودگاه مهرآباد وارد شدم.
اهداف تصمیم من چند وجهی بود: یکی از آن اهداف، رساندن پیامی به ملت و هدف دیگر تغییر نگرش نسبت به مشارکت در مهمترین رکن انتخابی کشور بود. تا آن زمان هرکس که میخواست نامزد انتحابات شود از سابقه خود در همراهی با امامخمینی سخن میگفت بدون اینکه معلوم باشد چه برنامهای برای چهار سال قرار گرفتن در بالاترین صندلی اجرایی کشور دارد.
بدینمنظور قبل از سفر و ثبتنام در انتخابات در بهمنماه 1375 برنامه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی خود را در 27 صفحه منتشر کردم.
این برنامه با مشورت تعدادی از هموطنان ایرانی مقیم خارج از کشور و با مطالعه طولانی حول مشکلات کنونی و راهحلهای مطرح شده توسط کارشناسان و صاحبنظران داخل کشور تنظیم شده بود. این برنامه برآیند آن نظرات همراه با ارائه راههای توسعه و پیشرفت مملکت در زمینههای مختلف بود. نسخههایی از آن برنامه در داخل و خارج از کشور توزیع شد.
این کتاب شامل یک مقدمه و دو بخش با عناوین زیر بود:
بخش یک – دیدگاهها
بخش دوم – متن برنامه
فصل اول – اصلاحات اقتصادی
فصل دوم – اصلاحات در سیاست امنیتی و مبارزه با فساد
فصل سوم – اصلاحات در نظام اداری کشور
فصل چهارم- اصلاحات در سیاست آموزشی و کارآموزی
فصل پنجم- اصلاحات در سیاست حقوقی و امنیت فردی و حرفهای
فصل ششم- اصلاحات در سیاست بیمههای اجتماعی و درمانی
فصل هفتم- اصلاحات در زمینه ارتباطات و انفورماتیک
فصل هشتم- اصلاحات در تحصیلات عالی
فصل نهم- آزادیها (آزادی بیان، آزادیهای مذهبی و اجتماعی، آزادی سندیکاها و اتحادیهها، احزاب و سازمانهای سیاسی)
فصل دهم – اصلاحات در سیاست خارجی
فصل یازدهم – اصلاحات نظامی
فصل دوازدهم – ساختن پایتخت جدید
فصل سیزدهم – کمیسیونها
در داخل کشور نسخههایی از این کتاب برای نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی، رسانهها و برخی فعالان سیاسی و اجتماعی ارسال شد. در دیداری حضوری با یکی از این فعالان که بعدا مشاور محمد خاتمی شد، ایشان از من پرسید: «آیا در ممالک پیشرفته رسم است که نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری برنامه انتخاباتی منتشر کنند؟» پاسخ من مثبت بود و توضیح دادم که اخذ رای نه به شخص بلکه به برنامههاست اگرچه آن برنامه از طرف حزبی که آن شخص آن را نمایندگی میکند، منتشر شده باشد.
خوشحالم که در 27سال گذشته بخشی از مفاد آن برنامه توسط دولتهای گوناگون عملی شده است چراکه آن مفاد از دل نیازهای جامعه و بر پایه نظرات کارشناسان زاییده شده بودند.
چندی بعد وقتی محمد خاتمی نامزدی خود برای هفتمین دوره ریاستجمهوری را اعلام کرد، شاهد انتشار برنامه انتخاباتی ایشان بودم. خوشحال شدم که بالاخره توانستم تاثیری هرچند محدود در فضای سیاسی داخل کشور داشته باشم.
بالاخره در تاریخ مقرر در اردیبهشت 1376 به مقر وزارت کشور در خیابان فاطمی مراجعه کرده و ثبتنام کردم اگرچه توهمی نسبت به رد نامزدی خود نداشتم. بعدا با تایید نامزدی محمد خاتمی طی اطلاعیهای حمایت خود را از ایشان اعلام کرده و از هموطنان ایرانی داخل و خارج از کشور دعوت کردم به پای صندوقهای رای رفته و برای موفقیت ایشان فعالیت کنند.
27سال بعد با فقدان رییس دولت سیزدهم، ثبتنام برای چهاردهمین دوره ریاستجمهوری آغاز شد. عجیب آنکه نامزدها تنها با بلند کردن شناسنامه خود و بیان مطلبی کوتاه از تریبون وزارت کشور اکتفا کرده و کسی از آنها نمیپرسد که برای نامزد شدن چه برنامهای برای چهار سال آینده در نظر دارند؟ به قول شهردار سابق تهران، این کار شبیه «استندآپ کمدی» بود.
روشن است که تقریبا هیچکدام از ثبتنامکنندگان برنامهای مکتوب و مدون شدن برای دوره چهار ساله تکیه زدن بر صندلی مهمترین رکن اجرایی کشور ندارد. داشتن چنین برنامهای روشن میکند که نامزد موردنظر چقدر فکر کرده و تا چه حد دغدغه خدمت به جامعه را دارد.
به قول خانم الهام فخاری، «جامعه ما با وجود همه فشارها و تنشها، پویا و هوشـمندانه تحلیل و اقدام میکند، قهر نکرده و اتفاقا کنشـگر است از روی تعــارف و رودربایســتی و فضای کاریزماتیک و ماننــد اینها هم کمتر اقــدام میکند. منتخب مردم یا منصوب و مســتخدم دولتی باید به مردم خدمت کند. جامعه ایران هوشمند است، هم دستاوردهای تاریخی داشته، هم خطاهای چشمگیر ولی در کل روند رشد و بالندگی را طی کرده است.»
اتفاقا نقش روشنفکر در شرایط افسردگی و دلسردی اجتماعی برجسته میشود. اینجاست که دگراندیشان باید قدم جلو گذاشته و ضمن کنش فعال با جامعه و ارائه خدمات اجتماعی، اعتماد مردم را جلب کرده و حین شرکت در فعالیت خدماتی، راهگشای آیندهای بهتر برای جامعه شوند. داشتن رویا برای آیندهای بهتر هیج اشکالی ندارد. عمیقا باور دارم که با تلاش مسالمتآمیز و بهدور از خشونت و با گامهای کوتاه و مقطعی میتوان به رشد و پیشرفت دست یافت. اگر نامزدی دگراندیش در میان فهرست نهایی نیست میتوان خواستههای کنونی جامعه را در قالب برنامههای مقطعی در برابر نامزدهای نهایی قرار داد و از آنها خواست این اهداف را محقق کنند. اینکه آنها همه یا بخشهایی از آن خواستهها را عملی کنند گامی به جلو محسوب شده و به نفع همگان خواهد بود.
* عضو سابق هیات علمی
دانشگاه ایالتی کالیفرنیا
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد