16 - 11 - 2017
تراژدی در سنسیرو
قرار بود روسیه ۲۰۱۸ آخرین آوردگاه ملی بوفون باشد اما ضعف گلزنی ایتالیا در دو بازی مقابل تیم ملی سوئد این رویای بوفون را هم بر باد داد.
میلیونها هوادار فوتبال ۱۳ نوامبر ۲۰۱۷ را در ذهن به یاد میسپارند. شبی که ایتالیا نتوانست مسافر جامجهانی روسیه ۲۰۱۸ شود و حسرت را بهعنوان یادگار از خود باقی گذاشت تا سوئد، کشوری که سابقه و شهرت و دانش کمتری نسبت به ایتالیا در فوتبال دارد بلیت جامجهانی را رزرو کند. ایتالیاییها هیچ وقت این شب را فراموش نمیکنند؛ شبی تلخ در تاریخ فوتبال این کشور. آنها هم جامجهانی را از دست دادند هم بوفون اسطورهای را. بوفون با چشمانی اشکبار از دنیای فوتبال خداحافظی کرد، اما خوشنامیاش برای همیشه در تاریخ فوتبال جهان باقی خواهد ماند. حالا این سوئدیها هستند که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند. ۶۰ سال از آخرین غیبت ایتالیا در جامجهانی میگذرد. شاید بتوان یکی از عوامل ناکامی ایتالیا را ونتورا دانست. اما در نهایت آنچه باقی ماند حسرتی برای فوتبالدوستان و افسوسی برای فوتبال است.
در تاریخ فوتبال آتزوریها که نه! بلکه در تاریخ فوتبال جهان بازیکنی به استواری و قدمت و کیفیت همیشگی مانند جان لوئیجی بوفون به اندازه انگشتان دست پیدا میشود که برای سالها به حراست از منافع باشگاه و تیم ملی خود بپردازد، جان لوئیجی بوفون یکی از انگشتان همین دست نایاب است!
افسانه بوفون یک گل کم داشت
حمیدرضا صدر در یادداشتی به غیبت ایتالیا در جامجهانی ۲۰۱۸ پرداخته و به درخشش سوئد…
چه کسی میگفت سوئدیها شایسته صعود نبودند؟ سوئد طی سه سفر به سن سیرو شکست خورده بود: سه بر صفر در ۱۹۷۱، دو بر صفر در ۱۹۷۳ و یک بر صفر در ۱۹۸۴٫ ولی این بار دروازهاش باز نشد، این بار شکست نخورد. آنها بودند که راهی روسیه شدند و نه ایتالیا. زردپوشهای سختجان بودند که جواز سفر را به چنگ آوردند نه ستارههای ایتالیایی، نه بوفون، نه بونوچی، نه کیلینی، نه د روسی.
سوئد شایسته تقدیر بود. آنها برای رسیدن به روسیه هم هلند را پشت سر گذاشتند و هم ایتالیا را. مارکوس برگ در گروهی که آرین روبن هلندی و آنتوان گریزمان و الیور ژیرو فرانسوی به میدان رفتند با زدن هشت گل بهترین گلزن گروه شد. آنها در نبرد بزرگ برابر فرانسه دو بر یک با گشودن دروازه هوگو لوریس در واپسین لحظهها پیروز شدند و به مصاف ایتالیا برخاستند. مردان یان اندرسن بدون زلاتان ابراهیموویچ سازمان یافته و سختکوش بودند. ۱۸۰ دقیقه برابر ایتالیا بازی کردند و گلی نخوردند. یک گل زدند و ایتالیا را با دفاعی جانانه از نوع ایتالیایی حذف کردند.
در نقد ونتورا
حذف ایتالیا برتافته از چه بود؟ هجوم بازیکنان خارجی که جلوی استعدادهای بومی را گرفته؟ داوری که خطای انجام شده روی دارمیان درون محوطه جریمه سوئد را نادیده گرفت؟ یا درخشش رابین اولسن درون دروازه سوئد؟… احتمالا همه اینها به علاوه یک دلیل دیگر: جاینپیرو ونتورا نشسته روی آن نیمکت داغ.
ونتورا جای آنتونیو کونته را گرفت. کونته در یووه مجموعهای از قهرمانیهای سری A را به رخ کشیده بود و ونتورا طی ۴۱ سال فعالیت در سال ۱۹۹۶ از سری C راهی سری B شده بود. او تیم جوان تهاجمی را در دست گرفت و گفت چه اهمیتی دارد مربی باشگاه بزرگی نبوده؟ ونتورا ۶۹ ساله محتاط باقی ماند و همان رویکردی را دنبال کرد که روی نیمکت مسینا، ورونا، پیزا، باری و تورینو دنبال کرده بود: بازی محافظهکارانه با جوانان بااستعداد. جوانانی که در تیم ملی برخلاف باشگاههایش نشان ندادند به او اعتقاد دارند.
ایتالیا نبرد سرنوشت با سوئد را در پی جبران گل خورده آغاز کرد. مارکو وراتی محروم بود ولی لورنزو اینسینیه، الشراوی و بلوتی روی نیمکت نشسته بودند. ونتورا سرانجام دو نفر از آنها را راهی میدان کرد ولی وقتی بازی تمام شد ایتالیا سه مدافع میانی در میدان داشت. کارشناسان ایتالیایی پیشتر بارها سیستم ۴-۲-۴ ونتورا را زیر سوال برده بودند. آن را خودکشی خوانده بودند ولی نتوانستند جلوی خودکشی را بگیرند. پس از خودکشی چه کسی روی آن نیمکت خواهد نشست؟ چه کسی ایتالیا را به پرواز درخواهد آورد؟ آنچلوتی، رانیری یا آلگری؟
در ستایش بوفون
قرار نبود این چنین به آخر خط برسد، نه قرار نبود. بوفون ۳۹ ساله طی دو دیدار بیاشتباه بازی کرد و دروازهاش در دیدار رفت پس از خوردن توپ به دروسی و تغییر مسیر باز شده بود. او نقش کاپیتان بزرگ را در تیم جوانشده ایتالیا با شایستگی بازی کرد. سرود ملی کشورش را از ته دل خواند و وقتی تماشاگران ایتالیایی طی پخش سرود سوئد سوت زدند و هو کردند برای سوئدیها دست زد. او به پیروزی دل بسته بود ولی ایتالیا برای صعود نه به بسته بودن دروازهاش بلکه به گشودن دروازه سوئد نیاز داشت؛ دروازهای که باز نشد. وقتی سردار پیر در لحظات پایانی طی ارسال آن دو ضربه کرنر خود را به محوطه جریمه سوئد رساند تا ضربهای که مهاجمان ایتالیایی در نواختنش ناکام مانده بودند را بزند، ته دلمان برایش آرزوی توفیق کردیم ولی توپ به سوی او نیامد. نیامد و ایتالیا حذف شد. حذف شد و آخرین پرده بازیهای ملی با اشکهای سردار گره خورد. سردار رفت تا دوناروما و ماتیا پرین وارد شوند.
خاطرهبازی از نوع ایتالیایی
شاید زمان حذف لاجوردیپوشها فرارسیده بود. همانهایی که هم در جامجهانی ۲۰۱۰ و هم ۲۰۱۴ در مرحله گروهی حذف شده بودند. حقیقت این بود کشتی ایتالیایی مدتها بود آرامآرام میرفت زیر آب. آنها پس از ۱۴ حضور پیاپی در جامجهانی غایب بزرگ خواهند بود. همانهایی که از ۱۹۶۸ به بعد دو بار قهرمان جهان شدهاند و دو بار نایب قهرمان، یک بار یورو را فتح کردهاند و دو بار در رده دوم قرار گرفتهاند. همانهایی که شکستهایشان هم آمیخته به تحسین بوده. آنها در جامجهانی ۱۹۷۰ آلمان بزرگ را در آن نیمهنهایی سرگیجهآور چهار بر سه شکست دادند و در نبرد نهایی مغلوب پله و بزرگانی که آن را بهترین تیم تاریخ جامجهانی میخوانند، شدند. در نیمه نهایی جامجهانی ۱۹۹۰ مغلوب مارادونا و پسران آرژانتینی. در یورو ۲۰۰۰ بهتر از فرانسه بودند تا دقیقه ۹۴ که مغلوب آخرین ضربه بازی شدند. در جامجهانی ۲۰۰۲ قربانی بزرگ داوری برابر کرهجنوبی شدند، قربانی همان رسوایی بزرگ. در یورو ۲۰۱۲ هم انگلیس را پشت سر گذاشتند و هم آلمان را و در فینال برابر اسپانیا اوج گرفته پس از مصدومیت زودهنگام کیهلینی و سپس آسیبدیدگی تیاگو موتا پس از آنکه هر سه تعویض انجام شده بود، زانو زدند.
جامجهانی فقط به بزرگان تعلق ندارد
یکی از ایتالیاییها در اندوه غیبت لاجوردیپوشها در یکی از وبلاگهایش چنین نوشته بود: … جامجهانی بدون ایتالیا، آن جامجهانی دوستداشتنی نخواهد بود، همینطور بدون حضور نارنجیپوشهای هلندی. چه کسی به جامجهانی که ایران، مصر، ایسلند و پاناما جای ایتالیا و هلند را گرفتهاند اهمیت میدهد؟
سوای رنگ و بوی نژادپرستانه و قومگرایانه چنین جملهای، یادمان نرفته که جامجهانی چنانکه در آن واژه «جهان» آمده به جهانیان تعلق دارد. میتوان اندوه رمانتیکها از حذف ایتالیا را فهمید، همینطور نالههای طرفداران شیلی که دو بار پیاپی قهرمان آمریکای جنوبی شده و طرفداران کامرون و ساحل عاج را ولی جامجهانی همان قدر برای رمانتیکهاست که به ایرانیها، مصریها، ایسلندیها و پاناماییها تعلق دارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد