28 - 03 - 2020
تراکمفروشی در هیچ زبانی معنی ندارد
تهران معماری ندارد. سالهاست بسیاری از دلسوزان و علاقهمندان پایتخت ۲۰۰ ساله ایران این موضوع را فریاد زدند و کسی هم به فکر نیست. معمارانی که روزی با عشق و علاقه ساختمانهای این شهر هویتمند را طراحی کرده بودند این روزها با حسرت به بینظمی به هم پیچیدهای نگاه میکنند که نامش تهران است. هر طرف رو بچرخانی معماری بیتناسب با فرهنگ و تاریخ این شهر تاریخی سر برآورده و هیچکس هم نمیتواند اوضاع را کنترل کند.
سرآغاز بینظمی فروش تراکم بود و هنوز نیز در مقیاسی بزرگتر ادامه دارد. فروش تراکم در زمان شهرداری غلامحسین کرباسچی در تهران باب شد و هویت این شهر را نابود کرد؛ هویتی که طی سالها و از پی آجر به آجر ساختمانهایش کسب شده بود.
جهانگیر درویش از معماران قدیمی ایرانی است؛ معمار استادیوم بزرگ تختی و چندین و چند بنا و ساختمان خاطره انگیز در تهران و ایتالیا. او بلای جان معماری تهران را تراکمفروشی میداند و معتقد است باید وضعیت موجود کنترل شود. هرچند او اعتراف میکند نمیشود آنچه ساختهاند را خراب کرد و فقط میشود کمی به آن نظم بخشید.
کبریا حسینزاده خبرنگار ایسنا در مصاحبهای با درویش از او در مورد تهران و سرانجامش چارهجویی کرده است. درویش با اشاره به این نکته که در هیچ جای دنیا تراکمفروشی معنی ندارد، میگوید: «اگر تراکمفروشی را به ۵۰ زبان زنده دنیا ترجمه کنیم هیچکس جز ما متوجه معنی آن نمیشود. تراکمفروشی یعنی هر کسی هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد. فکر میکنید چرا ترافیک شهری ما اینچنین است؟ شما در جهتی حرکت میکنید که یک نفر میخواهد به سمت بازار، یکی دیگر به سمت محل کار و دیگری به منزل برود. در واقع همه در یک جهت حرکت میکنند. بخش مسکونی، اداری و تجاری با هم یکی و قاطی شدهاند، همین موضوع موجب شلختگی معماری شده است. در قانون شهرسازی بخشی را به ساخت خانههای مسکونی و بخش دیگر را به ساخت و ساز محلهای تجاری اختصاص میدهند.
زمانی که من در دانشگاه ملی تدریس میکردم، کاری کرده بودم که هر کدام از بچهها یک سوژه داشته باشند تا تکراری نباشد. برای مثال به یکی از دانشجوها پروژه ساخت سلاخخانه را که مشکلترین پروژه در شهرسازی است، داده بودم. طبق قانون شهرسازی او باید مکان مناسب برای ساخت سلاخخانه را در شهر پیدا و خصوصیات زمینی که میتوان این ساختمان را در آن ساخت بررسی میکرد تا پروژهاش را شروع کند. گروهی از بچههایی که با من کار میکردند، پروژههایشان را انجام دادند. شاید در حال حاضر کمتر کسی بداند شرکت واحد یعنی چه؟ من بچهها را دنبال این میفرستادم که مفهوم شرکت واحد را بهدست آورند. جاهایی هست که شبها، اتوبوسها آنجا پارک میکنند. همچنین باید بررسی شود تا از این مکان بیماری منتقل نشود یا اگر اتوبوسی در خیابان خراب شود، تیم تعمیرات باید خودشان را چطور به محل اتوبوس خراب شده برسانند. زمانی در شهرسازی مشخص بود که هیچ جایی نمیتوانند پایانه شرکت واحد را جز فضایی که برای این کار اختصاص شده، بسازند اما در حال حاضر شما هر کاری را هر جایی که دلتان بخواهد میتوانید انجام دهید. به عبارتی نوعی افسارگسیختگی به وجود آمده است و به نحو دیگری هم نمیتوان شهر را سر و سامان داد.»
تهران معماری ندارد
درویش معتقد است دیگر نمیتوان برای تهران سبک معماری تصور کرد. او معتقد است ۶۰ سال پیش پایتخت ایران معماری داشت و امروز خیر.
او ادامه میدهد: «حدود ۶٠ سال پیش میتوانستیم چنین تعریفی برای تهران داشته باشیم. زمانی وقتی در شمیران قدم میزدیم، پُر از کوچهباغ بود و هیچ دیواری به خانهها نچسبیده بود. خانهها در وسط حیاطها قرار داشتند و هیچ پنجرهای رو به خیابان یا کوچه نبود. من در چنین کوچه پسکوچههایی زیاد قدم میزدم. بین کوچهها فقط یک سقف شیروانی وسط باغ مشخص بود. از زمانی که شهرداری تهران شروع کرد به فروختن تراکم، شهر به چنین وضعی افتاد.»
او در مورد چارهجویی وضعیت موجود نیز میگوید: «اتفاقی افتاده که نمیتوانیم به عقب برگردیم یا ساختمانها را خراب کنیم و آنها را دوباره بسازیم اما میتوانیم به آنها سرنوشت دهیم یعنی ساختمانی که ساخته شده است، فقط برای یک کار در نظر بگیریم و تکلیف شهر را روشن کنیم. باید جایی که در آن زندگی میکنیم با وسط بازار یا یک منطقه اداری ـ تجاری فرق کند. آنقدر وضعیت بد است که تفکیک ساختمانهای اداری، مسکونی و تجاری دشوار شده است. زمانی فکر میکردم که بهتر است بخشی از زمینها خریداری شود، ساختمانهای آن را خراب کنند و به جایش فضای سبز خلق کنند تا تراکم جوابگو باشد اما در حال حاضر تراکم جوابگو نیست. این همه ترافیک در تهران به این دلیل است که سطح زمین ما پاسخگوی این همه آدم و فعالیتهایشان نیست و همه جهتها شلوغ است. به عبارتی ترافیک جهتش را گم کرده است.»
او وضعیت معماری شهر تهران را بیارتباط به فرهنگ مردم نمیداند و ادامه میدهد: «در مرحله اول این فرهنگ باید تغییر کند، زیرا افرادی که زمانی فعالیتهای سیاسی انجام میدادند و در حال حاضر سیاست را کنار گذاشتهاند نیز درباره این موضوع صحبت میکنند. تمام مشکلاتی که در جامعه وجود دارد و به این زودی نیز حل نمیشود به فرهنگ ربط دارد. در حال حاضر مساله اساسی مردم این است که جایی برای زندگی داشته باشند و این مساله که خانه زیبایی داشته باشند یا کدام منطقه از شهر باشد هم مهم نیست. ساختمانهایی که امروزه ساخته میشوند خالی هستند دلیلش هم این است که عدهای با دریافت وام این خانهها را ساختهاند و چون قسط آن را پرداخت نکردهاند، ساختمان در اختیار بانک قرار گرفته است. بانکها نقدینگی ندارند اما ساختمان دارند. گرچه دولت به بسیاری از بانکها کمک کرده تا جلوی ورشکستگی آنها گرفته شود. مسوولان شهری نیز بارها در رسانهها صحبت کردهاند که بخش زیادی از خانههای خالی تهران در اختیار بانکهاست. فرهنگ، نقش مهمی دارد. امروزه، مردم حاضرند با حداقلهای نیازهایشان زندگی کنند. توقعاتی مثل اینکه یک فرد باید در یک شهر زندگی کند، کجا زندگی کند؟ چگونه رفتار کند؟ فرزندش را در کدام مدرسه ثبتنام کند؟ به حداقلها رسیده است. از طرفی منفعتجویی مردم نیز به این مشکلات دامن زده است. برخی زمینهایی که دارند، با خریدن تراکم چندین طبقه میسازند، اصلا به این موضوع فکر نمیکنند با کاری که انجام میدهند، شهر را میکشند و شأنیت را از بین میبرند. در واقع ما دیگر شهری نداریم مقدار زیادی ساختمان و راه داریم که ما را به جایی میرساند. هر کس هم که در هر خانه زندگی میکند، راضی نیست. من تا آنجا که میتوانستم در برابر ساخت و سازهای افراطی در کوچهای که زندگی میکنم، مقاومت کردم. حتی یک سوم چراغ خانههایی که در کوچه ما ساخته شده، روشن نمیشوند! این اتفاق چیزی جز منفعتطلبی و بینظمی نیست. فردی، کاری انجام میدهد و دیگری از آن کپی میکند.».
درویش: اگر تراکمفروشی را به ۵۰ زبان زنده دنیا ترجمه کنیم هیچکس جز ما متوجه معنی آن نمیشود. تراکمفروشی یعنی هر کسی هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد. فکر میکنید چرا ترافیک شهری ما اینچنین است؟ شما در جهتی حرکت میکنید که یک نفر میخواهد به سمت بازار، یکی دیگر به سمت محل کار و دیگری به منزل برود
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد