11 - 11 - 2024
تصمیم سخت تلویزیون برای سری دوم سریالهای پرمخاطب
خبری از ساخت دوباره «دودکش» دستبهدست میشود؛ سریالی که البته نتوانست در فصل گذشته خودش به توفیقی برسد؛ حالا در ادامه ساخت سریالهای دنبالهدار نامِ این مجموعه خاطرانگیز هم به گوش میرسد. ساخت ادامه سریالهای خاطرانگیز و دوستداشتنی برای مخاطبان، اقدام شایسته و ارزشمندی است که تلویزیون در دستور کار خود قرار داده؛ بعد از «زیرخاکی» و «نونخ» نوبت به «پایتخت7» رسید که جلوی دوربین است اما در این میان حرف و حدیثهایی درباره «دودکش» جدید هم به میان آمده. سریالی که به غیراز نسخه اصلی آنکه محمدحسین لطیفی برای اولینبار ساخت خیلی نتوانست توفیق و اقبالی داشته باشد. به تعبیر برخی کارشناسان که میگفتند «آمپاسها» و «قمپزها» دیگر آن کارایی گذشته را ندارد. همان تکیهکلامهای معروف هومن برقنورد که نقش اصلی سریال را بازی میکرد. بهنام تشکر، سیما تیرانداز و نگار عابدی همه تلاش کردند اما آنی نشد که باید بشود. اگر هم قرار است دوباره در دستور قرار بگیرد، میدان برای «برزو نیکنژاد» باز شود. همانگونه که در جریان ساخت «دردسرهای عظیم» این اتفاق افتاد و «مرداب» که به خوبی در شبکه نمایشخانگی توسط او ساخته شد. نیکنژاد کارگردان با سابقه و کاربلدی است اما باید میدان برای او فراخ شود. «دودکش 1» را محمدحسین لطیفی ساخت و بعد از آن «پادری» را اما چون تمایلی به ادامهدار کردن سریال نداشت و معتقد بود ادامهها خوب در نمیآید، نامش را به «پادری» تغییر داد. «دودکش 2» ساخته برزو نیکنژاد، نسبت به فصل اول و حتی «پادری» کار ضعیفی بود. «دودکش 1» و «پادری» اگرچه ضعفهایی داشتند اما هر دو قابل قبول بودند و این در حالی است که متاسفانه «دودکش2» فاقد عناصر جذاب و پرکشش است. در ساخت ادامه سریالها که عموما خوب درنمیآید (به جز «نون خ»، «زیرخاکی» و «پایتخت») عموما دوستان براساس همان عناصر و کلیشههای جواب داده فصلهای اول جلو میروند در حالی که ادامه سریال باید مستقل باشد و در عین حفظ کاراکترها با ویژگیهای ثابتشان، سریال باید دارای ویژگیهای جدیدی هم باشد. باید کار تازه جلوه کند و وقتی تماشا میکنیم احساس کنیم اتفاق خلاقانه و نوآورانهای رخ داده است اما در «دودکش2» نهتنها این اتفاق نیفتاد بلکه از نظر داستانپردازی و پرداخت شخصیتها کار عقب رفت دارد. در این میان سریالهایی بودهاند که با نظر مدیران تلویزیون و دستاندرکارانش به فصلهای دوم و سوم رسیدهاند. مثلا «بچه مهندس» که در سری چهارم بدون کارگردان اولیهاش ثابت کرد اگر روی آنتن نمیآمد شاید اعتبار و عقبه روایتهای اولیه و موردپسندِ مخاطب را از دست نمیداد اما در این میان سریالهایی هستند که به حدی مورد استقبال قرار میگیرند که ساخت آنها برای فصلهای بعدی هم در دستور کار قرار میگیرد. البته «دردسرهای عظیم»، «زیرخاکی»، «نونخ» و «پایتخت» به غیر از فصل ششم آن توانستند در این عرصه با موفقیت قدم بردارند. حتی «شهرزاد»، «قلب یخی»، «عاشقانه» و «زخمکاری» در شبکه نمایشخانگی نتوانستند اقبالی داشته باشند چراکه باید به فرمولهای ساخت سریال دنبالهدار واقف باشند.
یکی از مشکلات اساسی در این میان بعضا به تغییر نویسنده و کارگردان برمیگردد که ماهیت بسیاری از سریالها را تغییر میدهد. این تغییر نویسنده و کارگردان، ماهیت بسیاری از سریالها را تغییر داده است. در تلویزیون به «پایتخت» ضربه زد و در نمایشخانگی به «قلب یخی!» زیرا بسیاری از فصلهای دوم و سوم برخی سریالها به دلیل فقدان نویسنده و کارگردان فصل نخست خود، مخاطبشان را از دست دادهاند و از هویت اصلی سریال هم دور شدهاند. مثالِ عینی این نکته شاید سریال نمایشخانگی «قلب یخی» باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد