18 - 08 - 2017
تقویم تاریخ
مرگ مظفرالدین شاه قاجار
مظفرالدین شاه قاجار مردی رئوف، مایل به آسایش رعیت خود ولی ضعیفالنفس، بیمار و بیحال بود. از این جهت مغرضان بر او مسلط گشته و تا آنجا که توانستند، وی را از همراهی با ملت و اجرای عدالت باز داشتند. با همه این احوال، مظفرالدین شاه، دست خود را به خون ملت، آلوده نساخت و به واسطه اعطای فرمان مشروطیت، مورد علاقه مردم بود. مظفرالدین شاه ده روز پس از امضای فرمان مشروطه پس از یازده سال سلطنت، در ۵۵ سالگی در تهران درگذشت.
مرگ بالزاک
اونوره دو بالزاک، نویسنده برجسته فرانسوی در بیستم می ۱۷۹۹م در شهر تور فرانسه به دنیا آمد. وی در آغاز نوجوانی همراه خانوادهاش به پاریس رفت و تحصیلاتش را در رشته حقوق ادامه داد و پس از پایان تحصیل به کارآموزی وکالت پرداخت ولی عدم علاقه وی به وکالت باعث ترک این شغل شد و بر اثر علاقهمندی به ادبیات، وارد عرصه نویسندگی شد. وی در مدت کوتاهی، با کمال جدیت به پدیدآوری آثار مختلف همت ورزید و پنجاه رمان نوشت که سوژه بیشتر آنها، تاریخی است. با وجود اینکه رمانهای بالزاک خریداران بسیاری داشت، با این حال مقدار زیادی مقروض بود. در این هنگام برای اینکه از دست طلبکاران رهایی یابد، با کوششی خستگیناپذیر، کتاب عظیم کمدی انسانی را نوشت که از بزرگترین کارهای ادبی جهان محسوب میشود. کمدی انسانی، تلاشی برای شناساندن جنبههای مختلف تاریخ فرانسه در دوران حیات نویسنده است. بالزاک در این اثر، بیآنکه مدعی بنیانگذاری مکتب تازهای در ادبیات باشد، پایههای مکتب رئالیسم را که طریقه نشان دادن حقایق امور، اعم از زیبایی و زشتی آنها در مقابل ایدهآلیسم که خیالپرستی است، استوار ساخت و راه تازهای در رماننویسی گشود بهطوری که خط سیر نویسندگی را در قرن نوزدهم تغییر داد. بالزاک معتقد بود که در نوشتههای رمانتیک، همه ترکیبات ممکن، پایان یافته و همه اشکال آن، کهنه شده است. در نظر او، نویسنده باید مورخ عادات و اخلاق مردم و اجتماع خویش باشد. وی کوشیده است که جامعه فرانسوی عصر خود را با خطوط و رنگهای واقعی تصویر کند. از اینرو کمدی انسانی، مشحون از انتقادات بالزاک درباره جامعه فرانسه است و قهرمان هر یک از رمانها و داستانهای کوتاه این مجموعه، نمایانگر طبقات گوناگون جامعهای است که خوب و بد آن با دوراندیشی و دقت، نشان داده شدهاند. زندگی بالزاک از سی سال کار در سکوت، هجده سال خلاقیت پرشور و هیجان در محیطی پر از نگرانی و تشویش و سرگرمیهای گوناگون و سه سال در سراشیبی تشکیل شده است. بالزاک در کلیه آثار خود کوشیده، آنچه را که دیده و شنیده و آنچه را که در دنیای خارج و حقیقت وجود دارد، عینا روی کاغذ بیاورد. او این ویژگیها را در کتاب معروف چرم ساغری به اوج خود رسانده است. بالزاک معتقد بود که برای استفاده بردن از مزایا و لذتهای زندگی، باید از حداکثر قوای حیاتی و مغزی و فکری سود جست و خود نیز با بیاحتیاطی فراوان، این نیروی عظیم را به کار انداخت و سخاوتمندانه از این منبع سرشار در خلق آثار و در راه کامرانی و لذت استفاده برد. بالزاک در میان پراکندگی و گوناگونی عجیب زندگی، در یک چیز پایدار بود و آن کار بود، کاری تبآلود که گاه با سرعتی باور نکردنی انجام میگرفت چنانکه یکی از داستانهایش با نام بابا گوریو را تنها در سه شبانهروز نوشت اما وی در تجدیدنظر و اصلاح آثار خود چنان وسواس و دقت نشان میداد که با وجود کهنگی دنیایی که وصف کرده، داستانهایش هنوز زنده و گویاست. بالزاک در این آثار که مجموع آن شامل پانزده تا بیست هزار صفحه است، نقاش و مفسر جامعهای است که در آن، حالت جنگ مداوم میان گروههای مختلف، هرگز پایان نمییابد. در نظر بالزاک، جنگ و مبارزه از خصال طبیعی بشر است و تنها از این راه است که بشر میتواند در دنیای ثروت و شهرت جایی را اشغال کند یا بر خرافات چیره شود و محیطی سرشار از نیکوکاری و شفقت پدید آورد. سرهنگ شابر، آرزوهای بر باد رفته و دهقانان از دیگر آثار اوست. اونوره دو بالزاک سرانجام در ۱۷ آگوست ۱۸۵۰م در ۵۱ سالگی درگذشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد