24 - 12 - 2017
تلنگری به قدرت ۲/۵ ریشتر
مسعود سلیمی- اینکه ایران، سرزمینی است که در کمربند زلزله قرار دارد، اینکه ما ایرانیها عمری است که روی گسل زندگی میکنیم، اینکه غیر از ما کشورهای بسیاری هستند که بالقوه با خطری به نام زلزله روبهرو هستند، تکرار مکررات است، حتی اینکه هستند کشورهایی که با آیندهنگری و به کار بستن عقل و درایت همراه با استفاده درست از امکانات و در نهایت بر پایه مسوولیتپذیری دستاندرکارانشان، به فکر پیشگیری از وقوع زلزله بوده و هستند، آن هم تذکری تکراری است و اینکه سالهاست زبان کارشناسان و دلسوزان مملکت به قول معروف مو درآورده که با زلزله نمیتوان و نباید شوخی کرد. زلزله یک رویداد طبیعی است که اگرچه نمیتوان ریشهاش را زد اما میتوان کاری کرد تا از خسارتهای مادی و کشتار آدمها به میزان فراوانی کاسته شود؛ زبانمان مو درآورد که زلزله مانند هر رویداد طبیعی علت و معلول دارد که نمیتوان دست روی دست گذاشت و نشست و تماشا کرد که فقط به حرفهای تکراری و آرزوی تعالی روح کشتهشدگان پرداخت.
هنوز یک ماه از زلزله کرمانشاه نگذشته که ایران چندین و چندین بار به خود لرزیده است و دیدیم که درست مانند سالها و سالهای قبل، در بر همان پاشنه چرخید و میچرخد و حالا با زلزله ۲/۵ ریشتری تهران، زنگ خطری به صدا درآمد که نمیتواند آخرین باشد، همچنان که دیروز کرمان با همان ۲/۵ ریشتر به خود لرزید.
توجه کنید: مجری خبر تلویزیون از یکی از مسوولان ستاد بحران میپرسد: در تهران مکان امنی برای مردم ترسیده از زلزله پیشبینی نشده و او میگوید: «چنین اماکنی وجود ندارد اما مردم میتوانند به پارکها بروند، گفتهایم توالتها باز باشد»- تازه این دستور هم در خیلی از جاها اجرا نشده است که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل یک لحظه چشمها را ببندیم و مجسم کنیم که زلزله ۲/۵ ریشتری، کمی بیشتر و کمی طولانیتر رخ میداد و بعد چشم را باز کنیم، آن وقت است که آخرالزمان معنا پیدا میکند!
تکرار مکررات است اما از ما که گذشت باید به فکر آیندگان بود.
زلزله واقعیتی است که با ایران زندگی میکند، پس باید برای یک بار هم که شده عبرت گرفت چراکه اگر براساس علم، جلوی زلزله را نمیتوان گرفت اما براساس تجربه بسیاری از کشورهای زلزلهخیز میشود کاری کرد که از بروز کشتار و ویرانی گسترده جلوگیری کرد.
این «باید» برای به فعل درآمدن، به «باید»های دیگری نیاز دارد که اگر قرار باشد طبق معمول، مصداق «سمن» و «یاسمن» معنا پیدا کند، همچنان در دام روزمرگی گرفتار میمانیم، آن هم در شرایطی که حریف این بار زلزله است و بزرگ و کوچک نمیشناسد، پس به خود آییم و به خود آیید که خطر بیخ گوشمان در کمین است.
massoudmehr@yahoo.fr

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد