24 - 11 - 2022
تندرویهای دولت، نفت و اقتصاد را به اینجا رساند
مهسا حسین- قرار نبود «کاغذپاره»هایی که هدیهای از سوی غرب خوانده شدند تاثیری اینچنینی بر اقتصاد ما بگذارد، قرار بود میزان تولیدات داخلی افزایش پیدا کند، قرار بود اقتصاد ما رونقی دوباره بگیرد و ثابت کنیم کشوری نیستیم که اگر «نفت» را از دستش بگیرند دیگر نمیتواند قدرتنمایی کند.
از طرفی میتوان مقصر آنچه در این چند سال بر سر نفت آمد را تحریمها دانست و از طرف دیگر نمیتوان تحریمها را تنها متهم این ماجرا معرفی کرد. شاید اگر همین بلا در دورهای دیگر سرمان میآمد بهتر و شایستهتر میتوانستیم با آن کنار بیاییم. شاید اگر مسوولانی داشتیم که واقعیتهای تلخ را همانگونه که بود میپذیرفتند و سعی در خوراندن دروغهای شیرین به کام مردم نمیکردند، امروز اقتصاد ما به خصوص صنعت نفت تا این حد به پرتگاه نزدیک نمیشد.
در واقع آنچه اقتصاد از آن رنج میبرد، نه تحریم که در وهله نخست ضعف مدیریتی است. نگاهی به کارنامه دولت در هشت سال اخیر، سراشیبی به سمتی نامشخص را نشان میدهد؛ از قرار گرفتن ایران در لیست تحریم شرکتهای مهم نفتی گرفته تا خروج بسیاری دیگر از شرکتهای خارجی از ایران و کاهش فروش نفت در این سالها و تمام اتفاقات دیگری که همچون دستی محکم گریبان صنعت نفت را فشار داده و راه تنفس را بر اقتصاد بسته است. گرچه دو سال پیش از این غلامحسین نوذری، وزیر اسبق نفت خروج شرکتهای بزرگ خارجی را از ایران امری طبیعی خواند و گفت که حضور شرکتهای متوسط خارجی در صنعت نفت ایران نه به نفع ایران، که فرصتی برای این کشورها محسوب میشود و تحریمهایی که علیه ایران به کار گرفتهاند همچون چاقویی کند و بیتاثیر عمل میکند، امروز زخم عمیقی که این چاقوی کند بر جای گذاشته به خوبی بر گلوی اقتصاد خودنمایی میکند.
با این وجود مشکلات صنعت نفت تنها به تحریمها برنمیگردد به کارنامه هر یک از وزیران نفت در هشت سال گذشته که نگاه میکنیم، نقاط تاریک و مبهم فراوانی یافت میشود که بعضا نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد، نقاطی مانند قرارداد «کرسنت» در دوره وزارت وزیریهامانه و گازی که سالهاست به اشتباه دارد میسوزد، نقاطی مانند پدیدهای به نام «بابک زنجانی» در دوران میرکاظمی و مسایلی نظیر اینها که نشان میدهند «خانه از پای بست ویران است».
دیپلماسی انرژی
اگر قرار باشد اقتصاد را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنیم، بدون شک «نفت» در یکی از مهمترین زیرمجموعههای آن قرار میگیرد. اگر نفت را هم به بخشهای کوچکتری مجزا کنیم، قاعدتا یکی از این بخشها بر میگردد به سیاستهای خارجی صنعت نفت یا به عبارتی «دیپلماسی انرژی».
به گفته مهدی حسینی، معاون سابق وزیر نفت در امور بینالملل، میتوان چنین گفت که تعریف دیپلماسی انرژی، یعنی کشوری قدرتهای خود را در زمینهای خاص به گونهای هدایت کند که از سمت سایر قدرتها برای خود کوپن ایجاد کند. در واقع صنعت نفت باید به سمتی پیش برود که بتواند نتایج دلخواه خود را چه در تجارت نفت و چه در روابط اقتصادی ناشی از مسایل بینالملل به دست بیاورد. اصولا هنر کشورها در امر دیپلماسی به مزیت نسبی کشورها در مقابل سایر ملل برمیگردد و در شرایط کنونی در کشور ما نمیتوان گفت که دست و بال ما برای دیپلماسی انرژی باز است.
اوپک
مهدی حسینی در گفتوگو با
«جهان صنعت» وضعیت ایران را در اوپک تشریح میکند و میگوید: هنگامی که به نفت ایران نگاه میکنیم و به خصوص اوپک را که بزرگترین تشکیلات مربوط به نفت ایران است از نظر میگذرانیم، میبینیم که ایران، زمانی با قدرت تولید ۵/۶ میلیون بشکه بالاترین قدرت اوپک بود. بعد از ایران عربستان قدرت دوم بود و سایر کشورها نظیر عراق و ونزوئلا و کویت با فاصله زیادی بعد از ما قرار داشتند، با این وجود مدتی بعد جای ایران و عربستان با یکدیگر عوض میشود ولی باز هم تا سالها ایران به عنوان قدرت دوم اوپک شناخته میشد.
وی در ادامه میافزاید: با این حال امروز میبینیم که به جای قدرت دوم در مقام پنجم قرار گرفتهایم و بعد از عربستان و عراق و کویت و امارات قرار داریم. واضحترین علت این امر این است که ظرفیت تولید ما کاهش یافته و به ۵/۲ میلیون بشکه رسیده است. در عین حال صادرات ما نیز کاهش یافته است و تولید اضافه در حالی که صادراتی نداریم فایدهای ندارد. حسینی میگوید: سوال اینجاست که چرا باید به اینجا برسیم؟ چرا باید توانمندی ما کاهش پیدا کند؟ در واقع قسمت عمده پاسخ این پرسش برمیگردد به عواملی که از خارج از صنعت نفت به ما تحمیل میشود و اینکه به جایی رسیدیم که عواملی مانند تحریم- با هر هدفی که دنبال میکنند- نمیگذارند ما تواناییهای خود را چنان که باید و شاید نشان دهیم و از قوه به فعل درآوریم. این وضعیتی است که اکنون در آن به سر میبریم و با این وجود تلاشهایی از داخل در صنعت نفت صورت میگیرد.
معاون وزیر اسبق نفت میافزاید: با وجود تلاشهایی که از داخل صورت میگیرد به دلیل کمبود امکانات دیپلماسی و به دلیل جایگاه تاریخی که داریم اکنون در جایگاه قدرت نیستیم و زمانی میتوانیم جایگاه خود را پس بگیریم که بتوانم ظرفیت تولید را افزایش دهیم که افزایش ظرفیت تولید هم مستلزم فروش بیشتر نفت و فروش بیشتر نفت هم مستلزم این است که بازاری برای خرید پیدا کنیم. این در حالی است که اکنون بازاری برای خرید نداریم و صنعت نفت ایران هم صنعتی است که تاکنون هیچگاه خودش به دنبال مشتری و پیدا کردن بازار نبوده است و در نتیجه نحوه درست فروختن را بلد نیست. حسینی میگوید: آنچه گفته شد بخشی از هزینههایی است که باید پرداخت کنیم. آرزوی من این بود که بپذیرم تحریمها واقعا چنانچه گفته شد کاغذ پاره هستند ولی اینها تنها کاغذ پاره نبودند و گلوی اقتصاد ایران را فشار میدهند و نفت که نماینده اقتصاد ماست تحت تاثیر این کاغذ پارهها در شرایط مطلوبی به سر نمیبرد، همچنین مسایلی نظیر عدم تولید کافی گاز نیز روی اقتصاد ما تاثیرات بسیاری میگذارد به طوری که با توجه به ذخایری که داریم باید توانایی این را داشته باشیم بتوانیم هم به اندازه کافی برای مصرف خودمان گاز تولید کنیم و هم بتوانیم به سایر کشورها توزیع کنیم با این وجود به عللی نظیر نبود مدیریت صحیح و کمبود امکانات تمام این تواناییها در حد فرضیه و به صورت بالقوه باقی مانده است.
دولت تندروی میکرد
وی درباره سیاستهای نفتی در دولت گذشته و تفاوت این سیاستها با دورههای پیشین توضیح میدهد و میگوید: طی دورههای مختلف سیاست بر این بود که چه بخش دیپلماسی و چه سایر بخشها را به طور همزمان جلو میبردیم و اینگونه نبود که تمرکز فقط روی یک بخش صورت بگیرد. در دولت نهم و دهم تقریبا در تمام زمینهها سیاستهای در پیش گرفته شده تبدیل به سیاستهای تندی شد و تندرویهای زیادی صورت گرفت که موجب شد صنعت نفت و در نگاه کلیتر اقتصاد به جایی برسد که هماکنون قرار دارد. علاوه بر اینها در داخل صنعت نفت مسایل دیگری هم وجود داشت که در این دوره باعث بروز بحرانهایی شد.
حسینی میافزاید: به عنوان مثال سالیان سال است که بحث میادین مشترک پارسجنوبی مطرح است، سالهاست که نام میدان مرجان را میشنویم و میدانیم که عربستان بیشتر از ایران از این میدان برداشت میکند. در سلمان نیز بیشتر از ما گاز برداشت میکنند در حالی که ایران هنوز گرفتار دعاوی حقوقی خود با دادگاه است و نمیتواند این میدان را درست مدیریت کند. همچنین قرار بود در میدان مشترکی که با قطر داریم تا سال ۲۰۱۲ از قطر در برداشت جلو بزنیم ولی اکنون یک سال هم از آن تاریخ میگذرد و همچنان قطر بیشتر از ما برداشت میکند.
مشکلات مدیریتی
به گفته این کارشناس انرژی، بحث دیگری که مطرح میشود، «ثبات مدیریت» است که البته ما در صنعت نفت فاقد آن بودیم. در مدتی کوتاه چندین وزیر و مدیرعامل در این حوزه عوض شدند و این تغییرات امکان اینکه یک سیاست با ثبات بر این صنعت مهم حاکم شود را از ما گرفت. این مسایل آسیبهای فراوانی را به صنعت نفت رساند که باعث شد امروزه در وضعیت نامساعدی به سر ببرد. ساختار مدیریتی در دولت پیشین جوابگوی مشکلاتی که داشتیم نبود و با این وجود امیدوارم دولت بعدی بتواند تمام وجوه اقتصاد را به درستی و به صورت همزمان با یکدیگر جلو ببرد. همچنین هم درون نفت و هم سیاست خارجی صنعت نفت احتیاج به تغییرات و بازسازی اساسی دارند که تنها با مدیریت صحیح میتوان این تغییرات را ایجاد و هدایت کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد