3 - 12 - 2019
تنشآفرینی برای فروش تسلیحات
صلاحالدین هرسنی*- آنگونه که خبرگزاری رویترز گزارش داده است، دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا قرار است با وجود همه مخالفتهای سرسختانه کنگره فروش ۱۰میلیارد دلاری سلاح به عربستان و امارات را تصویب کند. ترامپ دلیل تصمیم و اقدام خود را ابتدا اضطرار در شرایط ملی و سپس مقابله با خطر فزاینده تهران برای واشنگتن و متحدان در منطقه عنوان کرده است. در نگاه ترامپ و اعضای کابینه او، چنین تصمیم و اقدامی ضمن حمایت از همپیمانان واشنگتن، امنیت و ثبات منطقه خاورمیانه را تقویت میکند و به کشورهای منطقه اجازه میدهد که در مقابل نفوذ بدخیم و رفتارهای ثباتزدای تهران از خود دفاع کنند.این تصمیم ترامپ در شرایطی اعلام میشود که او اخیرا و با تمایل شوقانگیزی اصرار داشت که از تهران با او برای انجام مذاکره تماس بگیرند. اگرچه در پاسخ به تمایل و خواست ترامپ تهران قویا اعلام کرد که حاضر به مذاکره نیست و رویکرد مقاومت را بر گفتوگو با چنین دولتی ترجیح میدهد و هر گونه مذاکره محتمل را مشروط به بازگشت واشنگتن به برجام میداند، اما اتخاذ ابتکارات دیپلماتیک آن هم از سوی برخی از بازیگران واسطهای سبب شد که مساله مذاکره اساسا منتفی نباشد. همین ابتکارات دیپلماتیک یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان را برای فراهم کردن شرایط مذاکره به واشنگتن فرستاد. به دنبال تحرکات دیپلماتیک مسقط، توکیو و بغداد به همراه برلین آمادگی خود را برای ایفای نقش واسطهای به منظور کاهش تنش در روابط تهران- واشنگتن اعلام کردند. البته تلاشهای دیپلماتیک از سوی تهران نیز پیگیری شد، به گونهای که ظریف سفر به اسلامآباد و سپس بغداد را در دستور کار قرار داد، با این هدف که تنش در روابط تهران- واشنگتن و به تبع آن تنش در منطقه، از وضعیت هشدار و قرمز خارج شود.حال همزمانی این تحرکات دیپلماتیک با تصمیم و اقدام ترامپ یک مفهوم و معنا بیشتر ندارد و آن، این است که تنشآفرینی و تولید بحران و همچنین بزرگنمایی خطر و تهدید ایران فقط برای تحقق اهداف و منویات واشنگتن برای فروش اسلحه به متحدان است. در حقیقت ترامپ نیز همانند اسلاف خود مانند جورج بوش و البته تحت تاثیر مشاوره حلقههای آیپک، از قاعده تبدیل بحران به فرصت آشناست. در حقیقت ترامپ پروژه ایرانهراسی را فرصتی برای سهمربایی اقتصاد آمریکا دانسته است. تحت این شرایط، آنچه ترامپ درصدد انجام آن است، چیزی جز هیاهوی بسیار برای هیچ نیست و بزرگنمایی خطر تهران فقط و فقط پوششی برای سرازیر کردن دلار در سبد اقتصاد آمریکاست. به این ترتیب و با هدفی که ترامپ به دنبال آن است، مشت او برای جهانیان و افکار عمومی منطقه باز میشود. حال با باز شدن مشت ترامپ و روشن شدن هدف اصلی واشنگتن آیا میتوان گفت که راستیآزمایی و عیار ادعاهای آن در بزرگنمایی با خطر تهران معطوف به حقیقت و واقعیت است؟ مسلما پاسخ منفی است. این رفتار ترامپ انگیزه تهران را در پروژه آمریکاستیزی افزایش میدهد. ضمن آنکه بر مقاومت تهران در مقابل خواسته واشنگتن خواهد افزود و پروژه صلح را بیشتر به رویا شبیه میکند تا واقعیت. تحت این شرایط دیگر نمیتوان امیدی به تداوم تلاشهای دیپلماتیک و نقشهای واسطهای در کاهش تنش تهران- واشنگتن داشت. به واقع با هدفی که ترامپ و اعضای کابینهاش دنبال میکنند، شاید دیگر تلاشهایی از جنس تلاشهای مسقط، توکیو، بغداد و برلین و حتی اروپا معنا و مفهومی نیابند.
S.Harsani.k@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد