24 - 02 - 2024
تهران- مسکو؛ اتحاد ادامه دارد
نادر کریمیجونی- ماهعسل تهران- مسکو همچنان ادامه دارد و به نظر نمیرسد روابط گرمی که هماکنون میان ایران و روسیه جریان دارد، دستخوش تغییر جدی و دگرگونی ماهوی شود. چه اهمیت دارد که این رابطه، تکنیکی باشد و بر اثر تحولات موجود و نیازهای دو طرف شکل گرفته باشد یا استراتژیک باشد و منافع راهبردی و بلندمدت تهران- مسکو را دربر گرفته باشد.
مهم این است که در مقطع کنونی ایران نه فقط در کنار روسیه قرار گرفته و در مواردی خدمت یا تجهیزات نظامی به این کشور ارائه میکند و از طرف مقابل روسیه نه فقط حمایتهای جدی و تعیینکننده خود در شورای امنیت را در اختیار ایران قرار داده و از این بابت خیال ایران را از شکلگیری اجماع بینالمللی علیه خود، راحت کرده، بلکه بخشی از سرمایههایی که قبلا به سوی اروپا، ایالات متحده و کانادا میرفت و در آنجا سرمایهگذاری میشد را به سوی ایران روانه کرده و تلاش میکند علاوه بر منافع اقتصادی، به برخی منافع راهبردی مانند دسترسی به آبهای گرم خلیجفارس نیز دست یابد. این دسترسی که روسها از سالیان دور درصدد راهاندازی و برقراری آن بودند یک کریدور راهبردی برای انتقال کالاهای روسی به خاورمیانه در اختیار مسکو میگذارد و رهبران کرملین را از اتکا به مسیرهای دشوار و یخزده دریاهای اطراف روسیه، میرهاند؛ رویدادی که نقش و تاثیر بسیار مهمی در کاهش هزینههای تجارت و انتقال کالاهای روسی به مقصد بازارهای مصرف دارد.
جنگ روسیه با اوکراین وارد دومین سال خود شده و روسیه بیش از پیش به سلاحهای ایرانی و کرهای اتکا پیدا کرده است. معلوم نیست که آیا چین هم به طور مخفیانه و غیررسمی، سلاح در اختیار روسیه میگذارد یا نه، اما قدرمسلم آن است که اگر حمایتهای تسلیحاتی ایران و کرهشمالی نبود، روسیه قطعا نمیتوانست توفیقهای کنونی در منازعه با اوکراین را حاصل کند. همانگونه که بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان نظامی بر این باورند که یکی از عوامل شکست اوکراین در مناطق شرقی، نبود حمایتهای تسلیحاتی غرب از کییف بوده است. در اینباره توضیح داده میشود که تحویل ندادن F-16ها از سوی ایالات متحده و موشکهای بالستیک از سوی آلمان به کییف توانایی جنگی اوکراین در منازعه فعلی را به شدت کاهش داده و باعث شکست آن کشور در جبهههای شرقی شده است.
همکاریهای ایران و روسیه البته در موضوع غزه نیز ادامه پیدا کرده است. باور عمومی آن است که دستکم یکی از برندگان منازعه اسرائیل و حماس، روسیه بوده، چراکه بخش مهمی از حمایتهای تسلیحاتی و اقتصادی که قرار بود نصیب اوکراین شود را به سوی اسرائیل روانه و بدین ترتیب عملا روسیه را در مقابل اوکراین تقویت کرده است. از این بابت چندان عجیب نیست که روسیه در این منازعه از فلسطینیها حمایت کند، ضمن آنکه روسیه با ایستادن در کنار فلسطینیها، عملا حمایت اسرائیل از اوکراین را هم تلافی میکند. حمایت روسها از فلسطینیها، روابط تهران- مسکو را گرمتر کرده و به این روابط عمق بخشیده است. از این منظر روابط نظامی-استراتژیک دو همسایه، ابعاد منطقهای و بینالمللی هم پیدا کرده که درهمتنیدگی منافع این دو همسایه شمالی- جنوبی را بیشتر و جدایی آنها از یکدیگر را دشوارتر و دور از ذهن میکند.
تا آنجا که به ایران مربوط است روسیه شریک خوبی است که تواناییهای مورد نیاز تهران را دارد. به لحاظ راهبردی ایران برنامه بلندپروازانه هستهای خود را ادامه میدهد و نمیخواهد در پیگیری این برنامه هستهای وقفه یا خللی پیش آید. هماکنون اعتراضهای متعددی علیه روند رو به گسترش فعالیتهای هستهای ایران ابراز شده که هشدارهای مکرر رافائل گروسی فقط یکی از آنهاست. این برنامهها، بیش از یک سال در دست اجرا بوده و نگرانیهای زیادی در غرب پدید آورده که غرب نیز با افزایش تعداد، موضوعها و عمق تحریمهای سیاسی- اقتصادی بر آن افزوده است. در مقابل روسیه و متحدانش مانند بلاروس، مجارستان و کشورهای اوراسیا تا حدی این تحریمها را بیاثر کردهاند، همچنین نزدیکی تهران و مسکو مانع از آن شده که تحریمهای اعمالشده علیه ایران تاثیر زیادی داشته باشد.
حمایتهای سیاسی روسیه از ایران هم تعیینکننده بوده است. در همین هفتههای اخیر که ایالاتمتحده و متحدانش پیشنویس قطعنامهای علیه حوثیهای یمن را به شورای امنیت ارائه کردند نام ایران به عنوان حامی جنگجویان یمنی در قطعنامه درج شده بود که با دخالت روسیه از متن حذف شد. در عین حال به دفعات زیاد در شورای امنیت سازمان ملل متحد روسیه هم از حق وتو و هم از نفوذ خود به نفع ایران استفاده کرده که در تمام موارد منافع مستقیم و غیرقابل انکاری برای ایران داشته است. نفوذ روسیه در منطقه اوراسیا، برای اقتصاد ایران مفید بوده و توانسته درهای تجاری این منطقه را به روی کشورمان باز کند. در مقابل ایران هم با دعوت از نظامیان چینی و روسی و برگزاری مانورهای مشترک با ایران، چین و روسیه پای نظامیان این کشورها را به آبهای خلیجفارس باز کرده و به دو قدرت آسیایی امکان عرضاندام در منطقه راهبردی تنگه هرمز را داده است. بهویژه آنکه اگر این دعوت از سوی ایران انجام نمیشد بعید به نظر میرسد که قدرتهای اروپایی و ایالاتمتحده مایل به حضور نظامیان چینی و روسی در خلیج فارس باشند.
عمر چنین روابطی تا کجاست؟ بعید به نظر میرسد که تا وقتی ولادیمیر پوتین در مسکو حکمرانی میکند، سیاستهای راهبردی مسکو تغییر جهت دهد. چنین به نظر میرسد که با جهتگیریهای فعلی مناسبات مسکو و غرب به سوی همگرایی یا ذوب شدن یخهای روابط نرود. جنگ در اوکراین هم دستکم تا ماههای آینده ادامه پیدا خواهد کرد و اگر زلنسکی رییسجمهوری اوکراین حاضر شود در ازای واگذاری بخشی از خاک خود، صلح را به منطقه و کشورش بازگرداند آنگاه منازعه فعلی اگرچه فروکش میکند، اما به زخم کهنه تبدیل میشود که هیچگاه التیام پیدا نخواهد کرد.
به این ترتیب شانس زیادی برای همگرایی میان روسیه و غرب، دستکم در چشمانداز پیشرو وجود ندارد که همین امر باعث میشود همکاریهای تهران- مسکو همواره زمینههای زیادی برای تداوم داشته باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد