6 - 04 - 2025
توازنبخشی واقعی به اقتصاد آمریکا
«جهانصنعت»- گلن هابارد، استاد اقتصاد و مالی در دانشگاه کلمبیا، رییس پیشین شورای مشاوران اقتصادی ایالاتمتحده در دوران ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش بوده است. وی در پوجکت سیندیکت به ارزیابی سیاستهای دولت ترامپ بر آمریکا در قیاس با دنیا پرداخته و آورده است: اسکات بسنت، وزیر خزانهداری آمریکا، در دفاع از تعرفههای تجاری دونالد ترامپ بهعنوان اقدامی برای «توازنبخشی» به اقتصاد آمریکا، اصل ماجرا را نادیده میگیرد. در حالی که برخی اقتصادها مانند چین و آلمان باید هزینههای داخلی خود را افزایش دهند، آمریکا باید میزان پسانداز ملی خود را بالا ببرد.
سیاست تعرفهای تهاجمی دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا باعث ایجاد بحثهای مهمی درباره توازنبخشی به اقتصاد آمریکا و نظم اقتصادی جهانی شده است. در سخنرانی خود در باشگاه اقتصادی نیویورک در ۶ مارس، اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، دیدگاه دولت ترامپ درباره «توازنبخشی» و خصوصیسازی مجدد اقتصاد آمریکا را توضیح داد. بسنت همچنین اشاره کرد، همانطور که ترامپ نیز گفته است که دوره «سمزدایی» اقتصاد از وابستگی به هزینههای فدرال ممکن است در کوتاهمدت «دردناک» باشد اما در بلندمدت سودمند خواهد بود.
چه چیزی باید توازنبخشی شود؟
دقیقا اما چه چیزی باید توازنبخشی شود؟ سیاستهای مالیاتی و نظارتی که دولت در نظر دارد، میتوانند راههایی برای افزایش سرمایهگذاری در آمریکا توسط شرکتهای داخلی و خارجی فراهم کنند ولی تاثیرات آن بر نرخ ارز دلار و حساب جاری با کاهش کسری تجاری آمریکا که دولت به دنبال آن است، همسو نیست.
در شرایطی که بازارهای مالی و صنایع داخلی آمریکا از تعرفههای متناوب متحمل ضرر میشوند، این سوال مطرح میشود که آیا هدف توازنبخشی با تمرکز ترامپ بر سیاستهای تجاری بهخوبی دنبال میشود؟ پاسخ کوتاه این است: نه. برای مثال، تعرفههای اعمالشده بر آلومینیوم و فولاد که مواد اولیه کلیدی در تولید هستند، بعید است که موجب افزایش تولید داخلی شوند. رویکرد بهتر، اصلاح سیاستهای مالی است، هرچند که اجرای این اصلاحات بهلحاظ سیاسی دشوارتر از شعار «توازنبخشی» است. هدف «اول آمریکا» دولت ترامپ، شامل توازنبخشی جهانی فعالیتهای اقتصادی و تولیدی است. علاوه بر تعرفههای آمریکا، بحثهای زیادی در محافل سیاستگذاری، چه در داخل و چه در خارج از دولت، درباره توازنبخشی در سایر کشورها وجود دارد. در اروپا، احتمال افزایش هزینههای داخلی آلمان و افزایش هزینههای نظامی این کشور میتواند مازاد حساب جاری مزمن آن را کاهش دهد.
در آسیا، چین به دلیل دنبال کردن مازاد تجاری، رفتار تجاری اغلب غارتگرانه (ازجمله دامپینگ محصولات صنعتی مازاد خود در بازارهای جهانی) و سرقت مالکیت فکری، مورد توجه است. بهراحتی میتوان استدلال کرد که چین، به نفع اقتصاد خود، باید هزینههای داخلی به ویژه مصرف را افزایش دهد و نه اینکه به رشد صادراتمحور تکیه کند. چین اخیرا در پاسخ به تعرفههای آمریکا، برنامههایی برای افزایش مصرف داخلی اعلام کرده است. اگر چین از این توازنبخشی اجتناب کند، عضویت آن در سازمان تجارت جهانی باید مورد بازبینی قرار گیرد.
روی دیگر تغییرات جهانی
روی دیگر این تغییرات جهانی این است که درحالیکه برخی کشورها مانند چین و آلمان باید هزینههای داخلی خود را افزایش دهند، آمریکا باید میزان پسانداز ملی خود را بالا ببرد. پسانداز ملی شامل پسانداز خصوصی (توسط خانوارها و شرکتها) و پسانداز عمومی است که دومی نیاز به اصلاح دارد. بهعبارت ساده، آمریکا باید کسری بودجه دولتی خود را کاهش داده و نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی را تثبیت یا حتی کاهش دهد.
برای رعایت انصاف، بسنت تاکید کرده است که کاهش کسری بودجه به خودی خود هدفی ارزشمند است، همچنین کاهش کسری بودجه به اهداف توازنبخشی اقتصادی دولت کمک میکند. افزایش پسانداز ملی که از کاهش کسری بودجه حاصل میشود، فشار نزولی بر نرخ بهره واقعی در بازارهای جهانی سرمایه و بر حق بیمه سررسید بدهی عمومی بلندمدت آمریکا وارد میکند. درنتیجه کسری حساب جاری آمریکا کاهش مییابد و بهمیزانی که این تعدیل مالی از طریق کاهش هزینههای فدرال انجام شود، توازنبخشی به سمت اقتصاد خصوصی تسهیل میشود.
در حوزه مالیات، دولت ترامپ باید از اعمال کاهش مالیاتهای جدید و سنگینی که موجب افزایش کسری بودجه و کاهش پسانداز عمومی میشود، اجتناب کند. همانطور که دفتر بودجه کنگره در گزارش سالانه «چشمانداز بودجه بلندمدت» خود توضیح داده است، افزایش بلندمدت در پسانداز عمومی نیازمند کاهش نرخ رشد هزینههای فدرال است.
در این راستا دنبال کردن مسیری مالی برای توازنبخشی نیازمند گامهای شناختهشده اما بهلحاظ سیاسی دشوار است. درحالیکه «اداره بهرهوری دولتی» دولت ترامپ (DOGE) بر کاهش اشتغال فدرال تمرکز دارد، کاهش جدی هزینهها باید بر کنترل رشد هزینههای تامین اجتماعی و مدیکر متمرکز شود.
میتوان این تغییرات را بهگونهای اجرا کرد که هم از سالمندان کمدرآمد حمایت شود و هم میزان مزایای برنامهها برای افراد پردرآمد کاهش یابد. در تامین اجتماعی، افزایش حداقل مزایا میتواند با تغییرات در شاخصبندی مزایا همراه باشد تا رشد هزینهها بهتدریج کاهش یابد. در مدیکر، تامین مالی عمومی برای پوشش پایهای بیمه میتواند یک شبکه ایمنی قوی ایجاد کند و همزمان رشد هزینهها را کاهش دهد.
اگر دولت ترامپ در مورد توازنبخشی به اقتصاد آمریکا جدی است، باید از اکثریت خود در هر دو مجلس کنگره برای اجرای تغییراتی که در بلندمدت منافع اقتصادی قابلتوجهی دارد، استفاده کند، حتی اگر این تغییرات در کوتاهمدت چالشبرانگیز باشند. این اقدام، واقعا بهمعنای اولویت دادن به آمریکا خواهد بود. تاکید بر تعرفهها در داخل و نصیحت دیگر کشورها در خارج بعید است که شعار معروف ترامپ، «آمریکا را دوباره عظمت ببخشیم»، را به چیزی بیشتر از یک شعار تبلیغاتی روی یک کلاه بیسبال تبدیل کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد