5 - 04 - 2025
توافق یا جنگ؛ هزینههای ویرانگر
محمود جامساز*
توافق با پیشنهاد ترامپ به معنای پذیرش همه شروط اعلامشده او یعنی به مفهوم کنار گذاردن ایدئولوژی جمهوری اسلامی است که بر آن مبنا شکل گرفته و تعریف شده است. پا پس کشیدن از اصول ایدئولوژیک نیز به معنای بازنگری در هویت نظام است که کل نظام را به چالش میکشد. عدم توافق نیز قطعا با توجه به تهدید چندباره ترامپ، کشور را وارد جنگی خواهد کرد که به انهدام زیرساختها و در استمرار آن، تخریب شهرها و تشدید ناترازیها در همه حوزهها اعم از اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی، انرژی و… منتهی شده و در نهایت به مانند همه جنگها به توافقی منجر میشود که طرف قوی به طرف ضعیف و بازنده تحمیل میکند که نتیجه آن ناتوانی بیشتر جمهوری اسلامی در رفع بحرانهایی است که طی جنگ نیز گستردهتر شده و سامانبخشی اقتصاد و مواجهه با بحرانهای اجتماعی و کاهش مشروعیت و تضعیف هرچه بیشتر پایگاههای مردمی نظام خواهد بود.
استمرار یا توقف این شیوه حکمرانی به عوامل زیر بستگی دارد:
– آستانه صبر و تحمل جامعه در برابر بحرانهای فزاینده.
– ریزش گروههای درون نظام اعم از سیاسی و نظامی زیرا بدنه نظام نیز همانند سایر آحاد جامعه در معرض تهدید تحریمها و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد.
– فشارهای بینالمللی
بنابراین با توجه به مراتب پیشگفته در رویارویی جمهوری اسلامی با پیشنهاد ترامپ «توافق یا جنگ» چند عامل کلیدی را باید در نظر گرفت:
١- ماهیت ایدئولوژیك جمهوری اسلامی
ماهیت ایدئولوژیك جمهوری اسلامی که بر پایه مبارزه با استکبار جهانی، ایفای حقوق پابرهنگان و کوخنشینان در برابر مستکبرین، محو اسرائیل و گسترش اسلام ولائی و استشهادی در سراسر عالم و… استوار است و در دکترین نظام در تقویت تاسیسات هستهای، گسترش صنایع نظامی از جمله موشکهای بالستیک و دوربرد و پهپادها و حمایت و تامین مالی نیروهای نیابتی متبلور شده است. پذیرش توافقی که مستلزم کنار گذاشتن این اصول باشد، عملا به تغییر هویت نظام منجر خواهد شد که برای حاکمیت، امری غیرقابل قبول است.
٢- تجربه جمهوری اسلامی در مواجهه با بحرانهای مشابه
تجربه تاریخی جمهوری اسلامی نشان میدهد که در مواقع حساس، بهجای ورود به یک جنگ تمامعیار، سیاست «مقاومت و امتیازگیری» را دنبال کرده است. نمونههای آن به شرح زیر است:
– پایان جنگ ایران و عراق : جمهوری اسلامی باوجود شعارهای اولیه مبنیبر ادامه جنگ تا «آزادسازی قدس»، سرانجام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
– توافق برجام در ۲۰۱۵: پس از تشدید تحریمها و افزایش فشارهای اقتصادی ناشی از اعمال شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، جمهوری اسلامی حاضر به مذاکره و امضای توافق شد.
– توان نظامی و آسیبپذیری ایران در جنگی گسترده: هرچند جمهوری اسلامی با رونمایی از شهرهای موشکی و برگزاری مانور دریایی قدرت بازدارندگی نسبی خود را به نمایش گذارده اما در حوزه پدافند هوایی، نیروی هوایی مدرن و توان دریایی در برابر نیروی نظامی آمریكا و متحدانش ضعف دارد. یک جنگ تمامعیار میتواند به زیرساختهای كلیدی، تاسیسات نفتی و اقتصادی ایران ضربات جبرانناپذیری وارد كند. علاوه بر آن، تداوم تحریمها و محدودیتهای مالی، بازسازی را دشوار خواهد کرد.
وضعیت داخلی و خطر اعتراضات مردمی
اقتصاد ایران شکننده است: تداوم جنگ باعث فروپاشی بیشتر آن خواهد شد.
نارضایتی اجتماعی بالاست: مردم توان تحمل فشارهای مضاعف را ندارند.
سرکوب داخلی هزینهزاست: اعتراضات گسترده، نظام را با چالش بقا روبهرو میکند.
جمعبندی: توافق یا جنگ؟
به نظر میرسد جمهوری اسلامی با ارسال پاسخ ترامپ از طریق مقامات عمان، تمایل به جنگ ندارد. فکر نمیکنم در شرایط کنونی، به یک توافق برد- برد هم بیندیشد. اگر مجبور شود بین جنگ و یك توافق تحمیلی مشابه آنچه ترامپ میخواهد، یکی را انتخاب کند، احتمالا تا سر حد امكان مقاومت و در نهایت تلاش میکند گزینه بینابین یعنی نه جنگ تمامعیار و نه یک توافق کاملا مطابق خواست آمریکا را بپذیرد که احتمالا مسیر به این شكل خواهد بود:
١- ادامه تنشهای محدود (مانند حملات نیابتی، تهدیدات موشکی و دریایی)
٢- مقاومت حداکثری تا حد ممکن، همراه با مانورهای نظامی و دیپلماتیک
٣- در صورت افزایش فشارهای داخلی و خارجی پذیرش نوعی از توافق اما نه کاملا توافقی تسلیم شده در برابر آمریکا، در این صورت احتمال ورود به درگیری نظامی بسیار بالاست.
مخلص کلام آنکه شرایط بهگونهای برای جمهوری اسلامی رقم خورده که انتخاب هر یک از دو گزینه توافق یا جنگ، بارآور عواقب مصیبتبار و مخربی است که هزینههای ویرانگر آن بر کشور پهناور ایران جبرانناپذیر خواهد بود.
* اقتصاددان
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد