31 - 08 - 2017
توهم بانکداری اسلامی
بهاره دلیر- بانکداری اسلامی یکی از مهمترین گزینههای بانکداری کشور است که تاکنون درباره آن نسخههای درمانی متفاوتی تجویز شده است. گروهی بانکداری اسلامی را نوشدارویی میدانند که تنها راه نجات موقعیت فعلی بانکداری کشور است. این درحالی است که در چهارمین دهه تصویب قوانین بانکداری بدون ربا شاهد آن هستیم که در هر یک از زوایای بانکداری هنوز حفرههایی عمیق وجود دارد و جای خالی آن با شعار اسلامی بودن بانکداری کشور پر نشده است. با گذر کردن از این رویکرد اما این شائبه نیز وجود دارد که بانکداری اسلامی به دلیل برچسب اسلامی بودن آن سدی است بر سر راه روابط بانکی ایران با دیگر کشورها.
اما نگاه کارشناسان اقتصادی نسبت به این امر چگونه است؟ آیا روند بانکداری اسلامی نقطه عطفی در راستای پیشرفت بانکداری کشور است یا نقطهای تاریک و نگرانکننده در انزوای بانکداری ایران. وهاب قلیچ، عضو هیات علمی پژوهشکده پولی و بانکی موضوع بانکداری اسلامی را در گفتوگویی تفصیلی با جهانصنعت مورد بررسی قرار داده است که در ذیل شرح آن را مطالعه خواهید کرد.
با توجه به آنچه در بانکداری اهمیت دارد، ستونهای اصلی اجرای بانکداری اسلامی در کشور چه مواردی است؟
در بخش داخلی، بانکداری نیاز به قوانین اسلامی برای اجرا دارد و هم نیاز به مجری با اعتقاد اسلامی. بودن مجری و نبودن قوانین بانکداری اسلامی و از سویی دیگر وضع قوانین اسلامی بیآنکه مجری این قوانین فعالانه عمل کند، بر پیشبرد قوانین بانکداری اسلامی تاثیری نخواهد گذاشت.
در بخش قانونگذاری و وضع قوانین هم راستای بانکداری اسلامی کشور در چه موقعیتی قرار دارد؟
قانون بانکداری اسلامی در سال ۶۲ با نام بانکداری بدون ربا به تصویب رسید. این درحالیست که در همان دوره قرار بر این بود بعد از پنج سال قوانین مورد بازنگری قرار گیرند. این بازنگری بعد از گذشت ۳۴ سال هنوز محقق نشده است. این موضوع نشان از ضعف به روز شدن قوانین و مقررات بانکداری اسلامی دارد و نشاندهنده این است که از آنچه در بانکداری اسلامی در جهان و متناسب با علوم روز در حال اجراست بسیار عقب هستیم.
این موضوع که قوانین بانکداری اسلامی در کشور با ایرادات مهمی روبهروست انکارناپذیر است. تعجبآور اما آنجاست که در مقابل تغییرات و بهبود قوانین مقاومت میکنیم و تا امروز هیچ قدمی برای بهبود شرایط برداشته نشده است. چندین سال است که نیازمند اصلاح قوانین بانکداری هستیم اما تا امروز هیچ پیشنهادی به مجلس ارائه نشده و مجلس شورای اسلامی بررسی جدی در این باره نکرده است.
در ابتدای بحث به این موضوع اشاره کردید که بانکداری اسلامی علاوه بر وضع قانون نیازمند مجری اصلح برای اجرایی کردن این قوانین است، مجریان بانکداری اسلامی در کشور چه موقعیتی دارند؟
به اعتقاد من علاوه بر وضع قوانین بهروز و کارآمد، نیازمند مجری کارآمد و همچنین مشرف به شرایط فقهی و اسلامی هستیم. مشکل اصلی از نقطهای آغاز میشود که دانش بانکداری اسلامی در کشور بسیار ضعیف است حتی کسب این دانش برخلاف آنچه به نظر میرسد دغدغه بانکداری کشور نیست.
نمونه دیگر جاماندگی بانکداری اسلامی کشور از جهان، صوریسازی قراردادها و همچنین مبحث جریمه تاخیر در بازپرداخت اقساط تسهیلات بانکی است. اینچنین قوانینی در بانکداری کشور نشاندهنده آن است که برخلاف آنچه تصور میشود، هیچ هم و غمی در راستای بانکداری اسلامی وجود ندارد و این موضوع فقط یک نام بیشتر نیست.
چگونه میتوان فرصتصوریسازی قوانین بانکی را از بین برد یا به عبارتی با شفافیت بیشتری بانکداری اسلامی را دنبال کرد؟
یک اصل مهم در بانکداری به ظاهر اسلامی ما فراموش شده است. اصلی مهم و اساسی که عدم حضور آن در بانکداری اسلامی کشور موجب تعجب دیگر کشورها و از سویی موجب تاسف و نگرانی بانکداری اسلامی از نگاه کارشناسان داخلی است. این حلقه مفقوده و اساسی نبود نهاد نظارت شرعی در بانکداری اسلامی است.
این نهاد نظارتی در همه بانکهای اسلامی جهان وجود دارد. این در حالیست که حتی اگر نوع بانکداریشان بانکداری متعارف هم باشد و فقط یک باجه خاص بانکداری اسلامی در بانک فعالیت کند، همان یک باجه زیر نظر نهاد نظارت شرعی فعالیت میکند. این نهاد اما بهطور کلی در بانکداری کشورمان وجود ندارد.
متاسفانه از آنجایی که تحت پوشش پرچم اسلامی زندگی میکنیم احساس ما این است که همه قوانین کشور ناخودآگاه اسلامی خواهند شد. این در حالیست که برای وضع قوانین و اجرای آنها فقط نام اسلامی کافی نیست، بلکه نیازمند پشتوانه رفتاری و فکری مستمر در این چارچوب هستیم.
براساس آنچه درباره بانکداری اسلامی و قوانین آن در کشور توضیح داده شد، اسلامی بودن بانکداری کشور چگونه شکل گرفته است؟
بعد از انقلاب و در ابتدای شکلگیری بانکداری اسلامی در سال ۶۲ در راستای ایجاد نظام بانکداری اسلامی یک شورای فقهی که در حقیقت نقش مشورتی دارد آغاز به کار کرد. این شورای فقهی اثرگذاری ویژهای ندارد و البته مدتی است که فعالیت مشهودی از سوی آن انجام نشده است.
نمیتوانیم مدعی بانکداری اسلامی باشیم آن هم در شرایطی که حتی در بانکها هیچ نظارت شرعی انجام نمیشود. این در حالیست که در کشورهای اسلامی مثل مالزی که بانکداری اسلامی رونقی واقعی دارد، اگر عملکرد یک بانک در راستای دریافت سود تسهیلات یا هر یک از دیگر جزییات بانکداری برخلاف شریعت باشد بهطور جدی برخورد خواهد شد و حتی موجب دریافت جریمههای مالی سنگین از بانک میشود.
آبشخور اصلی چالشهای بانکداری اسلامی در کشور چیست و چرا در بخش داخلی بانکداری اسلامی تا این حد دچار ضعف هستیم؟
نکته مهم این است که اگر مدعی برقراری بانکداری اسلامی شدهایم باید با عینک شریعت به موضوع بانکداری نگاه کنیم. نگاه شریعت به بانکداری بهطور حتم آنچه در بانکداری کشور پیش میرود را مقبول نمیداند. در حال حاضر بانکداری اسلامی از حیث مقررات تضعیف شده است چون هیچ کس مقررات لازم را وضع نمیکند.
همچنین در بخش اجرای قوانین نیز ضعف و مشکلاتی وجود دارد. در حالی که بانکداری کشور به ظاهر اسلامی به نظر میرسد اما هیچ نهاد نظارتی بانکها را مورد بررسی قرار نمیدهد تا در نهایت امتیاز کافی را به آنها ارائه دهد. همین موضوع بانکداری اسلامی را به واقع از چارچوبهای بانکداری اسلامی خارج کرده و موجب شده است تا از روح و نهاد اصلی آن فاصلهای جدی بگیریم.
چرا از سال ۶۲ تا امروز مشکلات بانکداری اسلامی در کشور حل نشده است و امروز بعد از گذشت ۳۴ سال از آغاز طرح بانکداری بدون ربا هنوز رضایت کافی نسبت به بانکداری اسلامی شکل نگرفته است؟
بعد از شکلگیری این طرح، کشور ناخواسته دچار مشکلات جدی بسیاری شد که نمیتوان هیچ یک را کتمان کرد و از دیگر سو هریک بر جریان اقتصادی کشور مشکلی افزودند. مشکلات مالی کشور در دوران جنگ، فشار و بار اقتصادی در دوران سازندگی و بیش از آن مشکلانی که به دلیل تحریمهای جهانی گریبانگیر اقتصاد کشور شد، یک به یک عواملی را شکل دادند تا خط رفتاری نظام بانکی از بانکداری اسلامی فاصله گیرد.
هریک از مواردی که به آنها اشاره شد خود به تنهایی عاملی بر دور شدن از بانکداری اسلامی و رسیدگی به مشکلات اقتصادی دیگر کشور است. این درحالیست که تجمیع این موارد دست به دست داد تا در نهایت بانکداری اسلامی به هدف نهایی خود نرسد و موجب عدم رضایتمندی اقشار مختلف شود.
متاسفانه امروز مردم در جایگاه مصرفکنندگان خدمات بانکی، علمای عظام در جایگاه تغذیهکنندگان تفکر اسلامی بانکداری و در نهایت کارشناسان امور مالی بانکی هیچ یک اعتماد و اطمینان کافی به نظام بانکی ندارند در واقع خطرناکترین مساله در نظام بانکی که همانا اعتماد است دچار اختلال شده است و این موضوع نه تنها نگرانکننده بلکه خطرناک نیز هست به هر روی جبران ضربهای که به اعتماد مردم وارد شده کار سادهای نیست.
آیا بانکداری اسلامی مانعی سر راه پیشرفت و گسترش روابط بانکی ایران با دیگر کشورها ایجاد میکند؟
نگاه کشورهای دیگر به مقوله بانکداری ایران خیلی مثبت نیست. البته این موضوع ارتباطی به اسلامی بودن بانکداری ایران و یا متعارف بودن آن ندارد. در وهله اول رابطه ایران را با کشورهایی که به بانکداری اسلامی مشغول هستند بررسی میکنیم. این دست از کشورها مخصوصا عربستان سعودی به دلیل اسلامی نبودن بانکداری در ایران کمتر تمایل به سرمایهگذاری در بانکهای ایرانی دارند.
به هر روی ایران برای ارتباط تجاری و اقتصادی با کشورهای اهل تسنن نیازمند اجرایی کردن قوانین بانکداری اسلامی است که بهطور جدی از آن بازمانده است. همین موضوع آغازی میشود بر از دست دادن حجم بزرگی از سرمایههای خارجی که در نهایت به نفع اقتصاد کشور نیست.
در وهله دوم باید این موضوع را مورد بررسی قرار داد که آیا کشورهایی که بانکداری متعارف در صدر برنامههای بانکداریشان است علاقهای به برقراری ارتباط با بانکهای ایرانی دارند یا خیر. متاسفانه این گروه نیز از آنجایی که روابط بانکی کشور به اندازه کافی شفاف نیست تمایلی به برقراری روابط بانکی با ایران ندارند.
این درحالی است که برخلاف تصور، اینکه بانکداری اسلامی یا متعارف باشد محلی از اعراب برای بانکهای جهانی ندارد. آنچه اهمیت دارد دیگر نکاتی است که اتفاقا بانکداری کشور از آن نیز خالی است. بانکداری نیازمند شفافیت روابط بانکی، کفایت سرمایه، استقلال بانک مرکزی و همچنین جاری بودن قوانین و نظارت بر اجرای این قوانین است اما از آنجایی که بانکهای ایرانی در WTO عضو نیستند، این احساس امنیت برای بانکهای خارجی شکل نمیگیرد.
این موضوع به آن معنی است که بانکداری اسلامی در بانکهای غیراسلامی نیز نقش دارد؟
برای بانکهای متعارف جهانی استفاده از مزیت بانکی اهمیت ویژهای دارد. آنچه اهمیت دارد حفظ احساس رضایتخاطر در مشتری است و از همین روست که بانکهای متعارف در کشورهای غیراسلامی خود اقدام به ایجاد باجههای بانکداری اسلامی کردهاند. همچنین گاهی نگاه کلانتری نیز به این موضوع دارند. برای مثال انگلستان اعلام کرد تا چند سال آینده تبدیل به قطب اقتصاد اسلامی جهانی خواهد شد.
از همینروست که اگر پتانسیل برقراری ارتباط مثبت و گستردهای با بانکداری جهانی در بانکداری کشور وجود ندارد، دلیل اساسی آن را باید در مشکلات ساختاری داخلی بانکداری کشور جستوجو کنیم و در نهایت به نظر میرسد عدم شفافیت و ریسکپذیری کافی در بانکداری کشور (اسلامی و غیراسلامی) مشکل اساسی امروز است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد