28 - 04 - 2025
تکرار دوباره تاریخ در بورس؟
گروه بورس- تحلیلگران اقتصادی و فعالان بازارهای مالی همواره بر این اصل پا میفشارند که برای پیشبینی آینده باید گذشته را به دقت مطالعه کرد. تاریخ، تکرار اتفاقات نیست بلکه تکرار الگوهایی است که در دل تحولات آشکار میشود. در شرایطی که بازار سرمایه ایران در هفتههای اخیر روزهای سبزی را تجربه کرده، بار دیگر پرسش از نقش مذاکرات بینالمللی و تاثیر آن بر روند شاخصها به میان آمده است. آیا میتوان با استناد به سوابق گذشته، تصویری روشن از مسیر پیشروی بازار ترسیم کرد؟
رونق فروردینماه؛ بازار سرمایه در آستانه تحولات
فروردینماه امسال برای بورس تهران یادآور روزهای خوش سالهای پیشین بود؛ شاخص کل در مسیری صعودی گام برداشت و تابلوهای معاملات اغلب به رنگ سبز درآمدند. این رشد در حالی رخ داد که فضای اقتصادی کشور همچنان با چالشهایی نظیر ناترازی انرژی، تنشهای سیاسی، بلاتکلیفی برخی سیاستهای کلیدی و تحریمهای فزاینده دست به گریبان است. در این میان گروهی از کارشناسان رشد بازار را صرفا ناشی از ظرفیتهای ذاتی و بنیادی شرکتها دانستهاند اما در برابر مجموعه دادههای اقتصادی و سیاسی، این دیدگاه چندان مقبول به نظر نمیرسد. واقعیت آن است که همزمانی رشد شاخصها با تحرکات دیپلماتیک، ازجمله سفرهای مقامات ایرانی به کشورهای واسط، نشاندهنده تاثیرگذاری فضای مذاکراتی بر روان بازار است.
رکوردشکنی تاریخی
بازار سرمایه در هفتههای اخیر یکی از تاریخیترین لحظات خود را تجربه کرد؛ لحظهای که شاخص کل بورس تهران پس از شکستن سد روانی 3میلیون واحد، حتی به کانال 3میلیون و 100هزار واحدی نیز وارد شد. این اتفاق در حافظه جمعی فعالان بازار، به عنوان نقطه عطف ثبت خواهد شد چراکه پیشتر نیز در آبانماه سال ۱۳۹۹، شاخص کل در آستانه این مرز قرار گرفته بود اما به دلیل شکنندگی انتظارات و تحولات سیاسی بینالمللی، موفق به تثبیت خود در این سطح نشد و به سرعت در مسیر اصلاحی قرار گرفت.
عبور این بار اما تفاوتهای بنیادینی با تجربه گذشته دارد. نخست آنکه تثبیت شاخص در این سطح، نه بر پایه هیجانات زودگذر، بلکه بر بستر شکلگیری انتظارات مثبت نسبت به آینده سیاسی و اقتصادی کشور بنا شده است. افزایش تحرکات دیپلماتیک، زمزمههای احیای مذاکرات بینالمللی و بازتعریف برخی سیاستهای کلان اقتصادی، موجب شده تا نگاه سرمایهگذاران نسبت به آیندهای روشنتر متمایل شود. در حقیقت، شاخص کل نهتنها از مرز تاریخی عبور کرده، بلکه در این سطح حیاتی نیز ماندگار شده است؛ نشانهای از آنکه بازار دیگر همانند گذشته با یک نسیم نگرانکننده فرو نمیریزد، بلکه بلوغ بیشتری در تصمیمگیری جمعی سهامداران به چشم میخورد.
نکته قابل تامل دیگر آن است که عبور از مرز 3میلیون واحد، تنها یک رکورد عددی نیست بلکه پیامی است آشکار مبنی بر احیای نسبی اعتماد ازدسترفتهای که طی سالهای اخیر، به واسطه نوسانات سیاستگذاری، تحریمهای اقتصادی و بیثباتیهای متعدد آسیب دیده بود. این رکوردشکنی، بیانگر آن است که سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی، دستکم در کوتاهمدت، ارزیابی مثبتی از فضای آینده دارند و مایلند وزن بیشتری به سناریوهای خوشبینانه بدهند.
با این حال، پرسش مهم این است که آیا تثبیت شاخص کل در سطوح بالاتر تداوم خواهد داشت یا خیر؟ پاسخ به این سوال، وابسته به تداوم سیگنالهای مثبت از سوی سیاستگذاران، استمرار تحرکات دیپلماتیک و نیز بهبود شاخصهای بنیادی اقتصاد است. تجربه سالهای گذشته نشان داده که بازار سرمایه به شدت نسبت به تغییرات فضای سیاسی حساس است، از این رو هرگونه اختلال در روند مذاکرات یا بازگشت تنشها میتواند بلافاصله خود را در قالب اصلاح قیمتی نشان دهد.
تجربه مذاکرات هستهای ۹4-۹2
مرور تجربه تاریخی مذاکرات هستهای در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ میتواند چشمانداز بهتری نسبت به وضعیت فعلی ترسیم کند. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و اعلام رویکرد تعاملی در سیاست خارجی، فضای اقتصادی کشور دچار تحولات جدی شد. آغاز مذاکرات 1+5 و انتشار اخبار مثبت، موجب فرونشستن تورم افسارگسیخته و تثبیت نسبی قیمت داراییها شد. بررسی بازدهی بازارهای مختلف طی این دوره نشان میدهد که داراییهایی چون طلا و دلار نهتنها بازدهی مثبتی نداشتند، بلکه دچار افت قیمت نیز شدند، در حالی که نرخ تورم سالانه به طور میانگین ۳۶درصد بوده است.
قیمت طلا طی بازه آبان ۱۳۹۲ تا تیر ۱۳۹۴ حدود ۲درصد کاهش یافت و نرخ دلار نیز حدود ۴درصد افت را تجربه کرد. این در حالی است که برخی بازارها چون خودرو، با بازدهی ۲۰درصدی، گزینه نسبتا مناسبی برای سرمایهگذاری به شمار میرفتند. این دادهها نشان میدهد که با شکلگیری فضای خوشبینی نسبت به مذاکرات، سرمایهها از بازارهای سنتی به سمت بازارهای مولدتر حرکت کردند.
رفتار نقدینگی در دوران مذاکره
بررسی جریان نقدینگی در بورس تهران در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ تصویر روشنی از رفتار سرمایهگذاران ارائه میدهد. در آبان ۱۳۹۲، همزمان با آغاز مذاکرات، ارزش ورود سرمایه حقیقی به بازار از ۸۷میلیون دلار به بیش از ۲۱۱میلیون دلار افزایش یافت. این رشد چشمگیر، هرچند در ماههای بعد با تعدیل همراه شد اما نشانهای روشن از حساسیت بالای بازار سرمایه نسبت به تحولات سیاسی بود. با امضای توافق برجام نیز شاهد ورود ۲۷۹میلیون دلار سرمایه حقیقی در یک ماه به بازار بودیم؛ رقمی که برای آن مقطع زمانی بیسابقه تلقی میشد.
با این حال، این جریان پرشتاب پس از تثبیت وضعیت سیاسی و اقتصادی آرام گرفت و بازار به روند طبیعی خود بازگشت. تجربه نشان میدهد که دورههای مذاکرات و توافق، فرصتهای طلایی برای سرمایهگذاری در بورس ایجاد کردهاند اما پایداری این روند مستلزم تداوم اصلاحات اقتصادی و بهبود بنیادین فضای کسبوکار است.
تغییرات نرخ ارز در دوره مذاکرات هستهای و پس از آن
نرخ ارز، به ویژه قیمت دلار، همواره به عنوان یکی از متغیرهای کلیدی و حساس اقتصاد ایران شناخته شده و تحت تاثیر مستقیم تحولات سیاسی و روابط خارجی قرار داشته است. در دوران آغاز مذاکرات هستهای، به ویژه در سالهای منتهی به توافق برجام، شاهد افت قابل توجهی در نرخ دلار بودیم. همزمان با شروع مذاکرات رسمی، قیمت دلار حدود 4درصد کاهش یافت و تا زمان اجرایی شدن برجام، تغییرات آن در سطوح پایین و کنترلشده باقی ماند. این کاهش اولیه قیمت دلار، براساس انتظارات مثبت نسبت به گشایشهای اقتصادی و دسترسی به منابع ارزی بلوکهشده شکل گرفت و فضای اقتصادی کشور را به سمت ثبات نسبی هدایت کرد.
با اجرایی شدن توافق هستهای در دی ماه ۱۳۹۴، نرخ دلار به شکل نسبی در بازار ثابت باقی ماند. این دوران با وجود برخی تنشهای سیاسی و بحرانهای منطقهای که بهطور قطع تاثیرگذار بودند، باعث نشد که نرخ ارز به طور چشمگیری افزایش یابد. حتی پس از آن، با وجود مشکلات اقتصادی داخلی، کاهش نرخ دلار در حدی ادامه داشت که بازار ارز در وضعیت آرامی به سر میبرد و شواهدی از تغییرات شدید نرخ ارز مشاهده نمیشد.
روند ثابت و آرام بازار ارز به ویژه در حوزه دلار، پس از روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده و پیگیری سیاستهای سختگیرانهتر نسبت به ایران، تغییرات قابل توجهی را به خود دید. پس از اعلام خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت۱۳۹۷، روند افزایشی نرخ دلار به سرعت آغاز شد. پس از بازگشت تحریمها در این سال، دلار به سرعت به مرزهای جدید قیمتی رسید که حتی پیش از این تجربه نشده بود.
به این ترتیب، از اردیبهشت ۱۳۹۷ تا به امروز، شاهد یک جهش تاریخی و بدون سابقه در قیمت دلار بودیم که همزمان با آن، اثرات اقتصادی آن در سایر بازارهای دارایی کشور نمایان شد. بازارهایی چون طلا، مسکن، و بورس نیز به طور مستقیم تحت تاثیر این افزایش قیمت قرار گرفتند و تورم و بیثباتی اقتصادی را در پی داشتند. افزایش نرخ ارز به شکل مستمر موجب تغییر الگوهای سرمایهگذاری و افزایش تقاضا برای داراییهای خارجی شد، از این رو تبعات افزایش قیمت دلار تنها به بازار ارز محدود نماند و به سرعت به سایر بخشهای اقتصادی نیز تسری پیدا کرد.
جهش بیسابقه دلار پس از خروج آمریکا از برجام، یک تغییر عمده در اقتصاد ایجاد کرد. این تغییر به گونهای بود که نهتنها بازار ارز بلکه دیگر بازارهای دارایی نیز وارد یک فضای غیرقابل پیشبینی شدند. این جهش نرخ دلار در پی بازگشت تحریمها و در نتیجه تنشهای سیاسی و اقتصادی ناشی از تصمیمات آمریکا، سبب شد که روندهای پیشین بازار ارز و سایر بازارهای مالی به طور کامل دگرگون شود.
پیشبینی سناریوهای محتمل پیشرو
با توجه به دادههای تاریخی و تحولات جاری، میتوان چند سناریوی محتمل برای آینده بازار سرمایه در نظر گرفت. در خوشبینانهترین سناریو، در صورت تداوم تحرکات مثبت سیاسی و دستیابی به توافق، شاخص کل بورس میتواند طی ماههای آینده رشد قابل توجهی را تجربه کند. در تجربه قبلی، شاخص طی تنها دو ماه پس از آغاز مذاکرات حدود ۸۰درصد رشد کرد و سپس در سطوح بالاتر تثبیت شد. برمبنای این الگو، میتوان انتظار داشت که شاخص کل به راحتی از سطح 5میلیون واحد عبور کند.
ارزش بازار سرمایه میتواند از محدوده کنونی حدود ۱۱۴میلیارد دلار به بیش از ۱۴۵میلیارد دلار افزایش یابد. تجربه نشان داده است که در فضای خوشبینی سیاسی، نسبت قیمت به درآمد (E/P) بازار نیز با شیبی ملایم افزایش یافته و زمینه رشد مضاعف شاخصها را فراهم کرده است.
چالشهای پیشرو
با این حال، نباید از چالشهای پیشروی بازار غافل شد. ساختار اقتصادی ایران همچنان با مشکلاتی چون ناترازی منابع و مصارف، ضعف زیرساختهای تولیدی، تحریمهای اقتصادی و وابستگی به درآمدهای نفتی روبهرو است. از سوی دیگر، رفتار فصلی سرمایهگذاران نشان میدهد که اردیبهشت ماه معمولا با کاهش ارزش معاملات و خروج نسبی نقدینگی همراه بوده؛ عاملی که ممکن است در کوتاهمدت بر روند بازار اثرگذار باشد. البته باید خوشحال باشیم که این تجربه تا این لحظه تکرار نشده است.
علاوه بر این، انتظار نمیرود که تمامی گرههای اقتصادی کشور صرفا با دستیابی به توافق باز شود. اصلاحات ساختاری، بهبود محیط کسبوکار، شفافیت مالی و ثبات سیاستهای اقتصادی، الزاماتی هستند که در صورت بیتوجهی به آنها، دستاوردهای حاصل از توافق نیز ماندگار نخواهد بود.
بررسی تجربه مذاکرات پیشین و تحلیل روندهای جاری نشان میدهد که بازار سرمایه ایران، بار دیگر در آستانه یک فرصت تاریخی قرار گرفته است. اگرچه تحقق این فرصت مستلزم همراهی عوامل مختلفی است اما فضای خوشبینی نسبت به تحولات سیاسی، زمینهساز ورود نقدینگی و رشد شاخصها خواهد شد. در این میان، بورس به عنوان بازاری پیشرو و حساس به اخبار سیاسی، بیش از دیگر بازارها از این تحولات منتفع خواهد شد.
در نهایت تجربه نشان میدهد که دوران میان مذاکرات تا توافق، بهترین فرصت برای سرمایهگذاری در بورس است؛ فرصتی که البته نیازمند تحلیل دقیق، هوشمندی در تصمیمگیری و درک درست از تحولات اقتصادی و سیاسی خواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد