13 - 01 - 2020
ثروتی بالاتر از چاههای نفت
به طور خلاصه فرانچایز، فرنچایز یا فرانشیز به معنای دادن حق امتیاز از کسبوکار به دیگری است. فرنچایز، یک رابطه مدتدار و بلندمدت که فرنچایز دهنده (شرکت صاحب برند) حق بهرهمندی از لیسانس و برند خود را به فرنچایز گیرنده میدهد و در زمینههای سازماندهی، آموزش، تامین مواد، بازاریابی و مدیریت به فرنچایز گیرنده کمک میکند و در ازای آن مبلغی از درآمد فرنچایز گیرنده را در اختیار میگیرد. برای مثال، شما ۱۰۰ میلیون تومان پول دارید و میتوانید آن را یا دست نخورده به همان صورت باقی بگذارید یا در جایی آن را سرمایهگذاری کنید، مثل بورس، بازار سکه، بانک یا حتی کسبوکار جدیدی را راه بیندازید. همه راههای اینچنینی ریسکها و خطرهای خاص خودش را دارد و البته که مزایای سرمایهگذاری مربوط به خود را نیز دارا میباشند. اما راه دیگری هم برای سرمایهگذاری وجود دارد، فرانچایز.
میتوانید سرمایه خود را از ابتدا وارد کسبوکاری کنید که امتحان خود را پس داده است، برند معروفی است، افراد زیادی او را میشناسند، تامینکنندگان مطمئنی دارد، ریسک کاهش پیدا میکند، بازاریابی منسجم و هماهنگی وجود دارد و…
به عبارتی شما سرمایه خود را وارد کسبوکاری میکنید که خطرات و ریسک کمتری برای آن به وجود میآید. در این مدل سرمایهگذاری هر دو طرف یعنی فرنچایز گیرنده و فرنچایزدهنده سود میکنند و به عبارتی هر دو در بازی برد-برد هستند.
شناخته شدهترین شرکتی که اقدام به فروش حق امتیاز کسبوکار خود در سطح جهانی میکند، شرکت مک دونالد است. مک دونالد حدود ۳۷۰۰۰ شعبه در سرتاسر جهان دارد که به بیش از ۷۰ میلیون نفر در سراسر جهان روزانه غذا میفروشد. اگر مک دونالد میخواست که اداره تمام شعباتش را خودش انجام دهد، قطعا نمیتوانست. فرنچایز برای شرکت واگذارکننده آن این خاصیت را دارد که مسوولیتهای اداره یک شعبه را بین خود و واگذاردهنده تقسیم میکند. به عبارتی شرکت صاحب برند، فعالیتهای پشتیبانی و کنترل کیفی اصلی را برعهده میگیرد و به سایر سرمایهگذاران فعالیتهای روزانه شعباتش را محول میکند.
در سالهای اخیر، فرنچایز در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته اما تا رسیدن به سطح بالای استفاده از آن راه درازی را در پیش داریم.
«نمایشگاه فرانچایز و توسعه کسبوکار» در چند روز اخیر در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار شد.
مبحثی بسیار مهم در توسعه اقتصادی و کمتر اهمیت داده شده و جدید در ایران که حقیقتا میتواند سکوی پرتاب خوبی برای صنعت و اقتصاد ما به سمت روزهای روشن و خوشآتیهای باشد.
شاید کمتر با این اصطلاح روبهرو شدهایم اما اگر فرهنگسازی و به خوبی اجرا شود میتوانیم آوردههای خوبی را در توسعه اقتصاد و جامعه داشته باشیم.
با ما همراه با سومین نمایشگاه فرنچایز باشید:
به سراغ سالن ۶ نمایشگاه میرویم. در میان سایر شرکتکنندهها، نام آشنایی به چشم میخورد.
«آیسپک»
برندی ایرانی که پا به عرصه جهانی گذاشته، با محصولات مشابه رقابت میکند و کمتر ایرانی نام این محصول را نشنیده است.
موسس این برند، «بابک بختیاری» است. کارآفرین جوانی که علاوه بر برند آیسپک، خالق ۷ برند دیگر نیز است که همگی به جز آکادمی خودش که در زمینه آموزش کسبوکار فعالیت دارد، در صنعت غذایی میباشند.
وارد سالن میشویم و به غرفه بابک بختیاری میرویم. در ساعات آغازین برگزاری نمایشگاه، غرفه او را از نگاهی دورتر و به عنوان مشتری و نه مصاحبهگر رصد میکنیم. خلاقیت و نوآوری در غرفههایش نیز کاملا ملموس و روشن است. جمعیت زیادی منتظر آمدن و دیدار با او هستند. به گوشهای میرویم و در کنار سایر بازدیدکنندگان قرار میگیریم. صحبت گرمی در میان آنهاست. از ورشکستگی و به زندان رفتن بابک بختیاری تا درآمد میلیاردی و برندهایش صحبت میکنند. لازم است در ابتدا گذری به تاریخچه زندگی این کارآفرین داشته باشیم :
او در سال ۱۳۵۷ در تهران به دنیا آمد و پدرش شغل آزاد و مادرش خانهدار است. فوقدیپلم عمران را دارد و به دلیل علاقهاش به بازار کار دانشگاه را رها میکند. داستان کسبوکار او از سال ۷۶ شروع میشود، زمانی که با کمک خانوادهاش پیکانی به مبلغ دو میلیون تومان میخرد و یک روز در میان با یکی از دوستانش با آن کار میکنند.
مسافرکشی را رها میکند و کنج برگر در پاساژ گلستان را اجاره میکند اما به دلیل مشکلات مالی بعد از یک سال این کار را هم کنار میگذارد. در دوران تحصیل در مدرسهاش، فکری به سرش میزند و با مدیران سه مدرسه مذاکره و بوفه این سه مدرسه را برای یک سال اجاره میکند و با سرمایه بسیار اندک سه یخچال دستدوم و کهنه و با مبلغ ۱۵۰ هزار تومان را خریداری و بوفهها را راهاندازی میکند. در تابستان به سراغ شغل دیگری میرود. پدرش به دلیل تعویض لوازم اداری محل کارش از او میخواهد تا لوازم فرسوده را بفروشد. او هم در مدت کوتاهی با قیمت مناسب موفق به فروش آنها میشود. زمانی که متوجه میشود، درآمد خوبی از این کار دارد آگهی روزنامه میدهد و کار خود را وسیعتر میکند.
بعد از این کار، ایده ساخت میز تحریر را با پدرش در میان میگذارد و پیشرفت زیادی میکند و در این راستا دو شعبه میزند که بعدها به دلیل سهلانگاری در برخورد با شریکش دچار مشکل شده و ورشکست میشود.
کارهای زیادی را امتحان میکند و سرانجام در سال ۸۴ با ۳۰۰ میلیون بدهی راهی زندان میشود. او با ۷۰ طلبکار خشمگین روبهرو میشود و رضایت تکتک آنها را میگیرد و به آنها قول میدهد در صورت آزادی، بدهی آنها را بپردازد.
میلههای زندان برای او راهی میشود برای صعود و اوج گرفتن. او درست پس از آزادی از زندان، ایده خود را که آیسپک مینامد اجرایی میکند. اینکه در مدت زندانی بودنش به او واقعا چه میگذرد که ناامید نمیشود و زندان را پایان راه نمیداند بلکه آغاز راهی میداند که توامان میشود با آفرینش و آفرینندگی، فقط او و خدایش خبر دارد.
از آفرینش و آفرینندگی صحبت کردیم. او هماکنون ۱۷۰۰ شغل مستقیم و بیش از ۵۰۰۰ شغل غیرمستقیم را ایجاد کرده است. چه آفرینشی بالاتر از این میتواند برای مردی باشد که هزاران نفر و خانوادههایشان را خندان به پای سفره رزق و روزی میآورد؟
او پس از آزادی از زندان و طی فقط ۶ ماه، ۱۲۰ شعبه آیسپک را در ایران راهاندازی میکند و خود را از منهای ۳۰۰ میلیون تومان به پنج میلیارد تومان میرساند.
شاید مانند خیلی از آدمهای دیگر میتوانست بعد از رسیدن به این سرمایه بالا، دست روی دست بگذارد و زندگی آرام و کمخطرتری را دنبال کند.
اما او اهداف و رویاهای بزرگتری دارد که آیسپک فقط گوشهای از آن بود و برای رسیدن به آنها تلاش دائمی و ریسک و خطر را بر آرام و قرار ترجیح میدهد. او رویاهایش را دنبال میکند چرا که به اعتقاد او، آنها راه را بلدند. دنبال کردن رویاهایش باعث شد در سال ۸۶ و ۹۶ به عنوان کارآفرین ملی ایران انتخاب شود.
چند دقیقهای فرصت میشود تا از نزدیک با او همکلام شویم. بعد از سلام و علیک و بهخاطر فرصت زمانی کمی که داشت، سریع به سراغ سوالات میرویم؛
– چشمانداز زندگی شما چه بوده و الان چه تغییراتی کرده است؟
من دقیقا به دنبال رویاهای خودم هستم و میخواهم به آنها دست پیدا کنم. این رویاها قبلا رویاپردازی میشود و بعد به سمت این رویاها میروم. چشماندازی که من داشتم، چشمانداز جهانی بودن بوده و هست. یعنی من از روز اول میخواستم که محصولات غذاییام را جهانی کنم و در راستای همان رویا در حال حرکت هستم.
– نقش محیط اجتماعی را در موفقیتتان چقدر میدانید؟
اولا فکر میکنم که موفقیت یک عامل درونی است و تربیت خیلی مهم است. چه تربیتی که از سمت پدر و مادر است و چه تربیتی که از سمت خداوند است. تمام سختیهای زندگی، تربیتی است از جانب خدا که شما را میسازد. شکستهای کوچکی که میخورید نیز، شما را به سمت و سوی نبرد بزرگ و پیروزی در نبرد بزرگ سوق میدهد.
– شکستهای شما چه نقشی در موفقیت شما داشتهاند؟ همه از شکست میترسند اما شما به استقبال شکست میروید.
دقیقا. من به کسی که میخواهد موفق شود، میگویم که حرکت کن و شکست کوچک بخور. چون تجربه در این شکستهای کوچک، پیروزی بزرگ را برای ما رقم میزند.
– سفر کردن در زندگی بابک بختیاری چه تاثیری داشته است؟ چقدر سفر کردن در ارائه ایدههای جدید به شما کمک کرده است؟
من فکر میکنم که هر ایدهای از ایدههای دیگران به علاوه تغییراتی که خودت روی آن انجام میدهی و تکمیلش میکنی به وجود میآید. استیو جابز میگوید: «ایدههای دیگران را ببین و یاد بگیر و ایده خودت را ارائه بده.» هیچ چیزی یک شبه به وجود نمیآید و هر ایدهای در واقع حاصل تراوشات ذهنی شما از دیدن ایدههای دیگران است که تکمیلش میکنید مثل هواپیما که در ابتدا توسط برادران رایت ایجاد شد ولی امروز ایرباس و… آن ایده ابتدایی را تکمیل میکنند.
من هر جای دنیا که رفتم سعی کردم ایده بگیرم و ایده خودم را ارائه بدهم.
– برای اکثر برندهایتان کاراکتر ایجاد کردهاید، چه دیدگاهی در پسِ این اقدام است؟
یکی از عواملی که در بحث موفقیت مهم است، پرسونال برند (برندسازی شخصی)است. بنابراین ما توانستیم از این موضوع استفاده کنیم.
– در مصاحبهای گفته بودید که علم بهتر از ثروت است. چرا چنین اعتقادی دارید؟ و علم ثروتساز چیست؟
دقیقا علم ثروتساز است، چون علم و خلاقیت است که میتواند برای شما ثروت بسازد. وقتی میگوییم علم، منظورمان صرفا معلومات نیست. خیلیها معلومات دارند اما موفق نمیشوند. دو عامل که میتواند باعث موفقیت شما شوند؛ پشتکار و شوق و اشتیاق است که شما را میتوانند به رویاهایتان برسانند.
– نقاط قوت و ضعف فرانچایز چیست؟
همانطوری که میدانید من ۱۴ سال است که فرانچایز را در ایران عملیاتی کردهام و در ایران زیرساختها که اصل برندینگ است باید درست شود. ما با آکادمی بابک بختیاری سعی کردیم این زیرساختها را برای جوانهای کشورمان مهیا کنیم و بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و به فرانچایز برسند.
– چه سهمی فرنچایز کردن در بحث توسعه اقتصادی کشور دارد؟
در کشورهای دیگر نشان داده است که بحث فرانچایز توانسته چندین درصد از رشد اقتصادی را دربر گیرد و شاید در کشور ما این عدد صفر باشد. امیدوارم که بتوانیم به این درصدها برسیم. آمریکا ۷۰ درصد از صادراتش توسط برندها و فرنچایزهایش انجام میشود.
– یعنی میتوانیم بگوییم که فرنچایز کردن میتواند مانند یک چاه نفت جدید برای ایران باشد؟
دقیقا چاههای نفت. در واقع برند یعنی چاه نفت. نگاه مسوولان ما میتواند روی بحث برندآفرینی باشد.
زکی حسینپور
روانشناس صنعتی و سازمانی
hoseinpoorzakiyeh@gmail.com

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد