16 - 05 - 2021
جاذبه بازار چین
پروسه جذب سرمایه خارجی در چین روزبهروز با سرعتی بیشتر به ثبت نرخ رشد رکوردشکن خود ادامه میدهد. براساس تازهترین آمار منتشرشده از سوی وزارت بازرگانی چین، در چهارماهه اول سال جاری میلادی (۲۰۲۱)، ۱۴ هزار و ۵۳۳ شرکت با بودجه و سرمایهگذاری خارجی در چین تاسیس شده که این میزان، در مقایسه با دوره مشابه در سال گذشته (۲۰۲۰) افزایشی ۲/۵۰ درصدی و در مقایسه با دوره مشابه در سال ۲۰۱۹، رشدی ۵/۱۱ درصدی را تجربه کرده است.
بر اساس این آمار، استفاده واقعی چین از سرمایه خارجی معادل ۰۷/۳۹۷ میلیارد یوان برآورد شده که در مقایسه با دوره مشابه در سال ۲۰۲۰، ۶/۳۸ درصد و در مقایسه با سال ۲۰۱۹، ۱/۳۰ درصد افزایش داشته است. به خوبی مشخص است که جذب سرمایهگذاری خارجی در چین با افزایشی چشمگیر در مقایسه با سال ۲۰۱۹ میلادی همراه بوده است؛ از طرف دیگر، ساختار جذب سرمایه در چین به طور مداوم بهینه شده است.
در طول چهار ماه اول سال جاری میلادی (۲۰۲۱)، سرمایهگذاری خارجی در صنایع پیشرفته چین رشدی ۱/۲۹ درصدی را در مقایسه با دوره مشابه در سال ۲۰۲۰ تجربه کرده است، بر اساس آمار ارائه شده از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی که اخیرا منتشر شده است، سرمایهگذاری مستقیم خارجی « FDI» سال ۲۰۲۰ در جهان به پایینترین میزان خود در طول ۱۵ سال رسید، اما چین توانست با سبقت از آمریکا، به بزرگترین مقصد سرمایهگذاری دنیا تبدیل شود. این روند به تنهایی برای نشان دادن جاذبه بازار چین در سطح جهان کافی است.
سوالی که مطرح میشود این است که علت سرازیر شدن سرمایه خارجی به چین چیست. بزرگترین علت جاذبه چین برای سرمایهگذاران خارجی، مزایا و امتیازات چین در حوزه زنجیره صنعتی، قدرت نوآوری در زمینه فناوری، سیستم لجستیکی مناسب و منابع انسانی فراوان این کشور است.
به عبارتی میتوان گفت که این امتیازات چین نهتنها تا حد بسیار زیادی باعث کاهش هزینههای عملیاتی شرکتهای خارجی فعال در چین میشوند بلکه عامل تزریق انگیزه نوآوری به روند توسعه اقتصاد هستند.در عین حال، بازار مصرف چین با جمعیت بیش از ۴/۱ میلیارد نفری آن به یکی از مهمترین عوامل و نیروهای محرکه (رشد) اقتصاد چین تبدیل شده است. بر اساس بررسیهای انجام شده توسط وزارت بازرگانی چین حتی در سال ۲۰۲۰ میلادی و تحت تاثیر پیامدهای ناشی از همهگیری ویروس کرونا نیز درآمد و سود عملیاتی تقریبا ۶۰ درصد از شرکتهای تاسیس شده با بودجه خارجی در چین افزایش داشته یا اینکه در سطحی ثابت باقی مانده است.
از طرف دیگر، دولت چین در طول سالهای اخیر به گسترش دسترسیهای بازاری خود، ایجاد یک پلتفرم آزاد و بهبود سیستم قانونی جهت سرمایهگذاری خارجی و ایجاد محیط مناسب و مطلوب کسبوکار برای شرکتهای تاسیس شده با بودجه خارجی در این کشور و همچنین ارتقای سطح عالیتری از گشایش همراه با اجرای یک گرایش راهبردی شفاف و پایدار ادامه داده است.
بر همین اساس، شرکتهای تاسیس شده با بودجههای خارجی در چین با اعتمادی راسخ و تزلزلناپذیر به سرمایهگذاری در این کشور مشغول هستند.
چن رونگ شنگ معاون گروه جنرالالکتریک در چین بر این باور است که به دنبال اجرای چهاردهمین طرح توسعه پنج ساله در این کشور، همچنان فرصتهای بازاری عظیم و گستردهای در چین فراهم خواهد شد و همکاری با چین عمق بیشتری پیدا خواهد کرد.
به دنبال بلاتکلیفیهای به وجود آمده ناشی از همهگیری ویروس کرونا و چشماندازهایی که برای احیای اقتصاد جهان وجود دارد، چین همچنان با چالشهایی در زمینه جذب سرمایه خارجی مواجه است اما با این وجود، چنین عملکردی از سوی چین و آمار مربوط به افزایش و تسریع جذب سرمایهگذاری خارجی در این کشور جهت تایید پوچ بودن دیدگاه آن دسته از کسانی که طرفدار جدایی از چین هستند، کافی است.
شکست نظریه «سقوط چین»
این در حالی است که توسعه چین به عنوان کشوری که مدتهای طولانی فقط یک حزب حاکم دارد، همواره سوالبرانگیز بوده است. نظریه «سقوط چین» بارزترین نمونه از این تردید به چین به شمار میرود.
کسانی که معتقد به این نظریه هستند، بر این باورند که چین گرفتار مشکلاتی مانند فساد، بوروکراسی و عدم نشاط و انرژی میشود و سرانجام سرنگون خواهد شد. اما در واقع، گرایش واقعی توسعه چین به این بحثها پایان داده است. چین تحت رهبری حزب کمونیست نهتنها دچار فروپاشی یا رکود نشده، بلکه به بزرگترین کشور تولیدکننده، بزرگترین صادرکننده و دومین قدرت اقتصادی جهان نیز تبدیل شده است.
ممکن است برخی بر اساس برداشتهای سطحی تصور کنند در درون حزب حاکم کمونیست، اعضای آن فقط به حرف یک نفر گوش میکنند یا به عبارت دیگر حرف اول و آخر را یک نفر میزند اما قطعا اینگونه نیست. حزب کمونیست چین سنت دموکراسی درونحزبی را دارد. در درون این حزب، تصمیمگیری درباره موضوعات مختلف بر اساس اصل «اقلیت تابع اکثریت» انجام میشود؛ به عبارت دیگر اعضای کمیته حزب برای رایدهی در زمان تصمیمگیری در موقعیت برابر قرار دارند.
سنت دموکراسی درونحزبی، از زمان تاسیس حزب کمونیست چین شکل گرفته است. در آن زمان، بحث و جدل بر سر خطمشی انقلاب امری عجیب و غریب نبوده و گاهی اوقات حتی این نوع دعواها بسیار شدید بود. پس از تاسیس جمهوری خلق چین و حاکم شدن حزب کمونیست بر آن کشور، حتی در شرایطی که حاکمیت این حزب با هیچگونه چالشی مواجه نبوده اما این سنت حفظ شده است.
هنگامی که مسائل مربوط به مسیر توسعه چین مطرح است اختلافنظر و بحثهای شدید در این خصوص امری طبیعی است و میبینیم که سرانجام تصمیمات صحیح گرفته میشود ونتیجه آن به صورت توافق کلی حزب قابل مشاهده است.
یکی از این نمونهها تصمیمگیری برای اجرای سیاست «اصلاحات و درهای باز» در ۴۰ سال پیش بود. با اجرای این تصمیم، جهان نیز شاهد آن پدیده بود که یک کشور سوسیالیستی قاطعانه نظام اقتصادی نابهنگام اقتصاد برنامهریزی شده را کنار گذاشته و با یک تحول اساسی به یک نظام اقتصادی بازارمحور روی آورد.
حزب کمونیست چین با تکیه بر دموکراسی درونحزبی توانسته در دورههای مختلف تاریخ از اشتباهات خود آگاه شده و به سرعت آنها را اصلاح کند و سپس از طریق جمعبندی و بازبینی، آنها را به توافقات کل حزب تبدیل کند و به اجرا بگذارد. با تکرار این فرآیندها، حزب کمونیست چین به طور مداوم توانسته خود را اصلاح، احیا و به روز کند.
این هدف حزب کمونیست چین و جایگاه آن به عنوان یگانه حزب حاکم چین باعث شده این تضمین وجود داشته باشد که حزب نمیتواند منافع گروه خاصی از شهروندان را نمایندگی و تامین کند باید به نفع اکثریت کشور تصمیمگیری کند. بر این اساس، میتوانیم بهتر درک کنیم که چرا چین اقدامات جدی برای کاهش فقر انجام داده است.
این هدف حزب کمونیست چین دقیقا همان نیروی محرکه حزب برای اصلاح و بهروزرسانی خود است و باعث شده که این حزب به حفظ سنت خوب دموکراسی درونحزبی نیاز پیدا کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد