3 - 12 - 2017
جنگی که جهان نادیده میگیرد
فاطمه رحیمی- یک درگیری بیمعنی باعث بروز بدترین بحران انسانی در جهان شده است.
یمن مدتهاست که عنوان «شکوه عرب» را از دست داده است. این کشور از جنگهای داخلی، قبیلهگرایی، خشونت جهادی و فقر وحشتناک آسیبدیده است. اما هیچیک از اینها قابل مقایسه با مصیبت ضربهای نیست که جنگ میان ائتلافی به سرکردگی عربستان و حوثیهایی که از حمایت ایران برخوردارند، به این کشور وارد کرده است.
بر اساس برآورد سازمان ملل سه چهارم از جمعیت ۲۸ میلیونی یمن نیازمند کمکهای انساندوستانه هستند. افزایش زباله، فاضلاب خراب و منابع آبی ویران شده، منجر به بدترین شیوع بیماری وبا در تاریخ اخیر شده است. این کشور در آستانه قحطی است. اقتصاد آن فرو ریخته و مردم را با انتخابهای غیرممکنی روبهرو کرده است. هر روز بیمارستان الثوره باید تصمیم بگیرد که کدام یک از تجهیزات پزشکی حیاتی با اندک منبع انرژی موجود کار کند. شاید بدترین مساله این است که بخش عمده جهان چندان هم نگران به نظر نمیرسد، و به واسطه تماشای سالها خون و خونریزی در سوریه و دیگر بخشهای خاورمیانه، بیرحم شده و از توانایی خود در ایجاد تغییر ناامید شده است. یمن نسبت به اروپا بسیار دورتر از سوریه به اروپاست؛ مردم بدبخت آن به طور کلی برای پناهجویی به سمت غرب هجوم نمیبرند.
با این حال جهان به قیمت به خطر انداختن خود، یمن را نادیده میگیرد. لحظهای تعهد رها کردن غیرنظامیان از درد و حمایت از آنها را کنار بگذارید. منافع امنیتی نیز در خطر هستند. جهان توانایی تحمل یک دولت شکسته خورده دیگر- یک افغانستان یا سومالی دیگر- را ندارد تا به محل پرورش تروریسم جهانی تبدیل شود. علاوه بر این، یمن بر تنگه بابالمندب سلطه دارد؛ یک گذرگاه برای کشتیهایی که از کانال سوئز استفاده میکنند. چه خوشتان بیاید چه نه، غرب درگیر این مساله است. ائتلاف عربستان در حال جنگ با هواپیماهای جنگی و مهمات غربی است. ماهوارههای غربی بمبهای آن را هدایت میکنند.
صالح لغزنده
مانند بسیاری دیگر در جهان عرب، رنج یمن را میتوان در ناآرامیهای بهار عربی در سال ۲۰۱۱ ردیابی کرد. اعتراضات گسترده مردمی، اقدام به ترور علی عبدالله صالح، رییسجمهور وقت یمن و فشارها از سوی دولتهای همسایه باعث شد او در سال ۲۰۱۲ به نفع عبدربه منصورهادی، معاون خود استعفا دهد. یک پیشنویس قانون اساسی در سال ۲۰۱۵، یک سیستم فدرال و یک تقسیم پارلمانی میان شمالیها و جنوبیها پیشنهاد شد. اما نیروهای حوثی که با صالح جنگیده بودند، قبول نکردند. آنها که از شاخه زیدیه شیعه هستند (همانطور که حدود ۴۰ درصد یمنیها) شکایت کردند که علاوه بر مسایل دیگر، این قانون اساسی آنها را در منطقهای با منابع اندک و بدون دسترسی به دریا محدود میکند.
حوثیها که حال با صالح که فرصت بازگشت دیده بود، متحد شده بودند، منصورهادی را از صنعا، پایتخت یمن بیرون رانده و او را تا عدن تعقیب کردند. عربستان به همراه ائتلاف کشورهای عرب و نیروهای محلی- که اسلامگرایان، سلفیها و جداییخواهان جنوب هم در میانشان بودند- گرد هم آمدند و حوثیها را مجبور به عقبنشینی کردند. طی سال گذشته خطوط جنگ تغییر چندانی نکرد. حوثیها برای حکومت بر یمن بسیار ضعیف و برای شکست عربستان بسیار قدرتمند هستند.
در نتیجه، یمنیها به پیادههای جنگ قدرت میان عربستان و ایران تبدیل شدهاند. عربستان که نگران روند رو به گسترش نفوذ ایران است، صحبت از حوثیهای یمن مانند آنچه اسراییلی درمورد حزبالله لبنان میگوید را آغاز کرد؛ یک ارتش نیابتی خطرناک ایرانی در مرزهایشان. در واقع، عربستان میتواند درسهای زیادی از تجربه اسراییل بگیرد. حتی با دقیقترین تسلیحات، شکست دادن شبه نظامیانی که به خوبی در میان مردم غیرنظامی پراکنده شدهاند، غیرممکن است. طرف قویتر به دلیل رنج این غیرنظامیان مورد سرزنش قرار میگیرد. برای طرف ضعیفتر، بقا پیروزی است.
بنابراین، با وجود آنکه حوثیها ابتدای امر مسوول آغاز این جنگ محسوب میشوند، این عربستان است که متهم به جرائم جنگی است. آنها در حملات هواییشان بیدقت و بیکفایت بودهاند. گروههای حقوق بشری میگویند بمبهای شلیک شده، مدارس، بازارها، مساجد و بیمارستانها را هدف قرار داده است و محاصره باعث شکلگیری این تفکر شد که عربستان از غذا به عنوان ابزار جنگ استفاده میکند.
هرچه این جنگ بیشتر ادامه یابد، متحدان غربی عربستان بیشتر شریک اقدامات آن خواهند شد. دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا به عربستان اختیار تام داده که بیرحمانه عمل کند. شاید او گمان کند که تمام مساله بخشی از تقابل با ایران است، یا شاید میخواهد از آزادی اصلاحات محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان حمایت کند، یا شاید امیدوار است از فروش تجهیزات زیبای نظامی به سعودیها سود ببرد. مساله هرچه که باشد، او در حال ضربه زدن به منافع آمریکاست. دقیقا به دلیل اهمیت عربستان- بزرگترین صادرکننده نفت جهان و میزبان دو مکان مقدس اسلام- غرب باید محدودیتهایی را بر این شاهزاده بیپروا اعمال کند و به رها کردن او از یک جنگ پیروز نشدنی کمک کند.
چطور؟ مذاکرات صلح به ریاست سازمان ملل با درخواست تسلیم شدن حوثیها آغاز شده است. این غیرواقعبینانه است. بهتر است جنگ را متوقف کنند و میانجیگر دیگری مانند عمان یا کویت بیابند. یک توافق باید شامل خروج مرحلهای نیروهای حوثی از صنعا و مرز عربستان و پایان محاصره سعودی شود. یمن نیازمند یک دولت فراگیر، انتخابات و یک ساختار جدید برای دولت است. عربستان نیازمند تضمینهایی است مبنی بر اینکه نیروهای ایرانی وارد یمن نمیشوند. سپس باید پول لازم برای بازسازی این کشور تامین شود.
هیچیک از این اقدامات آسان نیست. اما یک صلح منطقی بیشتر میتواند حوثیها را کنترل کند تا بمباران. بدون پوشش اقدامات تهاجمی عربستان، حوثیها مجبور خواهند بود که پاسخگوی شکستهایشان باشند.
جنگ را متوقف کنید
در حال حاضر این جنگ به جای آنکه گسترش نفوذ ایران را کاهش دهد، اتکای آنها به ایران که ابزارهای ساده و ارزانی برای زجر دادن عربستان دارد، را افزایش داده است و از آنجایی که سعودیها در یمن فرو رفتهاند، ایران دست بازتری برای تعیین شرایط در سوریه دارد. این جنگ در شرایط ریاضت اقتصادی و اصلاحات اقتصادی در داخل، به نفع عربستان نیست. به همین دلیل آنها باید درس دیگری از تجربه اسراییل در جنگ با حزبالله بگیرند. اگر جنگها باید جنگیده شوند، باید کوتاه باشند و اهداف محدود داشته باشند. بازدارندگی بهتر از گرفتاری ناتوانکننده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد