28 - 05 - 2020
حاجی واشنگتن
علی حاتمی در سال ۱۳۲۳ در چنین روزی در خیابان شاهپور تهران متولد شد. مادر او خانهدار بود و پدرش سمت صفحهآرا در یک چاپخانه را داشت و دومین فرزند ذکور خانواده بود.
شوق نمایشنامهنویسی پای او را به تماشاخانههای لالهزار باز کرد و در آنجا مسحور بازی هنرمندانه جعفر توکل شد و آرزو میکرد روزی برسد که توکل در نمایشی به کارگردانی خود او بازی کند.از همان ایام، حاتمی تصمیم میگیرد روی مایههایی از داستانهای ملی و ایرانی کار کند. موقعی که در کلاس نهم تحصیل میکرد برای آموختن اصول اولیه نمایشنامهنویسی به هنرستان هنرپیشگی تهران میرفت؛ پس از آن به هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک رفت.سختگیری مهدی نامور رییس هنرستان نسبت به نمایشنامههایی که هنرجویان نوآموز مینوشتند تا در سالن هنرستان اجرا شود، حاتمی را بر آن میدارد که در فراگیری فنون و شگردهای نمایشنامهنویسی، به ویژه گفتوگوپردازی حساسیت و کوشایی از خود نشان دهد.حاتمی نخستین نمایشنامهاش را با عنوان دیب (دیو) نوشت و در اردیبهشت ماه ۱۳۴۴ با حضور کودکان در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت سه شب اجرا کرد. در سال ۱۳۴۵ نمایشنامه مدرنی با عنوان آدم و حوا یا برج زهر مار را مینویسد که تحولی در کار او محسوب میشود و همین نمایش موجب آشنایی او با مسوولان تلویزیون میشود که در آن ایام در کار جذب افراد مستعد بودند. نخستین فیلمنامه کاملی که ارائه میکند شب جمعه (۱۳۴۶) نام دارد که به صورت یک فیلم کوتاه درمیآید.سال ۱۳۴۸ کیمیایی و مهرجویی و تقوایی فیلمهای قیصر، گاو و آرامش را میسازند و حاتمی در تدارک ساختن حسنکچل است. هدف مشترک این فیلمسازان دوری جستن از بازار فیلمفارسی بود.علی حاتمی به صورت جدی وارد فعالیتهای سینمایی شد و در سال ۱۳۷۵ هنگام ساخت فیلم جهان پهلوان تختی به علت بیماری دارفانی را وداع گفت.
فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی، مملکترو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه میآید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند، نفوس حقالنفس میدهند، باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی …. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبتزده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تکیده از تریاک.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد