26 - 11 - 2022
حال سینمای مهرجویی چطور است؟
المیرا حسینی - در چند سال گذشته، روند فیلمهای داریوش مهرجویی تغییر کرده است. این را هم منتقدان میگویند، هم مخاطبان پر و پا قرص فیلمهایش. تغییری که به مذاق منتقدان خوش نیامده. منتقدانی که در سالهایی نهچندان دور کلید خوردن هر فیلمی از طرف این فیلمساز را به فال نیک میگرفتند، حالا با بیحوصلگی روی صندلی سینما مینشینند و نوشتههایشان میگوید داریوش مهرجویی انتظارشان را در مقام یک فیلمساز برجسته برآورده نمیکند. اما با تمام این حرف و حدیثها و با وجود نارضایتی بسیاری از تماشاگرها، «چه خوبه که برگشتی» آخرین ساخته داریوش مهرجویی، مدتهاست به باشگاه میلیاردیها پیوسته است و هفتههاست در صدر جدول فروش قرار دارد. اما چه اتفاقی برای سینمای مهرجویی افتاده است و چه شده که دیگر خبری از آن اتفاقی که در هر فیلم مهرجویی میافتاد و ما را هر بار تشنه کار بعدی میکرد، نیست؟ آیا باید باز هم امیدوار باشیم و منتظر افتادن آن اتفاق ویژه در کارهای بعدی؟ سلیقه داریوش مهرجویی در این سن تغییر کرده، ایدههایش عوض شده یا شرایط زمانه او را به این سمت و سو کشانده؟ آمار فروشش میگوید مردم همچنان به نام این فیلمساز اعتماد دارند و کارهایش را دنبال میکنند؛ هرچند این اواخر با درصد بالایی نارضایتی. برای آنکه پاسخ درست این سوالها را بیابیم، سراغ چند نفر از اهالی سینما رفتیم. از کسانی که او را از نزدیک میشناختند و بعضا سابقه همکاری داشتند، پرسیدیم چه اتفاقی برای داریوش مهرجویی و سینمای او افتاده؟ و پاسخهای متنوعی دریافت کردیم.
قضاوت براساس چند کار نباشد
من صحبتهایم را درباره آقای مهرجویی و کارهای ایشان در مصاحبهای که داشتهام، گفتهام. به عقیده من با چند کار نمیشود درباره آقای مهرجویی قضاوت کرد و حضور ایشان را به عنوان یک کارگردان بزرگ منکر شد. ایشان در سینمای ایران بسیار تاثیرگذار بودند. نمیخواهم درباره تاثیر ایشان به صورت مفصل صحبت کنم چون بسیار واضح و مبرهن است که ایشان چه در سینمای قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب تاثیرات خود را داشتهاند. در هر دههای که نگاه کنیم، کارهای درخشانی را از این فیلمساز میبینیم. اتفاقی که برای کمتر کارگردانی افتاده. ایشان یک جریان بازیگری را وارد سینما کردهاند که خیلی از بزرگان حال حاضر در عرصه بازیگری و به طور کلی در سینما پیرو آن جریان هستند. منتقدین ایرادهایی را به سبک جدید کارهای مهرجویی وارد کردهاند. البته نقد کردن هیچ ایرادی ندارد اما نباید طی این نقدها اولا سالها حضور ایشان را به عنوان فیلمسازی بزرگ فراموش کنیم، ثانیا در نظر داشته باشیم که آقای مهرجویی هم شهروند همین جامعه هستند و با همین سختیهایی که همگی از آن اطلاع داریم، فیلم میسازند که این شرایط سخت قطعا روی کارهایشان تاثیر گذاشته. همینطور که روی حرفه روزنامهنگاری که شغل شماست هم موثر بوده. در نظر داشته باشیم که این معضلات، تاثیر عمیقش را بیش از همه بر بخش فرهنگی میگذارد.
سیر طبیعی یک کارگردان
به نظر من این اتفاقی که برای مهرجویی افتاده طبیعی است و او دارد یک سیر طبیعی را طی میکند. زمانی که او فیلم اجارهنشینها» را ساخت، تفکر دیگری داشت و امکانات و شرایط متفاوتی بود. از سال ۶۰ تا الان بیش از ۳۰ سال گذشته و ما نباید انتظار داشته باشیم که فیلمساز در تمام طول مدت فیلمسازیاش یک شکل خاصی فکر کند و یک نوع فیلم بسازد. همچنین در نظر داشته باشید که «اجارهنشینها» نهتنها در فیلمهای مهرجویی بلکه در کل تاریخ سینمای کمدی ایران یک استثنای بزرگ بود که بعید میدانم هرگز تکرار شود و شما نباید چنین انتظاری داشته باشید. باید بدانیم که یک عمر تجربه در عرصه فیلمسازی ممکن است در نهایت این تغییرات را هم در انسان ایجاد کند. چند وقتی هست که مهرجویی این نگاه را نسبت به فیلم دارد. این نگاهی که داریوش مهرجویی در فیلم «چه خوبه که برگشتی» دارد، همان نگاهی است که برای فیلم «نارنجیپوش» داشت. نوعی نگاه و فلسفه خاص خود مهرجویی در آن است. این فلسفه جدید در فیلمهایش را میتوان در مصاحبههایی که اخیرا داشته هم دید. در هر حال باید بدانیم نگاه، دیدگاه و شرایط کاری که در آن «هامون» و «اجارهنشینها» ساخته شده، امروز عوض شده است و شاید اصلا دیگر نتوان بخش خصوصی را راضی کرد تا هزینه فیلمی چون «اجارهنشینها» را متقبل شوند.
مهرجویی، همچنان مهرجویی سینمای ایران است
آقای مهرجویی، مهرجویی سینمای ایران است. نیازی به گفتن سابقه کار ایشان و مراحل کارشان نیست. اینها در طول تاریخ سینمای ایران مشخص است و قابل انکار نیست.
طبیعی است که ایشان فیلمهای مختلف به سبکهای مختلف بسازند همانطور که در طول عمر فیلمسازی خود این کار را کردهاند. هرچند نظر منتقدین نسبت به کارهای اخیر ایشان مساعد نباشد. شاید اگر کس دیگری غیر از آقای مهرجویی این فیلمها را میساخت، این صحبتها اصلا پیش نمیآمد. اما انتظارات منتقدان از سبک فیلمسازی ایشان چیز دیگری است. ولی نباید فراموش کنیم مهرجویی بین مخاطبان سینما دارای نام پرارزشی است که هرکسی که فیلمهایش را میبیند به اعتبار نام کارگردان است نه بازیگران. چون بازیگران ممکن است فیلمهای مختلفی بازی کنند که خوب یا بد باشد ولی داریوش مهرجویی در فیلمهایش همیشه استانداردی از فیلمسازی ارایه کرده و اعتماد مخاطبان را با خود دارد. همیشه پشت فیلمهایی که مهرجویی میسازد، تفکر هست. فیلمهای مهرجویی همیشه مفهومی را دنبال میکنند که در عین حال که عمیق است اما شعاری نیست. مطمئنم پشت پرده فیلمهای اخیر ایشان هم نوعی تفکر خاص خودشان وجود دارد. فقط این فکرها با هم فرق میکند. البته از نظر من این فیلمها به آن معنا فلسفی نیستند، تنها سبک و سیاق جدیدی دارند. از یک طرف باید در نظر داشته باشیم که فیلمهایی که دارای فیلمنامههای اقتباس ادبی هستند، طبیعی است که با فیلمنامههایی که خودشان مینویسند، متفاوت باشند. مقایسه فیلمهای قبلی ایشان با فیلمهای تازهشان کار اشتباهی است چون کاملا از هم جدا هستند. اصلا نباید هیچوقت دو کار یک فیلمساز را با هم مقایسه کرد. همانطور که مقایسه فیلمهای «گذشته» و «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی کار غلطی است. کاری که بعضی منتقدین و رسانهها انجام میدهند. در هر حال باید در کنار همه این حرفها اوضاع نابهسامان فرهنگی- هنری را هم در نظر داشته باشیم و خط قرمزها را هم در نظر بگیریم. این خطوط قرمز فارغ از اینکه خوب یا بد هستند، مسلما در کار یک فیلمساز تاثیرگذار خواهند بود. نمیخواهم خیلی وارد این مقوله شوم اما شاید این سبک جدید فیلمسازی داریوش مهرجویی به دلیل همین محدودیتها باشد. البته این حدس و نظر شخصی من است. بالاخره این محدودیتها در حوزه هنر روی کار همهمان تاثیر خودش را گذاشته است.
مهرجویی به بیتفاوتی رسیده است
مهرجویی کارگردانی است که بهترین نمونه سیر اجتماعی- سیاسی تاریخ سینمای ماست.
از سال ۴۴ که «الماس ۳۳» را ساخت تا به امروز. تمام دوران بهگونهای بوده که فیلمهای مهرجویی حاصل شرایط اجتماعی و مسایل سینمای ما بوده است. زمانی که «الماس ۳۳» را ساخت، شرایط فیلمسازی طوری بود که فیلمسازها سرگردان بودند و نمیدانستند چه فیلمی بسازند. آن دوران تازه جیمز باند ساخته شده بود و سینماگران مردد بودند که از شرایط تازه سینمای اروپا پیروی کنند یا خیر. اگر جامعه و مردم در اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ از فیلمهایی چون «جنوب شهر» غفاری (۳۷)، «سیاوش در تخت جمشید» (اوایل ۴۰)، «خشت و آیینه» ابراهیم گلستان و «شب قوزی» غفاری استقبال میکردند، هیچوقت «الماس ۳۳» ساخته نمیشد. آن زمان مهرجویی تازه از فرنگ برگشته بود و به تقلید از جیمز باند و به علت شرایط سیاسی- اجتماعی این فیلم را ساخت که اصلا لقمهای نبود که بخواهد برای ما بردارد و تنها به از بین رفتن یک تهیهکننده انجامید که میتوانست به سینمای ایران کمک کند. اما از نیمه دوم دهه ۴۰ که شرایط جامعه تغییر میکند و استقبالی نسبی از فیلم «قیصر» میشود، ساخته شدن «گاو» توسط مهرجویی بسیار معنادار است. چون با شرایط آن زمان منطبق است. بعد از آن هم فیلمهایی میسازد که جواب شرایط سیاسی و اجتماعی جامعهای است که در آن زندگی میکند. سپس «آقایهالو» را میسازد که بیان راحتتری دارد. بعد هم «پستچی» و «دایره مینا» را در حادترین شرایط پیش از انقلاب میسازد. «حیاط پشتی مدرسه آفاق» در وضعیتی ساخته میشود که هنوز نمیداند بعد از انقلاب قرار است چه اتفاقی برای سینمای ایران بیفتد. اینکه چه سینمایی خواهیم داشت و اصلا سینمایی وجود خواهد داشت یا خیر که بعد از آن صحبتی که حضرت امام خمینی(ره) درباره فیلم «گاو» میکنند، مهرجویی که به فرانسه رفته بود و در آنجا فیلمی درباره یک شاعر هم ساخته بود به ایران بازمیگردد و «اجارهنشینها» را میسازد. در این زمان سینما در حال تغییر و تحول است و دارد شکل خود را پیدا میکند و عوامل ابتذال از آن زدوده میشود.
در نتیجه مهرجویی نیز وارد شرایط جدیدی میشود. او آنقدر هوشیار هست که برای فیلمنامه فیلمهایش از آثار ادبیات ایران و جهان اقتباس کند و اتفاقا در این بین فیلمهای خوبی هم میسازد و سالها با اوج و نزولهایی به این کار ادامه میدهد. از جمله فیلمهای خوب او در این برهه، «پری» است. (نمیخواهم درباره «هامون» حرف بزنم چون زیاد این کار را کردهام.) تا اینکه به فیلم «سنتوری» میرسد. به نظر من توقیف «سنتوری» برای سینمای مهرجویی اتفاق خوبی نبود و او را به یک حالت بیتفاوتی رساند؛ حالتی که دیگر فیلمهایش تابع شرایط بازار و تهیهکننده میشود که نتیجهاش هم این دو، سه کار آخرش میشود که فیلمهای تجاری نزدیک به مردم است. مهرجویی فیلمساز آگاهی است و به ابزار سینما آشنایی کافی دارد و در دورههای متفاوت یکی از ناجیان سینمای ایران بوده است اما شرایط کاملا تغییر کرده است. هم از نظر فیلمنامهنویسان که دیگر امثال گلی ترقی و شایگان را در کنار خود ندارد و هم اینکه فیلمسازان همرزمش چون بیضایی و فرمانآرا حضور ندارند و اینها شرایطی را به وجود آورده که در نهایت مهرجویی را به نوعی بیتفاوتی رسانده و حاصلش کارهای اخیری است که ساخته است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد