29 - 11 - 2022
حذف دهکهای یارانهبگیر، هیاهوی بسیار برای هیچ
کسانی که حال و هوای روزهای ثبتنام از متقاضیان دریافت یارانه نقدی در سال ۸۹ را به یاد دارند، به یادشان هست که چه سند و مدارکی باید به متصدیان مراکز ثبتنام ارایه میدادند تا ثابت کنند از نظر درآمدی استحقاق دریافت یارانه نقدی که رییس دولت وقت قولش را به مردم داده بود، دارند.
از نقطهنظر روانشناسی اجتماعی برای مردم ایران که اکثرشان حتی در فقر و نداری شدید، دوست دارند خود را افرادی مستغنی و بینیاز جلوه دهند و به قول معروف عادت کردهاند صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارند، روزهای ثبتنام برای دریافت یارانه نقدی روزهای تلخ و جانفرسایی بود؛ روزهایی که باید در آن عادت تاریخی را زیر پا میگذاشتند و در برابر چشم در و همسایه و اهل محل و بعضا اقوام و بستگان در صف مراکز ثبتنام میایستادند و یادمان هست در هر محلهای که زندگی میکردیم، از همسایگان و بستگان نسبتا مرفه که در هر شرایط اقتصادی دستشان راحت به دهانشان میرسید، نشانی به چشم نمیخورد چه آنها حاضر نبودند به خاطر دریافت مقداری یارانه نقدی که تازه دولت هنوز مبلغ دقیق آن را معلوم نکرده بود، اعتبار و هیمنه خود را در برابر اهل محل و اقوام و بستگان به تاراج بگذارند و نام خود را در لیست متقاضیان دریافت یارانه ثبت کنند. و باز اگر قدری به حافظه خود فشار آوریم به خاطر خواهیم آورد که در آن ایام وقتی در جمع دوستان و اقوام و هممحلهایها صحبت یارانه نقدی به میان میآمد، افراد دارای درآمدهای هنگفت یارانه نقدی را از اصل به سخره میگرفتند و انواع و اقسام مضمونها را برای یارانه و یارانهبگیرها کوک میکردند.
به زبان ریاضی میتوان گفت، خانوارهایی که در سال ۸۹ یعنی سال شروع سونامی هدفمندی یارانهها درآمد ماهانهای بالاتر از سه میلیون تومان معادل ۱۵ میلیون تومان امروزی، داشتند حاضر نبودند زحمت و حقارت ایستادن در صف ثبتنام یارانه نقدی را به خود هموار کنند. اگر از نقطهنظر آماری این گروه از خانوارهای ایرانی را که اکثرا ساکن محلهها و مناطق به اصطلاح مرفهنشین کلانشهرهای کشور هستند، ۱۵ درصد کل جمعیت کشور بدانیم در آن صورت حداکثر جمعیت یارانهبگیر درکشور از ۶۵ میلیون نفر بیشتر نخواهد شد. با این حساب چرا در گزارشهای دولتی جمعیت یارانهبگیرها افزونبر ۷۰ میلیون نفر اعلام میشود و آیا این امکان وجود ندارد مطابق رسم رایج در دولت گذشته که بسیاری از مقامهای مسوول و کارشناسان اقتصادی در سالهای گذشته به دفعات بیان کردهاند درباره جمعیت واقعی یارانهبگیرها مقداری آمارسازی شده باشد. حتی اگر شک و تردید کوچکی در این زمینه وجود داشته باشد، آیا بهتر نیست مسوولان دولت راستگویان درباره آمار یارانهبگیرها دست به راستیآزمایی بزنند تا معلوم شود آیا واقعا تمامی ۱۰ دهک جامعه یارانه نقدی دریافت میکنند.
این راستیآزمایی میتواند به این همه هیاهو که مدتهاست درباره حذف یارانه دهکهای بالا ذهن دولت و مردم را به خود مشغول داشته است، پایان دهد. دولتی که اساس کار خود را بر راستگویی و تدبیر و امید گذاشته است باید به مردم بگوید منظورش از دهکهای بالا دقیقا کدام قشر از جامعه امروز ایران است که قدرت خرید او در مقایسه با قبل از اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها به کمتر از یکسوم کاهش یافته است. این انتظاری است که خود رییس محترم دولت با انتخاب صفت راستگویی برای دولت خود در مردم ایران ایجاد کرده است.اگر راستیآزماییها نشان داد جمعیت واقعی یارانهبگیرها کمتر از آن چیزی است که دولت گذشته اعلام کرده است و اکثریت خانوارهایی که امروز یارانه نقدی دریافت میکنند، استحقاق دریافت یارانه را دارند و دولت پول کافی برای پرداخت یارانه به مردم را ندارد که متاسفانه این یک واقعیت است، در آن صورت دولت میتواند بهجای یارانه نقدی، مزایای رفاهی و جبرانی جایگزین برای بخشی از جامعه یارانهبگیران در نظر بگیرد تا در این وانفسای تورم ۴۰ درصدی و گرانیهای بیسابقه بر مشکلات معیشتی مردم افزوده نشود.
درست است که تامین بودجه ۴۲ هزار میلیارد تومانی یارانههای نقدی از حد توان دولت یازدهم خارج است اما با توجه به آب رفتن شدید قدرت خرید سرانه یارانه ۴۵ هزار تومانی که قیمت یک کیلو گوشت قرمز یا سه، چهار کیلو میوه یا نخود و لوبیا بیشتر نیست، برپا کردن این همه هیاهو درباره حذف یارانه دهکهای به اصطلاح بالا جز مشوش کردن اذهان عمومی و لطمه زدن به شان و اعتبار دولت، نتیجه دیگری به بار نخواهد آورد. یادمان باشد که گاه تبعات اجتماعی یک تصمیمگیری حساب نشده اقتصادی هزینه سنگینی روی دست ملک و ملت میگذارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد